بهمن شیخی
به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، مدتی بود تصمیم گرفته بودم اخبار را پیگیری نکنم. از خواب که بیدار شدم سراغ گوشی نرفتم و مستقیم به کافی شاپ نزدیک خانه رفتم تا قهوه سفارش دهم. در مسیر کوتاه منزل تا کافی شاپ به توصیه کتاب “پیگیر اخبار نباشید” با بی تفاوتی به گوشی، گوشههایی از کتاب رولف دوبلی را در ذهن مرور میکردم.
به محض ورود برخی دوستان را دیدم و با شناختی که داشتند بعد از سلام و احوالپرسی خبر دهشتناک خودکشی را به من دادند. میدانستند دراین خصوص مینویسم و مطالباتی را مطرح میکنم، سراغ گوشی رفتم، خبر سنگینتر شد و نه یک نفر بلکه دو نفر در یک نیمروز در جغرافیای کوچک باغملک خودکشی منجر به فوت داشتند. بیش از ۵ نفر از شهروندان و دوستان خصوصی خبر خودکشی را ارسال کردند. گروههای محلی را بررسی کردم متاسفانه صحت داشت. خبر آنقدر برای جامعه مهم بود که نقل هر محفلی شد، از فجازی تا فضای واقعی جامعه به این موضوع میپرداخت. اما همچنان کوچکترین خبری از اقدامات مسئولان درخصوص این آسیب اجتماعی نبود که نبود. ما در باغملک خوزستان همچنان که نمیدانیم کرونا با آن همه یاغیگری چند نفر را کشت، با مسکوت گذاشتن آمار خودکشی این شهر نمیدانیم اتونازی چند نفر را به کام مرگ فرستاد. اگر راست میگویند کرونا کمتر از خودکشی آدم کشت آمار هر دو را منتشر کنند تا بدانیم چقدر پرداختن به این آسیب اجتماعی اهمیت دارد. در این شهر کوچک حتی اگر بخاطر فشارها، به ناحق محروم شدن از حق و حقوق ابتدایی بخواهیم نسبت به رخدادها بیتفاوت باشیم، طوفان دهشتناک برخی خبرها شهروندان و شهر را با خود میبرد آنجا که دلش میخواهد. اما همچنان برای برخی مسئولان این شهر که مسئولیت مستقیم درخصوص آسیب خودکشی دارند نشست و تصمیم در خصوص عفاف و حجاب از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است. نشست و تصمیم درخصوص کاری که به آنها و ماموریت آنها مرتبط نیست. در شهری که کوچک است، زیرساخت فرهنگی سنتی دارد، شهروندان پایبند به شعاعر هستند و عموما حد و حدود شرعی را رعایت میکنند. از مجازی تا کافی شاپ نشینان تلخ نوش به موضوع دیگری میپردازند و تصمیمات غیر مرتبط مسئولان متمرکز روی چیزی است که وجود ندارد.
باغملک بخاطر این بیتوجهی مسئولان به شهر دلهرهها تبدیل شد.