اجتماعی
زنگ خطری که کنکور ۹۸ به صدا در آورد
خبرهای فوری: رتبههای برتر كنكور 98 كه اعلام شدند، ما با 12 نفرشان گفتوگو كردیم و از موفقیتهایشان نوشتیم، شكی نماند كه امسال هم مثل پارسال و سال قبلتر و سالهای پیشتر از آن همه نفرات برتر كنكور در گروههای پنجگانه، همه دانشآموزان چند مدرسه بودند، یا مدارس استعدادهای درخشان، یا نمونهدولتیها یا غیردولتیهای خاص و مختص بچهپولدارها.
به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرهای فوری، مهجوریت مدارس دولتی در کسب رتبههای برتر، امسال آنقدر مشهود بود که نمیشد بر این حقیقت تلخ چشم پوشاند و دنبال علتش نبود. علت را از علی زرافشان جویا شدیم، از معاون متوسطه پیشین وزارت آموزش و پرورش که حالا در کسوت یک کارشناس مطلع، شفاف و صریح توضیح میدهد که چرا صندلیهای برتر در سالهای اخیر همواره به دانشآموزان مدارس خاص رسیده و دست دانشآموزان مدارس دولتی از رتبههای اول تا دهم کنکور کوتاه مانده، اتفاقی که او نیز نگران آن است و نسبت به تبعاتش هشدار میدهد.
امسال هم مثل سالهای گذشته نفرات برتر کنکور از میان دانش آموزان مدارس خاص مثل تیزهوشان و نمونهدولتیها و حتی غیردولتیهای سرشناس هستند. به نظر میآید اتفاق بدی در شرف وقوع است و مدارس دولتی دارند کمکم از رونق میافتند!
تشکیل و توسعه مدارس خاص و جداسازی نفرات برتر مدارس عادی دولتی و تجمیع آنها در مدارس خاص طبیعتا باعث میشود، ظرفیتهای کنکور در اختیار عده محدودی از دانشآموزان قرار بگیرد. در سال ۷۶ که هنوز مدارس نمونه، شاهد، استعدادهای درخشان و حتی مدارس غیردولتی مثل امروز توسعه نیافته بودند من بررسیای انجام دادم که نشان داد این گروه از مدارس خاص که نزدیک به ۱۰ درصد مدارس شهر تهران را تشکیل میدادند سهمشان در دانشگاه بیش از ۹ برابر ظرفیتشان باشد به این معنی که حدود ۹۰ درصد ورودی دانشگاهها از این نوع مدارس انتخاب میشدند.
پس این اتفاق حداقل ۲۰ سال سابقه دارد و رویداد جدیدی نیست، ولی به نظر میرسد در سالهای اخیر این بیعدالتیها تشدید شده است.
در آموزش و پرورش وقتی بحث از تحقق عدالت آموزشی و ایجاد شرایط مطلوب تحصیل در مدارس عادی مطرح میشود، منظور این است که این همه تفکیک و جداسازی دانشآموز نداشته باشیم. در یک مدرسه استعداد درخشان، دانشآموزی با معدل کمتر از ۵۰/۱۹ نداریم و طبیعی است وقتی صد نفر با این معدل وارد مدرسه میشوند با تلاش کم معلم و مدرسه، صندلیهای برتر دانشگاهها در اختیار آنها قرار میگیرد. این باعث میشود مدارس عادی دولتی از توازن در استعداد خالی شوند و رقابت میان دانشآموزان ایجاد نشود و انگیزهای نیز برای معلم و دانشآموز برای تلاش بیشتر باقی نماند و در نهایت نیز به نبود عدالت آموزشی در کشور دامن زده شود. به همین علت است که بسیاری از صاحبنظران تعلیم و تربیت میگویند اگر بخواهیم عدالت آموزشی برقرار شود باید از جداسازی دانشآموزان پرهیز شود و همه بچهها در یک محیط نرمال و طبیعی درس بخوانند.
شما سالها معاون متوسطه آموزش و پرورش بودید و در زمان شما هم این تفکیکها اجرا میشد. چه چیزی نمیگذاشت جداسازیها را متوقف کنید؟
البته بگویم که توسعه مدارس شاهد، سمپاد و نمونهدولتی از سیاستهای دولت دهم بود که مسؤولان آموزش و پرورش هم با اهداف مختلف به آن دامن میزدند و خواهان توسعه کمی این مدارس بودند. این تعدد مدارس البته که در دولت یازدهم هم وجود داشت ولی ما تا حدی جلوی این توسعه و تنوع را گرفتیم، به طوری که درصد ورود به مدارس سمپاد که به ۵/۳ درصد دانشآموزان رسیده بود بهتدریج به نرم جهانی که ۸/۱ تا ۲/۲ است رسید.
