به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، در گزارش گروه علیبابا که بهتازگی منتشر شده است، یک تیتر توجهم را جلب میکند یا درواقع برایم جالب است اما عجیب نیست «امسال آقایان بیشتر سفر رفتند». جمله انگار به شکل اتوماتیک یک سؤال دیگر را پیش میکشد: «آیا در سالهای دیگر زنان بیشتر سفر میرفتند؟». به نظر میرسد جواب این سؤال را بتوان با نگاهی به وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان در مقایسه با مردان تخمین زد.
سفرکردن یعنی چه؟
سفرکردن به معنای قدرت جابهجایی است. شما زمانی میتوانید به سفر بروید که امکانهای اجتماعی و اقتصادی برای جابهجاشدن شما فراهم باشد، گاهی حتی امکانهای سیاسی! مثلا شما بدون گرفتن ویزا نمیتوانید به بسیاری از کشورها سفر کنید درحالیکه کسانی میتوانند. امکانِ جابهجایی، قدرتی است نشئتگرفته از منابع قدرتِ دیگر که خود سرچشمه قدرت است. در نتیجه سفر به هر قصدی که باشد به معنای دسترسی به منابع و فعالشدن امکانهایی برای مسافر است. شما باید بتوانید بلیت بگیرید، خرج اقامت در شهر/ کشور دیگر را بپردازید، اجازه خروج از مبدأ و ورود به مقصد را داشته باشید و در نهایت سفر شما بهلحاظ فرهنگی و اجتماعی پذیرفته باشد. حالا به نظر میرسد این دو رقم ساده که نشان میدهد مردان ۶۲ درصد و زنان ۳۸ درصد کاربران علیبابا را تشکیل میدهند، معانی دیگری هم دارد.
چرا به سفر میرویم؟ گردش، دیدار دوستان و آشنایان، کار و شغل، تحقیقات و پژوهش، شرکت در رویدادهای تجاری و علمی، شرکت در مسابقات ورزشی، هنری، علمی دستهبندیهایی کُلی است که در بدو امر به ذهن میرسد. زنان در همه این دستهها جز دیدار دوستان و آشنایان (که معمولا خانوادگی است) سهم کمتری از مردان دارند. حدود ۱۳ درصد جمعیت شاغل رسمی در ایران زنان هستند، کمترین نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در ۵۰ سال گذشته و مربوط به دهه۶۰، همزمان با جنگ ایران و عراق است (پاپلییزدی، ۷۹:۱۳۹۷) اما پس از جنگ نیز این نرخ طی دو دهه تنها به رقم ۱۳ درصد رسیده است. ایران از نظر شکاف جنسیتی در جایگاه ۱۴۸ از میان ۱۵۳ کشور قرار دارد و فقط پنج کشور وضعیتی وخیمتر از زنان ایران از منظر مشارکتهای اقتصادی و اشتغال دارند. شکاف موجود در دستمزد و حقوق زنان با مردان مسئلهای مختص به ایران نیست، اما با توجه به وجود سایر تبعیضهای قانونی و اقتصادی موجود اثرات عمیقتری در اقتصاد زنان در ایران داشته باشد. طبق گزارش روزنامه دنیای اقتصاد براساس گزارشهای حقوق وبسایت ایرانسلری سال ۱۳۹۹، زنان در تمامی سه رده شغلی مدیران ارشد، مدیران میانی و کارشناسان، نسبت به مردان دستمزد کمتری دریافت میکنند (دنیای اقتصاد، ۱۴۰۰). این شکاف جنسیتی در پرداخت حقوق و دستمزد با دلایل متفاوت و متنوعی تبیین و توجیه میشود اما نتیجه آن یک چیز است، زنان کمتر از مردان پول دارند و بسیار کمتر از آنها به منابع قدرت اقتصادی دسترسی دارند که یکی از این منابع قدرت و البته الگوهای سفر، مدیریت ارشد در شرکتهاست؛ درصد اشتغال زنان در شرکتهای دولتی به نسبت مردان ۷۴ به ۲۶ درصد است و شرکتهای خصوصی و حتی بینالمللی نیز آمار مشابهی یعنی ۶۷ به ۳۳ درصد را نشان میدهند. جالب است بدانیم که طبق برآوردهای سازمان آمار ایران، از پاییز ۱۳۹۸ تا پاییز ۱۳۹۹، یعنی یکساله ابتدایی همهگیری کووید۱۹، میزان افت شغلی زنان در ایران ۱۴ برابر مردان بوده است. این موضوع زمانیحادتر میشود که متوجه این امر باشیم که اولا زنان سهم بسیار کمتری در اقتصاد رسمی ایران دارند و همچنین احتمال بیکارشدن ایشان نیز نسبت به مردان چندینبرابر است. حتی در برابرترین حوزه یعنی پژوهش و تحقیقات درحالیکه ورودیهای زن از ورودیهای مرد دانشگاهها بیشتر است، ناگهان در مقطع دکترا، تعداد زنان به نحو قابلتوجهی کاش مییابد؛ چنانکه فقط حدود ۱۵ درصد اعضای هیئت علمی و شش درصد استادان دانشگاه را زنان تشکیل میدهند. زنان به بسیاری از مسابقات ورزشی فرستاده نمیشوند و در بسیاری از رویدادهای هنری شرکت نمیکنند.
زنان و الگوی ِ اجتماعیِ سفر
الگوی اجتماعی سفر برای زنان با محدودیتهای بسیاری توأم است، محدودیتهایی که عموما توسط نهادهای کنترلگر اجتماعی و قضائی نیز حمایت میشوند. زنان بهسختی به تنهایی میتوانند سفر کنند، حضور آنها در هتلها و مسافرخانهها با مشکلات و حتی ممنوعیتهایی روبهروست. وظیفه نگهداری از کودکان و سالمندان خانواده اغلب با زنان است که مسئولیتی است تماموقت و بدون استراحت و اساسا سفرِ زنان جز در همراهی خانواده، برای بسیاری از خانوادهها و گروههای اجتماعی، بهلحاظ اخلاقی خطرناک و درمجموع غیرضروری به نظر میرسد. به نظر میرسد زنان برای سفررفتن بهجز جمعکردن وسایلِ سفر و خریدن بلیت (بهشرط اینکه پول لازم را داشته باشند) باید از موانع بیشتری بگذرند که در بسیاری از موارد و در بسیاری از گروههای اجتماعی ممکن نیست.
آن عددهای ساکت
اینکه زنها کمتر از مردها سفر میروند، در قالب دو عدد بیآزار در یک گزارش سالانه، انگار خیلی عادی جلوه میکند اما درواقع حرفهای زیادی برای گفتن دارد. زنها پول کمتری دارند -بهطور نظاممند- زنها امکانات کمتری برای سفر دارند -بهطور نظاممند- و زنها دلایل کمتری برای سفر دارند، بازهم بهطور نظاممند. سفر، قدرتی است برای جابهجاشدن و بهنظر میرسد زنان زیادی به زمین کوچکی در اطرافشان بسته شدهاند و توان جابهجایی ندارند یا دستکم عددها اینطور میگویند./شرق