من و خواهرم و زن دادشم قالی بافی میکردیم، وقتی خونه پدر شوهر رفتم به عنوان عروس بزرگ وظیفه داشتم که تمام کارها رو انجام بدم، از جمله غذا پختن، لباس شستن، ظرف شستن، قالیبافی، بچه داری، حتی دوشیدن شیر گاو و گوسفند رو هم بعضی وقتا که پدر شوهرم نبود، انجام میدادم، البته این هم بگم که دو تا خواهر شوهر بزرگ داشتم که تو بعضی کارا کمکم میکردند.
تقریبا از ازدواجم دوسالی میگذشت که باردار شدم و خدا یه دختر بهم داد. بعد از اون جنگ شد و شوهرم عازم جبهه شد، همین باعث شد که دوری شوهرم هم به تمام کارهام اضافه بشه، شوهرم هر چندماه یکبار میومد و دو هفتهای پیشمون میموند و وقتی هم بود یا سر زمین کشاورزی بود یا دنبال کارهای جبهه و دانشگاهش، اما با این حال زندگی میکردم.
این هم بگم که چون خانواده شوهرم کشاورز بودن و زمینای کشاورزیشون برای خان ده بود، غذاهایی که میخوردن یا سوپ بود یا عدسی، کمتر پیش میاومد که برنج یا مرغ و گوشت بخورن، چون وضع مالی آنچنانی نداشتند و زمانهایی هم که شوهرم جبهه بود، از طرف سپاه و بسیج بستههای معیشتی میآوردن برامون. وقتی دیدم وضعمون خوب نمیشه، شروع کردم به فروش قالیهایی که بافته بودم، با این کار خواهر شوهرامم مشتاق شدن و تو بافت قالی کمکم کردن، با این کار درآمد خوبی داشتیم.
بعد از چند سال شوهرم تو شهر یه کار خوب پیدا کرد و رفتیم شهر. اونجا هم با دوتا بچه هم خانه داری میکردم هم قالی میبافتم. با فروش قالیها تونستیم تو شهر یه خونه بخریم، خدا رو شکر درآمدم خوب بود، اما به خاطر شرایط کشورمون سختی زیاد داشتم، مادرشوهر بدجنسی هم داشتم که هر چی شوهرم درآمد داشت و نصفشو ازش میگرفت و برای دوا و درمون خودش خرج میکرد.
زمستونم که میشد کل فامیلهای شوهرم میومدن کل فصلو تو خونه ما میموندن و من به خاطر احترامی که به پدر شوهرم و شوهرم قائل بودم هیچی نمیگفتم و میساختم. سالها گذشت، بچههام بزرگ شدند و دانشگاه رفتند و ازدواج کردند و بچه دار شدند، اما با تمام سختیها و رنجهایی که اینجا جای گفتنش نیست زندگی کردم و تنها نور امید من شوهرمو بچه هام بودند.»
این قسمتی از داستان زندگی زنی بود که ۴۰ سال از زندگی مشترکش با همسرش میگذرد و هنوز به عشق فرزندان و حالا نوههایش زندگی میکند.
در مقایسه با زندگی قدیمیها، زندگیهای امروزی با وجودی که ماشینی شده و راحتی را برای جوامع بشری فراهم کرده است و سختیهای گذشته را ندارد، به مویی بند است به طوری که با یک بحث کوچک، زن و شوهرها قهر میکنند و کارشان به دادگاهها و کلانتریها کشیده میشود و اگر این بحثها ادامه دار شود، ممکن است به جدایی زوجین برسد. به قول مادران و پدران دیروز بچههای امروزی نازک نارنجی شدهاند و تحمل سختیها را ندارند، این روزها زندگی زوجین با عشق و عاشقی آغاز میشود، اما ماندگاری و عمر این عاشقیها نامعلوم است.
راحیل شمسایی روانشناس در رابطه با تفاوت زندگیهای قدیم و امروزی اظهار کرد: در خصوص این موضوع که بسیار هم مورد توجه است میتوان به موارد بسیاری اشاره کرد که شامل ظاهر افراد، روابط و رفتار آنها میشود و دلیل آن هم این است که در زندگی مدرن، در گذار هستیم، بدین معنی که در اغلب مواقع آن طور که باید نمیدانیم که به سمت امروزی یا سمت دیروز در حرکت هستیم.