اما به هر حال کاهش تنوع مدارس کار سختی است و حتی ما وقتی خواستیم آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان را برداریم و اساسا این مدارس را منحل کنیم به علت نبود همراهی و حمایت، موفق نشدیم.
یکی از مشکلات این است که سیاست واحدی بر آموزش و پرورش کشور حاکم نیست و پشتوانههای علمی کمتر مورد توجه قرار میگیرد. با این که مطالعات علمی نشان میدهد جداسازی و تفکیک دانشآموزان به ضرر همه دانشآموزان و معلمان چه در مدارس خاص و چه در مدارس عادی است و در نهایت نیز به ضرر کشور تمام میشود ولی بازهم این جداسازیها انجام میشود.
اما به هر حال کاهش تنوع مدارس کار سختی است و حتی ما وقتی خواستیم آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان را برداریم و اساسا این مدارس را منحل کنیم به علت نبود همراهی و حمایت، موفق نشدیم.
یکی از مشکلات این است که سیاست واحدی بر آموزش و پرورش کشور حاکم نیست و پشتوانههای علمی کمتر مورد توجه قرار میگیرد. با این که مطالعات علمی نشان میدهد جداسازی و تفکیک دانشآموزان به ضرر همه دانشآموزان و معلمان چه در مدارس خاص و چه در مدارس عادی است و در نهایت نیز به ضرر کشور تمام میشود ولی بازهم این جداسازیها انجام میشود.
نکته قابل تامل این است که شورایعالی انقلاب فرهنگی نیز سندی مبنی بر حذف جداسازی دانشآموزان دارد ولی باز هم جداسازیها اتفاق میافتد. موضوع چیست آقای زرافشان؟
یکی از مشکلات دقیقا همین است که شورایعالی انقلاب فرهنگی که برای حذف آزمون ورودی مدارس سمپاد با آموزش و پرورش همکاری نکرد خودش در سال ۹۰ سندی را با عنوان سند راهبردی امور نخبگان کشور تصویب کرد که هدفش حذف تفکیکها و جداسازیها در مدارس بود. در این سند گفته شده تربیت گلخانهای باید متوقف و تربیت باغچهای باید اجرا شود؛ به این معنا که بچهها در محیط طبیعی درس بخوانند ولی با روشهای مختلفی مثل جشنوارهها، مسابقات و پژوهشسراها به استعدادهای مختلفشان پاسخ داده شود .
منظورتان طرح شهاب است؟
دقیقا. در طرح شهاب از هرگونه انگ زدن و تفکیک دانشآموزان پرهیز میشود چون در آن همه استعدادها و پرورش آن در همه دانشآموزان مورد توجه است نه فقط پرورش هوش ذهنی تعداد محدودی از بچهها.
به نظر شما عدهای که خلاف مصوبات درحوزه تفکیک دانشآموزان رفتار میکنند هدفشان چیست، آیا با حذف جداسازی منافعشان به خطر میافتد؟
به نظر میرسد آنچه که بیش از هرچیزی در این بحث مهم است، پایبند نبودن مراجع قانونی به مصوبات خودشان است. این مراجع تحتتاثیر فشارهای محیطی از مصوبات خود عدول میکنند و به مطالعات علمی و حتی یافتههای بنیاد نخبگان بیتوجهی میکنند.
پس عدم پایبندی به قانون در این مشکل مطرح است در حالی که با بر زمین ماندن مصوبات قانونی، آن چیزی که رخ میدهد بروز بیعدالتی آموزشی و تجمع دانشآموزان خاص در تعداد محدودی مدرسه خاص است که عمده موفقیتها نیز نصیب آنها میشود
با این وصف میتوانیم بگوییم مدارس دولتی کم کم از رمق میافتند؟
به طور طبیعی و تا حد زیادی این طور میشود ولی درست است که رقابت در رشتهها و دانشگاههای برتر در فضای کنونی برای مدارس دولتی محدود شده ولی در سایر رشتهها همچنان فرصت برای مدارس دولتی وجود دارد. با این حال نمیتوانیم منکر این حقیقت شویم که اصرار بر تفکیک و جداسازی دانشآموزان که حالا خیلی خوب خودش را در رتبههای برتر کنکور و میزان موفقیت دانشآموزان مدارس دولتی نشان میدهد، علاوه بر بیعدالتی آموزشی، ناعدالتی اجتماعی را نیز ایجاد میکند که این قطعا به نفع کشور نیست.