مغازههای بسته، خیابانهای باز
خبرمهم: «ما مثل مرغ عزا و عروسی هستیم. تا آمار مبتلاها زیاد میشود بلافاصله دستور تعطیلی پاساژها را صادر میکنند. گناه ما چیست کنار خیابان مغازه نداریم؟»
به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، «تا اینجای کار دوگانگی معیشت و سلامت برای ما خیلی گران تمام شده. هیچ سالی کاسبی ما مثل امسال خراب نبود اما وقتی میگویند برای فروکش کردن بیماری باید تعطیل کنیم چارهای جز تسلیم نداریم.» فرشاد با دست به مغازه بستهاش اشاره میکند و میگوید خیابان بنیهاشم سالهاست بورس کاشی، سرامیک و چینیآلات بهداشتی است و از هر جای تهران برای خرید اینجا میآیند ولی از اول آذرماه با دستور ستاد مقابله با کرونا کرکرهها را پایین کشیدیم و اگر تعطیلیها همین طور بخواهد تکرار شود و ادامه پیدا کند، واقعاً نمیدانیم چه کار باید بکنیم. با هم وارد مغازهاش میشویم، کرکره را نصفه نیمه بالا میزند و شروع میکند به زنگ زدن و صحبت کردن با چند نفر.
چند صد مغازه در خیابان بنیهاشم در زمینه فروش چینیآلات بهداشتی و شیرآلات فعالیت میکنند. فرشاد یکی از کسبه همین خیابان است که تلفنی با یکی از شرکتهای پخش سرویس بهداشتی چانه میزند. میگوید سالهاست با این شرکت کار میکنم و آنها به اعتبار من هر هفته یک خاور جنس میفرستادند اما وقتی چکم برگشت خورد دیگر اعتبار من هم برگشت خورد: «۱۵ سال است در این حرفه کار میکنم اما تا امروز چنین چیزی ندیده بودم. از روزی که کرونا پیدا شد مشتری ما هم کم شد. الان هم معمولاً در طول روز ۸ تا ۱۰ نفر در ساعتهای مختلف به مغازه میآیند و چندتایی هم سفارش کاشی و روشویی و سرویس بهداشتی میدهند. در همین خیابان نزدیک به ۱۰ هزار نفر نان درمیآورند.
به هر حال ما هم مثل بقیه مردم وظیفه داریم برای حفظ سلامتی خودمان و مشتریها همه پروتکلها را رعایت کنیم. ماسک و مواد ضد عفونی هم هست تا اگر مشتری ماسک نداشت استفاده کند. این روزها به جای این که پیگیر بالا و پایین شدن قیمت اجناس باشیم، پیگیر خبرهای ستاد ملی مقابله با کرونا هستیم تا ببینیم تکلیف ما چه میشود. قبل از قرنطینه گفتند از ساعت ۶ مغازههای شما باید بسته باشد در حالی که اصل کار ما از ۶ عصر به بعد است ولی با وجود این قبول کردیم. از اول آذرماه هم اعلام شد برای فروکش کردن بیماری کلاً باید تعطیل کنید. باز هم قبول کردیم اما در همین مدت چند تا چک من برگشت خورد. تنها حمایتی هم که از ما شده نرفتن به لیست سیاه بانکی است. قبل از آذرماه اگر حساب بانکی صادر کننده چک، خالی بود برگشت میخورد و بعد از ۱۰ روز در صورتی که پاس نمیشد بانک مرکزی صاحب چک را در لیست سیاه قرار میداد. به این ترتیب این شخص تا چند سال نمیتوانست دسته چک بگیرد. اما از اول آذرماه اعلام کردند در این دو هفته اگر چک کسی برگشت بخورد بانک مرکزی صاحب چک را در لیست سیاه قرار نمیدهد. خب همین هم لطف بزرگی است اما شرکتهایی که به ما جنس میدهند وقتی یک بار چکمان پاس نشد، دیگر حاضر نمیشوند جنس بدهند. وقتی اعتبار ما پیش شرکت طرف حساب از دست رفت، دیگر چه فرقی به حالمان دارد که جزو لیست سیاه باشیم یا نه؟
امسال هم مالیات دستگاههای کارتخوان به مالیاتهای مغازه اضافه شده است. تا قبل از این مالیات بر درآمد، مالیات مغازه و مالیات تابلوی مغازه را میدادیم و از امسال مالیات دستگاه کارتخوان هم اضافه شده. هفته گذشته یکی از همکاران ۳۲میلیون تومان مالیات برای دستگاه پوز مغازهاش داد.»
