چه کسانی آیت هاشمی را مقصر ادامه جنگ می‌دانستند؟/ ماجرای پیشنهاد آیت الله برای ادغام ارتش و سپاه

خبرهای فوری: مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفتار خود درباره دوران دفاع مقدس گفت :‌ دشمن با ابزار و رسانه‌های نیرومند خارجی و با استفاده از شرارت‌ها و جنایات جنگی و نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری بین‌المللی، بسیاری از اهرم‌های سیاسی را به نفع خود و حمله علیه ما به‌کار می‌گرفت.

به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری،‌ رئیس جمهوری ایران در دوره های پنجم و ششم درخصوص چگونگی و چرایی جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران اینطور شرح و تفسیر کرده بود:

با همان شرایط، با هر هزینه و بهایی آماده اتخاذ تصمیم‌های بزرگ که به صلاح می‌دیدم

هاشمی افزوده است:‌ با این توضیحات جواب سئوال روشن می‌شود که آری، من با همان شرایط، با هر هزینه و بهایی آماده اتخاذ تصمیم‌های بزرگ که به صلاح می‌دیدم، بودم و عمل هم می‌کردم. آخرین آنها تلاش برای ختم جنگ و پذیرش قطعنامه بود که با روشن شدن عدم امکان ادامه جنگ و خطرهای بزرگ آن از قبیل تکرار فاجعه حلبچه در شهرهای بزرگ ایران و کمبودهای کمرشکن که بخشی از آنها در نامه معروف تاریخی آقای محسن رضایی آمده و اخیراً منتشر گردیده، به آن رسیده بودم.

در این مورد سران قوا و حاج احمدآقا جلسه مهم و سرنوشت‌سازی با امام داشتیم که با بیان استدلالها و قانع شدن امام، تصمیم حیات‌بخش ایشان کار را تمام کرد و در عین نگرانی از عکس‌العمل بعضی از  رزمندگان و ایثارگران، با تدبیر امام بخوبی اجرا شد و شاید به خاطر گنجاندن نظرات ما در قطعنامه بود. متجاوز شناخته شدن صدامیان و استحقاق ایران در دریافت خسارت و تعیین حداقل خسارت به مبلغ صد میلیارد دلار از سوی کارشناسان بین‌المللی که بخشی از آثار آن در گیجی صدام پس از آتش‌بس و تجاوز به کویت برای دریافت لقمه آسان و لذیذ پس از عجز از بلعیدن لقمه بزرگ شکست ایران و مبتلا شدن به عواقب جنایات بشری که منجر به ضعف و سپس خفت و سرنگونی در سالهای بعد گردید.

افراد مغرض در تحلیل‌های خود مرا در ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر مقصر معرفی می‌کنند

مرحوم آیت الله رفسنجانی در خصوص پایان نیافتن جنگ بعد فتح خرمشهر می گوید:‌ و انّ ربّک باالمرصاد ، و اینکه بعضی از افراد مغرض و یا نادان در تحلیل‌های خود مرا در ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر مقصر معرفی می‌کنند، با اینکه در آن زمان فرمانده جنگ نبودم، ولی در ختم موفق جنگ و هدایت کارهای بعد از آن در بیان خدمات دم فرو می‌بندند.

تصمیم‌های مهم بعد از پذیرش قطعنامه هم کم نیستند. منجمله تصمیم به دفاع جانانه در مقابل تجدید تجاوز عراق به خیال واهی ضعف ایران در دفاع زمینی و نیز شکست سخت دشمن در عملیات مرصاد که با ماندن در کرمانشاه، علیرغم نگرانی فرماندهان و مشاوران و خطرناک دانستن آن، تا انهدام کامل متجاوزان و سپس اقدام به ادغام بخشی از نهادهای مسلح مثل وزارت دفاع و سپاه و نیروهای سه گانه انتظامی و ستادها و مراکز موازی که اگر ادامه می‌یافت، امروز نیروی مسلح یکپارچه‌تری داشتیم.

