ؤبه گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، چند وقتی است که تب حیواندوستی به راه افتاده و انتقادهای زیادی نیز در پی آن صورت گرفته اما همچنان شاهدیم که حیوانات خانگی برای خیلیها جای همه چیز را پر کردهاند. برای برخی از زوجهای جوان حیوانات خانگی نقش خاصی را بازی میکنند، برای افراد مجرد نقش همدم(!) همین هم سبب شده که در طرف دیگر ماجرا انتقادهای تند و تیزی نسبت به افراد دارای حیوانات خانگی که خود را حیواندوست معرفی میکنند صورت بگیرد. نمونه این انتقادها را میتوان در رابطه با پست اینستاگرامی بزرگمهر حسینی یاهانیه توسلی دید. فارغ از اینکه این دو سلبریتی تا چه اندازه احساسات نسبت به حیوان خانگی خود نشان دادند و آیا این موضوع طبیعی است یا خیر، کامنتهایی که زیر پست این افراد نوشته شده بود نشان از این داشت که همزمان با تب حیواندوستی، تب دیگری هم در جامعه در جریان است و میتوان آن را تب مقابله با اینگونه حیوان دوستیها معرفی کرد. این تب تا جایی ادامه دارد که رسانه ملی برنامهای را به این موضوع اختصاص داده و در قالب طنز اما به شدت هجو و سخیف تب حیواندوستی برخی سلبریتیها را به سخره میگیرد! سوالی که در این بین مطرح میشود این است که آیا هر دوی این تبها در جامعه امروز ما منطقی است؟ دو قطبی شدن در حوزه حیواندوستی افراطی تا چه اندازه میتواند به جامعه آسیب وارد کند؟
دردسرهای حیوانات خانگی
نگهداری حیوانات خانگی موضوع تازهای نیست و قرنهاست که انسان با حیوان در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند. بسیاری از خانههای روستایی همچنان بخشی از خانه را به مکانی برای نگهداری حیوانات اهلی اختصاص میدهند و حیواناتی مثل مرغ و خروس آزادانه در حیاطهای بزرگ چرخ میزنند. اما ورای این موضوع که به زیست طبیعی روستاها بازمی گردد، حیواناتی وارد زندگی شهری شدهاند که هیچ تناسبی با آن ندارند. امروز صنعت حیوانات خانگی در جهان تبدیل به یک صنعت پولساز و پردرآمد شده است. این صنعت با تبلیغات گسترده انسانها را ترغیب به نگهداری حیوانات میکند. بالای ۹۰ درصد حیوانات خانگی در شهرها را سگها و گربهها تشکیل میدهند. در تمام دنیا در بسیاری از فیلمها، کارتونها و سریالهای تلویزیونی سگ یا گربه به عنوان یکی از نقشها حاضر میشوند و عادیسازی نگهداری این حیوانات به وسیله تبلیغات سمعی و بصری، افراد را مجاب به خرید آنها میکند. اما چند وقتی است که مرگ حیوانات خانگی برخی هنرمندان و برگزاری مراسم برای آنها بازخورد گستردهای در شبکههای اجتماعی پیدا کرده و مخالفان و موافقان حیوانات خانگی را در تقابل با یکدیگر قرار داده است. موافقان حیوانات آن را امری شخصی و مبتنی بر دفاع از حقوق حیوانات میدانند و مخالفان اساسا نگهداری از حیوانات خانگی و برگزاری چنین مراسماتی را برای حیوانات به سخره گرفته و منع میکنند. اما موضوع حائز اهمیت این است که با یک نگاه کلی میتوان پی برد هر دوی این گروه در حال افراط و تفریط هستند و این موضوع میتواند آسیب جدیدی را به جامعه تحمیل کند.
اختلال جدیدی به نام لاکچریزم نوین
امیر محمود حریرچی، جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی در گفتوگو با آفتاب یزد در این باره میگوید: «به نظر میرسد سلبریتیهایی که از احساسات زیادشان در رابطه با حیوانات خانگی صحبت میکنند یا اینکه برای مرگ حیوان خانگیشان به سوگ مینشینند و مراسم مرگ حیوان را میگیرند به نوعی دچار لاکچریزم نوین شدهاند. این موضوع ژست جدیدی است که در جامعه امروز ما بهوجود آمده و این موضوع آسیبهایی را به همراه خواهد داشت. تا جایی که میبینیم برخی از افرادی که میخواهند روی ریل این مد جدید حرکت کنند حیوانات غیرخانگی مثل گرگ یا حتی سمندر در خانه نگهداری میکنند و بعد مدتی که توانایی نگهداری آنها را ندارند این حیوانات را در اماکنی مثل پارکهای جنگلی رها میکنند. به همین دلیل هم در پارکهای جنگلی از این دست حیوانات رها شده بسیار است.
این یک نوع ژست جدید است که خیلیها آن را به روشنفکری نسبت میدهند اما واقعیت ماجرا چنین نیست. حیوانات این روزها به دستاویزی برای بیشتر دیده شدن افراد تبدیل شدهاند تا اینکه مثل خیلی از جوامع توسعهیافته به عنوان نوعی همراه یا همدم روزهای تنهایی افراد باشند. در کشورهای توسعهیافته بیشتر کسانی که حیوانات خانگی مثل سگ یا گربه نگهداری میکنند افراد مسنی هستند که حیوان خانگی را به عنوان یک محافظ و همیار خود انتخاب میکنند. خانوادهها نیز اگر شرایط نگهداری حیوان خانگی مثل سگ یا گربه را داشته باشند، بیشتر برای انس فرزندانشان با حیوانات و درک بیشتر فرزندان از محیط پیرامون از این حیوانات استفاده میکنند. اما در کشور ما، از آن جایی که هر چیزی که وارد میشود در ابتدا ایرانیزه میشود و شکل و فرم واقعی خود را از دست میدهد، حیوان خانگی نیز وقتی به کشور ما رسید، کارایی خود را از دست داد و افراد دوستدار این حیوانات به نوعی از طرف دیگر بام افتادند! این لاکچریزمی است که درباره آن صحبت میکنم و مسلما آسیبهایی را به همراه خواهد داشت.»
