قتلهای ناموسی و ضعف آموزشهای پیشگیرانه
خبرمهم: قتلهای ناموسی، با وجود تمامی تلاشها، همچنان به عنوان یک مسئله در جامعه وجود دارد و باید از راههایی چون آموزش پیشگیرانه از بروز آن جلوگیری کرد.
به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، مرگ دلخراش دختران و زنان جوانی که به دلیل سوءظنهای اشتباه یا باورها و سنتهای نادرست به دست نزدیکترین اطرافیان خود کشته میشوند، افکار عمومی را تکان میدهد و جامعه را متاثر میکند. گاه این مرگ به دست پدری صورت میگیرد که دختری را با دلایل واهی مایه ننگ خود میداند و گاه به دست همسری اتفاق میافتد که به دلیل بیماریهای روحی و روانی نظیر اختلال شخصیت «پارانوئید» همواره در این تصور است که به او خیانت شده است. قربانیان این اتفاق نیز اغلب دختران جوان و بیپناهی هستند که بدون دریافت حمایت کافی از خانواده، قربانی خشونتهای مکرر میشوند و در نهایت نیز این خشونتهای مکرر، ممکن است خواسته یا ناخواسته، منجر به مرگ آنان شود«قتلهای ناموسی» به عنوان یک مسئله اجتماعی، حقوقی و امنیتی، همواره موضوع بحث کارشناسان و صاحبنظران بوده است. همچنین، قتل ناموسی به عنوان یک خشونت سخت علیه زنان، به عنوان موضوعی قابل توجه و مهم برای سیاستگذاران و مسئولان مطرح بوده است؛ از جمله رهبر انقلاب در بیانات خود در روز ۳۰ مهرماه سال ۱۳۷۶ فرمودند: «جامعه، هم از لحاظ قانونی و هم از لحاظ اخلاقی، باید با کسانی که تعدّی به زن را حقّ خودشان میدانند، برخورد سخت بکند؛ قانون هم باید در این زمینه مجازاتهای سختی را پیشبینی کند».
بحث بر سر اینکه چگونه میتوان به حل مسئله قتلهای ناموسی پرداخت و چطور میتوان مانع از بروز این دست از حوادث شد، محور بحثهای بیپایان قانونگذاران، سیاستمداران، کارشناسان مذهبی، اجتماعی و روانشناختی بوده است. طی سالهای اخیر نیز اقدامات قابل توجهی از سوی قانونگذاران و مسئولان قضایی برای حل این مشکل صورت پذیرفته است؛ اما به نظر میرسد هنوز تا حل نهایی مسئله قتلهای ناموسی، راه درازی باقی مانده است.
وقتی همه چیز دست به دست هم میدهد
نگاهی کوتاه به برخی از مهمترین پروندههای قتلهای ناموسی طی سالهای اخیر در کشور نشان میدهد قربانیان اصلی قتلهای ناموسی، اغلب زنان و به ویژه دختران جوان و کم سن و سال هستند. دلیل اصلی این وضع نیز آسیبپذیری بالای دختران جوان و کم سن و سال در برابر خشونت است. البته مواردی از قتل مردان به دلایل ناموسی هم گزارش شده است که نشان میدهد مسئله قتلهای ناموسی تنها به مرگ زنان ختم نمیشود. در اغلب قریب به اتفاق پروندههای قتلهای ناموسی، دلیل بروز مسئله، «سوءظنهای غیرواقعی» و ناشی از اختلال روانی است. اگرچه که همچون پرونده قتل «رومینا اشرفی» (خرداد پارسال) معضلاتی چون اعتیاد، بیکاری، فشارهای اقتصادی، فشارهای ناشی از پیوندهای اجتماعی و محلی و مانند، از دیگر عوامل وقوع چنین فجایعی از این دست بودهاند. مردانی که به دلایل متعدد تحت فشارهای اجتماعی و اقتصادی قرار گرفتهاند، خشونت فرو خفته خود را بر سر زنان و دختران ضعیف خالی کرده و به این ترتیب دست به رفتارهایی میزنند که خانواده را نابود میکند.
در عین حال عدم کسب آموزشهای کافی، مسئله دیگری است که میتوان آن را یکی از ریشههای قتلهای ناموسی دانست. بسیاری از افراد بدون آنکه اطلاعات و درک کافی از مسائل و مشکلات زندگی داشته باشند، دست به ازدواج میزنند. در نتیجه این امر، اختلافات خانوادگی افزایش یافته و برخی نیز به کار بردن خشونت را راهحلی برای حل مشکلات و مسائل زندگی زناشویی میدانند.