در اکثر جنگ‌ها،‌ اقتصاد، سیاست و فرهنگ نقش عمده دارند

مرحوم هاشمی در پاسخ به این سوال مبنی براینکه صرف نظر از اعم بودن جنبه‌های ایمانی و انقلابی دفاع در متفرعات، چقدر جنگ تحمیلی جنگ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود؟ اظهار داشته است : در اکثر جنگ‌ها،‌ اقتصاد، سیاست، فرهنگ و … نقش عمده ای دارند و گاهی سرنوشت‌ساز.

 می‌بینید دشمن وقتی در جبهه منهزم می‌شود، برای خشکاندن منابع اقتصادی متوسل به جنگ اقتصادی می‌شود که عمدتاً در نفت بود و جنگ با کشتی‌های تجاری تبلور مهم آن سیاست است. پشتیبان‌های صدام هم با تحریم ایران و بلوکه کردن اموال ایران همین سیاست را پیگیری می‌کردند. حتی از خریدن نفت ایران در صورت یافتن نفتی دیگر دریغ می‌کردند و سرانجام مشکلات مالی جزو عوامل پذیرش قطعنامه شد.

عوامل فرهنگی از جهتی در جهت قدرت ایران بود، چون دفاع از حق، خاک، میهن و اسلام مهمترین راهکار تقویت جبهه حق و بالا بردن روحیه‌ها و تقویت انگیزه‌ها و آمادگی برای ایثار، شهادت، صبر و بردباری است و نیز عامل تصفیه انسانها و ساختن جامعه‌ای آرمانی، پاک و مقاوم.البته در آن رهگذر بخشی از عوامل سیاسی هم در جبهه حق مثبت عمل می‌کرد و وحدت و تفوق مطمئنی را  ببار می‌آورد.

حضور ‌دشمن با ابزار و رسانه های نیرومند

اما دشمن با ابزار و رسانه‌های نیرومند خارجی و با استفاده از شرارت‌ها و جنایات جنگی و نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری بین‌المللی، بسیاری از اهرم‌های  سیاسی را بنفع خود و حمله به ما بکار می‌گرفت و با استفاده از عناوینی مثل جنگ عرب و عجم، شیعه و سنی و . . . کار سیاسی می‌کرد و ما هم دفاع لازم را داشتیم.باز هم تاکید می‌کنم که بعد ایمانی، اعتقادی و اعتقاد به حقانیت که در سئوال شما آمد، بهترین سرمایه دفاع مقدس است.

هاشمی در خصوص قداست دفاع مشروع، پشتوانه مردمی میدان‌های مقاومت، اهمیت امنیت ملی و تعارض با نقد و ضرورت خود پالایی ضمنی نظام، در شرایط جنگ می گوید :‌ این خاصیت جنگ است که معمولاً وقتی کشورها در وضع فوق‌العاده قرار می‌گیرند، نقادی‌های معمولی رسانه‌ای محدود می‌شود و اصولاً خود افراد نقاد خودسانسوری می‌کنند.منتهی در این شرایط افراد صاحب‌نظر و دلسوز سعی می‌کنند نظرات خود را در محیط‌های بسته مطرح نمایند که این وضع را، ما هم در دوران دفاع داشتیم. مثلاً در مجلس گروهی به عنوان «عقلا» وجود داشتند که انتقادها و پیشنهادها را به من و جاهای دیگر می‌گفتند. یک بار هم مورد سرزنش قرار گرفتند، چون به وضع جاری دفاع معترض بودند.بحث‌های آزاد قرارگاهی و ستادی و همچنین مباحث شورای عالی دفاع و جلسه سران تا حدودی این نقض را جبران می‌کرد. افرادی هم بودند که صریحاً با ادامه جنگ و نپذیرفتن قطعنامه مخالفت می‌کردند.

