به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، «چه کسی فکرش را میکرد کرونا این عید هم جُل و پلاسش را جمع نکرده باشد؟ پارسال همین وقتها بود که داشتیم به هم میگفتیم در خانه بمانیم. به هم روحیه میدادیم و از دلخوشیهای کوچک روزهای قرنطینه تعریف میکردیم. یکی نان میپخت و دستور پختش را به بقیه میداد و دیگری تعریف میکرد که در این مدت مثل سرآشپزهای رستوران پیتزا درست میکند. بساط دید و بازدیدهای مجازی هم برپا بود؛ صورتهای خندان که سعی میکردند نگرانیشان را در تماسهای تصویری پنهان کنند. عیدی متفاوتتر از هر زمان دیگر برایمان رقم خورده بود و ما بدون آن که از قبل آمادگیاش را داشته باشیم، میان جنگی نابرابر با کرونا اسیر شده بودیم. اما امید داشتیم که همه چیز خیلی زود رو به راه شود. خرید و دید و بازدید و سفر را موکول کردیم به عید سال دیگر. سال جدید حالا دارد از راه میرسد و ما خسته از کرونا، در آستانه عیدی قرار گرفتهایم که فکر میکردیم قرار است حال و هوای بهتری از عید قبلش داشته باشد. عزیزان زیادی در این یک سال از دست رفتهاند و شکل زندگی ما طوری دگرگون شده که دیگر حتی به زور یادمان میآید زندگی قبل از کرونا چه شکلی بود. با این همه آیا هنوز هم میشود بوی عید را حس کرد؟
«بله، چون طبیعت نشانهها و زیباییهایش را یکییکی دارد نشان میدهد. مثل هوای پاک و لطیف، شکوفهزدن گلها و درختان. به هر حال با تمام مشکلات و کمبودها باید سعی کنیم روحیهمان را حفظ کنیم، تحت هر شرایطی زندگی ادامه دارد.» این را علی کریمی میگوید، از کاربران شبکه اجتماعی توئیتر که این سؤال را برایشان به نظرسنجی گذاشتم.
کاربر دیگری به نام علی با او همعقیده است: «بله چون این یک سال زندگی با کرونا به من یاد داد قدر لحظهها و روزهایم را بدانم و تا جایی که میتوانم از کنار خانواده بودنم لذت ببرم. شاید فردایی نباشد.»
یکی دیگر از کاربران هم این طور میگوید: «از یک سال خانهنشینی خستهام. بدون تفریح، بدون دلخوشی ولی باز هم بهار را دوست دارم. کاش در نوروز سال ۱۴۰۱ دیگر این طوری نباشیم. واکسن زده و رفع بلا شده باشیم از همه جهت.»
اما کاربران دیگری هم هستند که اعتقاد دارند نمیشود با این همه مشکلات بوی عید را حس کرد. مثل شبنم که میگوید ذهنش در اسفند پارسال گیر کرده و به نظر او هنوز عید پارسال هم نیامده چه برسد به امسال.
مریم هم معتقد است نمیشود بوی عید را حس کرد چون عموم مردم غمگین و عصبی هستند و ناخودآگاه نمیتوان در این فضا شاد بود.
«امسال اصلاً سال خوبی نبود. پر از رنج و ناراحتی. مادرم تازه از بیمارستان مرخص شده و بقیه اعضای خانوادهام هم درگیر کرونا هستند. با این استرس و ناراحتی چطور میشود بوی عید را حس کرد؟ آدم وقتی دلش شاد نباشد، عید هم ندارد و فرقی نمیکند چه فصلی باشد.»
کاربر دیگری جوابی غمگنانهتر میدهد و میگوید امسال اصلاً بوی عید را حس نمیکند چون پدرش را به خاطر کرونا از دست داده است.
بعضی کاربران هم سر شوخی را باز میکنند و میگویند ماسک چند لایه اجازه نمیدهد بوی بهار را حس کنند یا این که تنها بوی الکل را احساس میکنند و هیچ بوی دیگری به مشامشان نمیرسد. برخی هم عید را به جیب پر پول میدانند وگرنه اگر پول نداشته باشی حالا که نه، هیچ وقت بوی عید را حس نمیکنی و تازه این جور وقتها غمگینتر هم میشوی.