عدم آگاهی افراد در مورد بهداشت روان و نبود آموزشهای کافی پیش و پس از ازدواج برای زوجین عامل وجود چنین معضلاتی است. مهمتر آنکه افراد دچار مشکلات روحی و روانی و یا افرادی که دست به خشونت در زندگی زناشویی میزنند، هیچ اجباری برای دریافت آموزشهای لازم ندارند و تنها برخی مواقع با حکم دادگاه، ممکن است به دلیل به کار بردن خشونت در زندگی زناشویی مجازات شوند. اما پس از اجرای حکم یا مصالحه در دادگاه، وضعیت به سرعت به روال قبل باز میگردد و زنان دوباره با خشونت در زندگی زناشویی مواجه میشوند. به یاد داشته باشیم، در اغلب موارد، پیش از قتلهای ناموسی، زنان مقتول در معرض خشونت از سوی همسر یا اطرافیان خود قرار گرفتهاند.
مسئله دیگر جابجایی جایگاه بیگناه و متخلف است. بسیاری از قربانیان قتلهای ناموسی، خود از ابتدای ماجرا، قربانی سوءاستفاده و یا اخاذی بودهاند. با بررسی برخی از پروندههای قتلهای ناموسی در مییابیم که برخی افراد به دلایل مختلف برای آزار یک قربانی یا انتقامگیری از وی، با تحریک اطرافیان مقتول، حرمت او را از بین برده و با افشای برخی اطلاعات خصوصی یا تصاویر شخصی، فضای ایجاد سوءظن و تنش را فراهم میکند. متاسفانه به دلیل نبود آموزشهای مناسب و با وجود تلاش نهادهای انتظامی و قضایی برای برخورد با خاطیانی که از چنین فرصتهایی برای آزار، اخاذی یا انتقامگیری سوءاستفاده میکنند، اما هنوز هستند خانوادههایی که به جای حمایت از زنان قربانی، آنان را در کمال بیگناهی، مجازات میکنند.
کارکرد قوانین و آموزشها در مقابله با قتلهای ناموسی
بسیاری از کارشناسان حقوقی و جامعهشناسی معتقدند برای حل مشکل قتلهای ناموسی، بایستی قوانین سختگیرانهتری اتخاذ شود. منظور از این قوانین سختگیرانهتر، تنها افزایش سالهای حبس یا تعیین احکام سنگینتر نیست. منظور آن است که اولاً افراد با به کار بردن هر درجه از خشونت علیه زنان، مجازات شوند و فرصت تبدیل این خشونتهای اولیه به قتلهای ناموسی گرفته شود و ثانیا افرادی که دست به خشونت یا قتلهای ناموسی میزنند، حتی در صورت گذشت شاکیان یا اولیای دم نیز همچنان با مجازاتها، محدودیتها و آموزشهای اجباری، مجبور شوند تا رفتار خود را تغییر دهند.
کارشناسان معتقدند نباید فردی را که دست به قتل ناموسی زده یا برای ارتکاب آن تلاش کرده است به آسانی دوباره در جامعه پذیرفت. تنها زمانی بازگشت چنین فردی به جامعه امکانپذیر است که مطمئن باشیم چنین خطایی از سوی وی دیگر رخ نخواهد داد. در غیر این صورت نه تنها فرد مذکور دوباره دست به ارتکاب خشونت میزند که سایرین نیز ترغیب میشوند تا در صورت بروز موارد مشابه، دست به چنین خشونتهایی بزنند.
البته دیدگاههایی متفاوت نیز در این خصوص وجود دارد. به عنوان مثال «اللهیار ملکشاهی» رئیس سابق کمیسیون قضایی مجلس در گفتوگویی رسانهای اظهار داشته قوانین ما ضعیف نیستند و من فکر نمیکنم مشکلی داشته باشند. همچنین تعداد قتلهای ناموسی در کشور ما زیاد نیست. قتل میتواند انگیزههای مختلفی داشته باشد.
برخی هم میگویند مشکل را باید در نحوه اجرای قوانین جست. به عنوان مثال «نعمت احمدی» حقوقدان پس از ماجرای قتل پرماجرای «رومینا اشرفی» به رسانهها گفت: دادگستری اگر همین مقررات موجود مثلا ماده ۴۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری را رعایت میکرد، این قتل رقم نمیخورد.
نکته دیگر آن است که باید سازمانهای مسئولی نظیر بهزیستی، مراکز مشاوره و نهادهای آموزشی، برنامههای گستردهتری را برای آموزشهای پیشگیرانه صورت دهند. در غیر این صورت نمیتوان انتظار داشت خشونتهای شدید خانگی و قتلهای ناموسی کاهش یابند. این آموزشها باید از سنین پایین آغاز شود و در مواردی که احساس میشود بستری بروز چنین اتفاقاتی فراهم شده است، تلاش برای افزایش اطلاعات افراد و آموزش بیشتر، مهیا شود. /ایرنا
بیش از ۶۰ درصد قتل ها شوهرکشی است که توسط زنان در حال انجام است. چرا به این قتل ها اشاره نمیکنید که زنها همراه با خیانت و به کمک دوست پسرانشان انجام می دهند؟؟؟
چرا قتل های ناموسی که تعدادشان انگشت شمار است را بزرگ نمایی میکنید؟؟