راهکارهای عملی کردن برنامه‌ها در شرایط غیرقابل پیش‌بینی جنگ

آیت الله هاشمی درباره راهکارهای عملی کردن برنامه‌ها در شرایط غیرقابل پیش‌بینی جنگ و کاهش ریسک‌پذیری در ابعاد مختلف گفته است :‌ این، مشکل همه کشورهای درگیر در جنگ می‌باشد و حاکمیت وضع فوق‌العاده و اجازه تصمیم‌های فراقانونی و فوری لازمه این وضع است.

یکی از آثار این وضع راکد ماندن برنامه پنجساله اول در مجلس است که با استدلال‌های خوبی آن را مسکوت گذاشتیم و پس از پذیرفتن قطعنامه، مجلس مجال بررسی و اصلاح پیش‌نویس را پیدا کرد و به تصویب رساند که مبنای سازندگی در کابینه من شد.حتی بودجه‌های سالانه هم تحت تاثیر جنگ از حیث منابع و هزینه‌ها درست اجرا نمی‌شد.

رفسنجانی در خصوص رخدادهای مهم استراتژیک و توان دولت در گذار، انطباق و یا مصادره به مطلوب، قبل از معنادار شدن و تسرّی پیدا کردن تصریح می کند :‌ اینگونه موارد هم بی‌شباهت به برنامه‌ریزی‌های اساسی نیست.

با این تفاوت که در این رخدادها با استفاده از حالت فوق‌العاده و حق تصمیم‌گیری فراقانونی و مصلحت‌آمیز، توان نظام در تصمیم و اجرا قابل توجه بود و عذر تقصیر هم در موارد بی‌توفیقی وجود داشت.

مشاهده شکست‌های پی در پی دشمن و پیروزی‌های رزمندگان

هاشمی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه ما چقدر از مهارت اساسی صبر برای منافع بلندمدت برخوردار بودیم و در بحران‌ها توانستیم آرامش خود را حفظ کنیم؟ (‌مصادیق آن را (حتی المقدور) بفرمایید)‌ اینگونه اظهار نظر کرده است :‌ بخاطر ایمان و وفاداری مردم و رزمندگان و استحکام فکری مسئولان و رهبری‌های موثر امام(ره)، وضع ما در این میدان بد نبود، زیرا: اولاً؛ چون در راه خدا و برای دفاع از حق می‌جنگیدیم، پاداش موعود الهی مدنظر بود که آنهم درازمدت و گاهی در آخرت است.

ثانیاً؛ هدف ما و هدف دشمن آنقدر مهم بود که منطقاً مشکلات را قابل تحمل می‌کرد.ثالثاً؛ یاد و ذکر اهداف درازمدت انبیا و اولیا، بخصوص مسلمانان صدر اسلام و ائمه الگوهای مناسبی در اختیار می‌گذاشت.رابعاً؛ مشاهده شکست‌های پی در پی دشمن و پیروزی‌های رزمندگان و امدادهای الهی کار را برای اهداف بلندمدت آسان می‌کرد و ناکامی‌های محدود را توجیه می‌کرد.

اشغال بخش وسیعی از خاک ما و شهرهایی مثل خرمشهر و قصر شیرین و بمباران و موشک‌باران شهرها و کشتن مردم غیرنظامی و سیل آوارگان گرفتار رنج، غربت و فقر و داغداری خانواده‌های شهید داده و تاخیرهای زیاد در انجام عملیات بخاطر نبودن امکانات را بخوبی تحمل می‌کردند و روحیه‌ها بالا بود و امیدها نیرومند. در این میان ضربه‌هایی مثل انفجار دفتر حزب جمهوری و نخست وزیری و شهادت شهدای محراب و . . .  داشتیم که بهره‌گیری مثبت از آنها نمونه‌های دیگر است. اما اگر بخواهیم از حالت بحرانی جنگ مثال روشن‌تری بگویم که با صبر و تحمل و تدبر، پیروزی بزرگی بدست آوردیم، باید عملیات کربلای ۵ را نام ببرم که بلافاصله پس از کربلای ۴ بود.