وی بیان کرد: دلیل آن هم این است که در جامعه کنونی چندین خانواده داریم که از آن جمله میتوان به خانواده از هم گسسته (مادر یک طرف و پدر طرفی دیگر است) و پیوسته (پدر و مادر و فرزندان در کنار هم هستند و ارتباط خوبی با یکدیگر دارند) اشاره کرد و فیلم تلویزیونی “پدر سالار” نمونهای از گذار در گذشته است که به آرامی، این مسأله را نشان داد، به صورتی که میان تمامی اعضای خانواده، عروس کوچک تابوی خانواده را از بین برد و شکل سنتی زندگی در کنار دیگر اعضای خانواده آن هم در یک خانه مشترک را نپذیرفت، چرا که زندگی مستقل، مورد علاقه او بود و در نهایت هم توانست، بزرگ خانواده را که پدر شوهرش بود، مجاب به پذیرفتن این کار کند.
این روانشناس تصریح کرد: در زندگی کنونی هم این شکل از زندگی وجود دارد و در حقیقت، زندگی افراد به شکل گذار نزدیکتر شده است و اگرچه خانوادهها به شکل سنتی و قدیمی دور هم جمع نمیشوند، اما به آن شکل گسسته هم نیستند، اما گاهی این گسستگی در برخی از خانوادههای امروزی مشاهده میشود، به طوری که ارتباط آنها پررنگ نیست و حتی سر یک سفره با هم غذا نمیخورند.
وی با اشاره به اهمیت نقش فضای مجازی در تغییر سبک زندگیهای امروز و دیروز گفت: باید بپذیریم که فضای مجازی در سبک زندگی امروزی تأثیر بسزایی داشته، به طوری که تا حد زیادی در زندگی حقیقی افراد نفوذ گستردهای پیدا کرده و باعث شده است که گاهی تفکیک دو دنیای مجازی و حقیقی از یکدیگر دشوار شود و این را میتوان حتی از نوع ازدواجهای امروزی دریافت که بسیار متفاوتتر از گذشته است.
این روانشناس ادامه داد: یکی دیگر از تفاوتهای زندگی امروز در مقایسه با گذشته، نوع پوشش افراد است که این تغییر تا حدی که برای فرد و جامعه آسیب زا نباشد طبیعی است، اما اگر قبح شکنی کند، میتواند پیامدهای منفی به همراه داشته باشد و این را میتوان در پوشش، رفتار و حرکات برخی از نسلهای امروز مشاهده کرد که نمود آن در جامعه هم مشهود است.
شمسایی افزود: در حال حاضر، اغلب با جملهای روبرو میشویم که بسیاری از نسلهای دیروز روی آن تأکید میکنند و آن هم این است که ” ما قدیما پاهامون رو جلوی بزرگترمون دراز نمیکردیم” که این همان گذاری است که امروز به وضوح مشاهده میکنیم و این اگر به افراط کشیده نشود، نشانه بدی و خوبی مطلق نیست و صرفا مفهوم تغییر در سبک زندگی را نشان میدهد.
وی با اشاره به وجود حرمت در زندگیهای گذشته بیان کرد: در گذشته، نوع تربیتها بسیار متفاوت بود و اعضای خانواده حفظ حرمت بیشتری داشتند، اما اکنون، تا حد زیادی تفاوت کرده است و حتی از آن رفتار دیکتاتورمنشانه بزرگترها نیز خبری نیست و این موضوع به خاطر تغییر دیدگاهها و افزایش دانش و آگاهی افراد است، چون ذهنیت افراد بازتر شده است و در حقیقت، بزرگترها در مقایسه با گذشته به حرفهای فرزندان و حتی کوچکترها اهمیت بسیار زیادی میدهند.
شمسایی تصریح کرد: به طور کلی، اغلب تفاوتهای امروز و دیروز ناشی از تغییر سبک زندگی افراد و فرزند پروری است، به همین خاطر، شکل سنتی و دور هم جمع شدن خانوادهها در گذشته تا حد زیادی جای خود را به فردگرایی و شکل گیری خانوادههای کوچک داده است که این موضوع به خاطر تغییر در نسلها و تفاوت آنها با یکدیگر است. /yjc