کاربران توئیتر را رها میکنم و سراغ آدمهای بیرون میروم؛ مردمی که دارند توی هیاهوی شب عید کارهایشان را سر و سامان میدهند تا با خیالی آسودهتر سر سفره هفتسین بنشینند. میخواهم ببینم بوی عید را حس میکنند یا نه.
نوشین، دختر جوانی که در مرکز خرید دارد با شور و هیجان لباسهای یکی از ویترینها را به دوستش نشان میدهد، جواب جالبی به این سؤال میدهد: «راستش را بخواهید من تا همین امروز هیچ حسی به آمدن عید نداشتم و قصد داشتم اصلاً از خانه بیرون نروم تا این شلوغی تمام شود اما امروز به اصرار دوستم بیرون آمدم چون میخواست در انتخاب چند تکه لباس کمکش کنم. اول بیحوصله بودم اما کمی که مغازهها را دیدیم خودم هم سر ذوق آمدم. امسال لباسها خیلی رنگی و شاد شده به نظرم و من این را دوست دارم. خصوصاً همهجا میبینم که چقدر رنگ زرد را استفاده کردهاند که رنگ مورد علاقه من است. وقتی شور و هیجان بعضیها را برای خرید عید میبینم، حس میکنم واقعاً بهار دارد میآید و با وجود تمام سختیهایی که در این یک سال کشیدهایم باز هم بهار حس نو شدن دارد.»
قدیر مهدی زاده، مکانیک هم از این که امسال دم عید مشتریهایش به نسبت کم شدهاند، ناراحت است و به همین خاطر عید برایش رنگ و بوی خاصی ندارد: «مردم هر سال به هر حال سفر میخواستند بروند و بیشتر به ماشینشان میرسیدند. امسال خیلی خبری نیست چون انگار جادهها هم بسته است و خیلیها دل و دماغ سفر هم ندارند اگر جاده باز باشد. آدم سفر میرود که خوش بگذراند. این که همهاش حواست به ماسک و الکل باشد که نشد سفر. من زن و بچه خودم را هم تا کرونا تمام نشود یا همه واکسن نزنند جایی نمیبرم.»
برای خانم امینی، مادربزرگ ۷۵ ساله که به قول خودش قاچاقی بیرون میآید اما بهار مثل همیشه زیباست: «بچههایم دائم زنگ میزنند که بیرون نرو اما من دو تا ماسک میزنم و بیرون میآیم چون دوست دارم روزهای آخر اسفند را ببینم و از تماشای مردم لذت ببرم. من پیرم و معلوم نیست بهار سال دیگر زنده باشم پس از هر فرصتی استفاده میکنم. البته با این کرونا دیگر پیر و جوان هم ندارد. بمیرم برای همه جوانهایی که به خاطر کرونا زیر خاک رفتند. آدم از یک ساعت بعدش خبر ندارد پس باید جوری زندگی کند که پشیمان نشود. من میگویم آدم باید رعایت کند و ماسک بزند و فاصله را رعایت کند و بعدش را دیگر بسپارد دست خدا.»
مهتاب و دوستانش هم که برای ناهار آخر سال به رستوران آمدهاند، دوست دارند با بهار همراه شوند و مثل هر سال سنت ناهار آخر سالشان را اجرا کنند. البته پارسال برنامهشان را برگزار نکردند اما امسال دیگر دل را به دریا زدهاند و به قول خودشان هرچه شد دیگر بشود: «من از این وضعیت خسته شدهام. در این یک سال هیچ کجا نرفتهام، نه مهمانی و نه دورهمی و نه حتی رستوران. الان میگویم کرونا بگیرم هم گرفتهام دیگر. البته اینجوری هم نیست که خیلی بیمحابا رفتار کنم. امروز هم قرار گذاشتیم سریع ناهارمان را بخوریم و برای گپ و گفت به پارک برویم.»
بهار مثل هر سال همان موقع که باید از راه میرسد، چه ما خوشحال باشیم و چه نه و چه اصلاً باشیم و چه نه. زندگی در طبیعت جریان دارد. عید هم برای ما پیک بهار است که روزهای قبل از آمدن بهار، عطرش را به مشاممان میرساند. فکرش را نمیکردیم که با کرونا به استقبال دومین عید برویم اما حالا میبینیم که خیلی چیزها که فکرش را نمیکردیم شد و ما نظارهگرانی خاموش بودهایم.»/ایران