حفظ شرایط جنگ پر هزینه مشکل و بی نتیجه بود

مرحوم رفسنجانی پاسخ سوال حفظ چه شرایطی در جنگ پرهزینه، مشکل و بی‌نتیجه بود و ما ناگزیر از آن بودیم را اینگونه جواب می دهد :‌  در چند مقطع گرفتار چنین وضعی بودیم. یک،‌ در شروع تجاوز عراق که دشمن در پنج استان کشور پیشروی کرده بود و شرایط ما برای جنگ وسیع مناسب نبود، جز اقدامات ضربه ایذائی و زمین گیر کردن دشمن به منظور رسیدن به آمادگی دفاع موثر زمینی، کاری نمی‌توانستیم انجام دهیم.

دو، بعد از عملیات والفجر مقدماتی و حتی پس از عملیات نیمه تمام خیبر و ناموفق بدر که لازم بود برای رفتن در خاک دشمن منتظر تهیه امکانات و طرحهایی قابل اطمینان باشیم، در آن مقطع دشمن با کمک و هدایت استکبار به اقدامات ایذائی زیادی دست می‌زد و جنگ روانی شدید بود و ایران را جنگ طلب و دشمن متجاوز را صلح خواه معرفی می‌کردند. صبر زیادی کردیم که برای عملیات سرنوشت‌ساز آماده شویم.

سه، چندماه آخر جنگ که دشمن تحت تاثیر عوامل قابل نقد و بررسی برای بیرون آمدن نیروهای ما از نقاط تصرف شده، عملیات نسبتاً موفقی داشت، در آن شرایط تصمیم برای ادامه جنگ یا پذیرفتن قطعنامه مشکل بود و شایسته انتظار برای شرایط مناسب و خصوصاً با شرکت عملی آمریکا در جنگ به نفع دشمن و نیاز ما به تجدید سازمان رزم. البته ناگزیرترین کاری که در جنگ مخصوصاً در سالهای آخر علی‌رغم میل باطنی خود انجام می‌دادیم، بمبارانها و موشک‌باران‌های مقابله به مثل و با اهداف بازدارندگی دشمن بود. اگرچه ۲۴ ساعت قبل برخلاف موازین نظامی، به مردم مراکز هدف اعلام می‌کردیم و ازمردم می‌خواستیم که آن مناطق را ترک کنند، ولی واقعاً ناراحت بودیم.

نقاط کور و گره‌های باز نشده تا پایان جنگ تحمیلی

ریاست وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره نقاط کور و گره‌های باز نشده تا پایان جنگ تحمیلی در حوزه‌ها و شرایط مختلف و آنچه بیش از سعی و امکانات و اختیار ما بود اظهار داشته است :‌ ۱- محدودیت منابع مالی برای تأمین نیازهای ضروری جنگ و اداره کشور ۲- محدودیت منابع تأمین نیازهای سـلاح و مهمات و تجهیزات حتی در صورت وجود پول۳- تحریم عملی تحمیل شده در بسیاری از بخشها ۴- نفوذ دشمنان در مراکز بین‌المللی ۵- ضعف ابزار اطلاع رسانی ما و وسعت ابزار تبلیغات دشمنان ۶- ضعف اطلاعات ما و در خدمت عراق بودن سازمان‌های اطلاعاتی دشمنان ۷- محدودیت اخلاقی، انسانی و دینی ما در بکارگیری شیوه غیراخلاقی در جنگ و دست باز دشمن در استفاده از هر راهکار ممکن، ولو ارتکاب جنایات جنگی ۸- اشکالات در سازمان رزم ما بخاطر تعدد نهادهای مسئول جنگ و عدم امکان جراحی سازمانی در زمان جنگ ولی نقاط قوتی که در جواب‌های سابق ذکر شده تا حدودی این محدودیت‌ها و گره‌های کور را جبران می‌کرد و عملاً دست ما در پیشبرد دوران دفاع بازتر از دست دشمنان بود و دشمن بیش از ما تحت فشار قرار داشت.

خروج از نسخه موبایل