حیواندوستان واقعی
او در ادامه تصریح کرد: «به همین میزان حیوانآزاری نیز در کشور ما افزایش یافته است، خشم فروخفته جامعه در خیلی از مواقع بر پیکر حیوانان خالی میشود و بارها فیلمهای مختلفی از حیوانآزاریهای متفاوت در کشورمان دیدهایم که آخرین آنها هم مربوط به تزریق اسید به قلب سگهای خیابانی است. در پی آن هم با واکنشهایی از سوی حیوان دوستان روبهرو بودیم، به نظر من حیواندوستان واقعی همان کسانی هستند که نسبت به چنین حیوانآزاریهایی واکنش نشان میدهند و وقتی هم که از آنها برای ساماندهی حیوانات خیابانی کمک میخواهیم تمام وقت و انرژی خود را در این راه میگذارند، حیوانات را عقیم میکنند و با پیگیریهای پزشکی آنها را دوباره به چرخه طبیعت برمی گردانند یا اینکه ساماندهی میکنند. یک بخش از بازتولید خشونت در جامعه به همین موضوع حیوانآزاری بازمی گردد. حالا این حیواندوستان واقعی را در کنار اشخاص و سلبریتیهایی که مراسم مرگ برای حیوانشان میگیرند بگذارید آن وقت پی خواهید برد که معنی دقیق و درست کلمه حیواندوستی چیست و چطور تعبیر میشود، داشتن حیوان خانگی بیشتر از اینکه یک نوع تب حیواندوستی باشد یک پز محسوب میشود که خیلیها در کنار این حیوانات میخواهند خودشان را روشنفکر و امروزی جلوه بدهند! در حالی که اصلا چنین نیست. همین امر هم سبب شده که مافیا و بازارهای زیرزمینی پرسودی هم برای افراد سودجو در رابطه با حیوانات خانگی پدید بیاید. البته جای خوشبختی است که در جامعه ما هنوز در رابطه با حیوانات حساسیتهایی وجود دارد و حیواندوستان واقعی هنوز هم هستند.»
رسانهای که تمسخر را ترویج میکند
او تاکید کرد: «دسته دیگری هم در جامعه وجود دارند که تب حیواندوستان را به سخره میگیرند، اینکه حیوانات ایجاد عشق و علاقه میکنند موضوعی است که تا زمانی که یک حیوان خانگی نداشته باشید نمیتوانید ابعاد آن را حس کنید. در برخی از مواقع نبود یا مرگ حیوان خانگی چنان ضربه روحی به افراد وارد میکند که غیر قابل جبران است، به همین دلیل هم همیشه تاکید میشود که انسانهای تنها برای پر کردن تنهاییشان از حیوانات خانگی استفاده نکنند. با این وجود در کشور ما این موضوع هم به شکل و شمایل افراطی ادامه پیدا کرده است و حتی تمسخر کردن آنها نیز شکلی افراطی به خود گرفته است. برای مثال در ماجرای یکی از همین سلبریتیها یک برنامه تلویزیونی به تمسخر کردن این نوع حیواندوستی اختصاص پیدا کرد! خیلی جالب است به جای اینکه صدا و سیما از دونفر متخصص دعوت کند که این نوع لاکچریزم را ریشهیابی کنند و آسیبهای آن را توضیح دهند، دو تا مجری میآورند که به تمسخر افراد بنشینند، با این کار نه تنها مشکلی حل نمیشود بلکه جبههگیریها برای افراد دوستدار حیوانات و تمسخرکنندگان آنها افزایش مییابد! به نظر من بخشی از ریشهیابی این گونه رفتارها به حسادتها بازمیگردد، در واقع این افراد که چنین برنامههایی را ایجاد میکنند میخواهند با کوچک کردن بقیه خودشان را بزرگ جلوه دهند در حالی که جای چنین تسویهحسابها در رسانه ملی نیست! صدا و سیمای ما دچار بیماری است چرا که به سخره گرفتن این مسئله اصلا چیزی نیست که بخواهیم یک برنامه تلویزیونی را به آن اختصاص بدهیم! این در حالی است که از کلمات و الفاظ رکیکی هم در برنامه استفاده شده بود. این یک نوع فرافکنی عمومی است که در رسانه ملی ما خیلی زیاد شده و با این کار مردم را به جان یکدیگر میاندازد. به جای اینکه جو ملتهب را آرام کنند و در عین حال به ریشهیابی و آسیبشناسی موضوعات بپردازند دست به ساخت برنامههایی میزنند که این جو را ملتهبتر کنند! صدا و سیما تاثیرگذارترین رسانه محسوب میشود و این رسانه به جای اینکه به مردم یاد بدهد به جای خندیدن به یکدیگر با هم بخندیم آنها را به تمسخر یکدیگر دعوت میکند! این یک آسیب است که باید هر چه زودتر به آن رسیدگی شود.»
به نظر میرسد حیواندوستی و نگهداری از حیوانات خانگی هم مثل خیلی از موارد دیگر بدون ایجاد فرهنگ مربوط به آن، وارد کشورمان شده و به همین دلیل هم این روزها با آسیبهایی از این دست روبهرو هستیم. آیا زمان آن نرسیده که فرهنگسازی درستی در رابطه با این موضوع صورت بگیرد؟ /آفتاب یزد