چه راحت میشود ما را کشت!
خبرمهم: بیتفاوتی کار را به جایی رساند که اطفال ما در کوچه و خیابان به جای بازی کردن کودکانه، خبر عمیقا دهشتناک خودکشی را میآورند.
بهمن شیخی باغملک
از آنطرف خط با صدایی پر از تشویش: الو مامان سلام خوبی؟
_جانم مامان خوبم تو چطوری، بچه هام خوبن؟
+ممنون بچههات از کوچه با سراسیمگی یه خبر بد آوردن!
_خیره مامان چی شده نگرانم کردی، اتفاقی افتاد؟
+مامان اقا ابوالفضلت صبح تو کوچه قدیمی با بچه ها بازی میکرد که یکدفعه با نگرانی و اضطراب به خونه برگشت و میگفت بابا بابا خودشو کشت میگن همسایه مامان جون خودکشی کرد!
مامان من سعی کردم هم آرومش کنم هم بپرسم کی خودشو کشت!
اصلا نمی دونم چطور برای ابوالفضل توضیح بدم و چکار کنم.
مکالمه تمام میشود.
_______
به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، بعد از پایان این مکالمه کوتاه برادرم با مادر؛ تماسهایی گرفتم و صحت موضوع را پرس و جو کردم که بله واقعیت همان ضرب المثل معروف بود که میگفت حرف راست را از بچه بشنو!
چند سالی است در باغملک آسیبهای اجتماعی و مخصوصا موضوع خودکشی به یک مسئله حاد تبدیل شد، به گونه ای که سال ۱۴۰۰ بر اساس آمار غیر رسمی تقریبا نرخ خودکشی در این شهر چندین برابر متوسط نرخ خودکشی در کشور بود.
اکنون چند پرسش و نکته مطرح میشود که امیدواریم این دفعه مسئولین و متولیان این بخش پاسخ قانع کنندهای برای مردم داشته باشند.
پرسش نخست اینجاست که وظیفه ی شبکهی بهداشت در برابر افسردگی و بهداشت امنیت روانی جامعه چیست؟
چرا به جای استخدام نیروی انسانی متخصص در شبکه بهداشت افراد دیگری بدون تخصص در یک نقطه استخدام شد و الان جای خالی نیروی متخصص در این اداره به وضوح قابل لمس است؟
رئیس دانشگاه علوم پزشکی باید به افکار عمومی در باغملک و استان خوزستان توضیح کافی دهد و در صورت تخلف مطالبه ی ما شهروندان این است استعفای خودش را بنویسد.
پرسش دیگر این است چرا علیرغم وجود غیر قابل کتمان آسیب خودکشی هیچگونه اطلاع رسانی رسمی در خصوص آمار این آسیب نمیشود؟
کتمان خودکشی چه کمکی به حل معضل این آسیب اجتماعی کرد و اقدامات متولیان امر برای حل این مشکل چه بود؟
مگر نباید آمار اطلاع رسانی شود تا با تطبیق آمار نسبت به گذشته نتیجهی اقدامات مسئولین مشخص شود؟
اگر متولیان و مسئولین بر این باورند که در خصوص مشکل خودکشی مسئولیتی متوجه آنها نیست چرا شفاف به مردم باغملک نمیگویند این موضوع به ما ربط ندارد مردم و کنشگران هم حق ندارند در این خصوص حرفی بزنند و مطالبهای داشته باشند؟
آن افرادی که با بستن فضای تنفسی جامعه به بهانههای مختلف از جمله دین و شریعت، عفاف و حجاب آن هم در این شهر، شیب رفتن جامعه و مخصوصا اقشار آسیب پذیر به سمت خودکشی را افزایش دادند هم باید پاسخگو باشند که چرا این همه بیجهت به روح عمومی جامعه فشار میآورند.
بخش دیگر مسئولیت بر عهدهی جاهایی است که در برابر فشار بیربط این افراد به جامعه سکوت کردند، در برابر بیکاری، ناامیدی و فرار نخبگان بیتفاوت هستند و مسئولیت قانونی خود در قبال این افراد را فراموش کردند.
اما مردم و کنشگران هم نباید در برابر این معضل سکوت کنند و بیتفاوت باشند، بیتفاوتی کار را به جایی رساند که اطفال ما در کوچه و خیابان به جای بازی کردن کودکانه، خبر عمیقا دهشتناک خودکشی را میآورند.