حسین همسایه فرشاد وارد میشود و ادامه حرفهای او را میگیرد: «وقتی همه مغازهها تعطیل میشوند باید خیابان خلوت باشد یا نه؟ راستش را بخواهید از روزهای عادی شلوغ تر است. همین دیروز با همسرم برای خرید به هایپر رفتیم؛ آن قدر شلوغ بود که نمیتوانستیم وارد شویم. تعطیلی صنفهایی مثل ما شاید آمار مرگ و میر را موقت کاهش بدهد اما این موقتی است، باید فکر اساسی کرد. از آن طرف صنف ما زنجیروار به هم وصل هستند، باور کنید ظرفیت تعطیلی بیشتر از دو هفته را ندارد.»
محله امامزاده حسن(ع) به شلوغی و حجم بساطیها و طلافروشیهایش مشهور است اما از اول آذرماه کرکره ۱۵۰ طلافروشی در این خیابان پایین کشیده شد و حالا همه نگرانند و دعا میکنند با پایین آمدن آمار ابتلا به کرونا بتوانند دوباره مغازههای خود را باز کنند. داود یکی از چکهای برگشتیاش را نشانم میدهد و میگوید: «۱۲۰ میلیون تومان به طلافروشیهای بازار بدهکار هستم و اگر نتوانم حساب بانکیام را پرکنم باید همه طلاها را برگردانم. دیوار ما همیشه کوتاه بوده اما اغلب تصور میکنند چون طلافروش هستیم، وضعیت مالی خیلی خوبی داریم و اگر یک ماه هم تعطیل باشیم مهم نیست اما این طور نیست. اگر بانک هم چک ما را برگشت نزند باید طلا و جواهراتی را که خریدهام پس بدهم و چک را بگیرم. بعد هم که دیگر اعتبارت از دست میرود. طلا و جواهرات را هم نمیشود اینترنتی خرید یا اینترنتی فروخت چون نیاز به ترازو و حضور مشتری و فروشنده دارد. همه که در خانههایشان ترازوی زرگری ندارند. باور کن من حاضرم برای فروکش کردن کرونا و سلامت مردم یک ماه مغازهام را باز نکنم اما به شرط این که خیابان هم خلوت شود. الان خیابان خلوت شده؟ خب معلوم است که این روش کارساز نیست. اگر تعطیلی اختیاری بود خیلی از همکاران من تعطیل نمیکردند چون اجاره مغازه و پول طلا و جواهر میدهند و هر لحظه امکان از دست رفتن اعتبار هست. وقتی هم فروش نداشته باشی و قیمت طلا هر روز کاهش پیدا کند بیشتر ضرر میکنی. اگر میخواهیم کرونا را ریشه کن کنیم باید همه صنوف و ادارات با هم تعطیل باشند و تنها مغازههایی که مایحتاج ضروری میفروشند فعالیت کنند. در غیر این صورت اگر تعطیلات یک سال دیگر هم ادامه پیدا کند فایدهای ندارد.»
مصطفی از مغازهداران پاساژ اندیشه میگوید: «ما مثل مرغ عزا و عروسی هستیم. تا آمار مبتلاها زیاد میشود بلافاصله دستور تعطیلی پاساژها را صادر میکنند. گناه ما چیست کنار خیابان مغازه نداریم؟ من حدود ۲۰ سال است کاسبم ولی چنین وضعی را برای اولین بار تجربه میکنم. دو مغازه در این پاساژ اجاره کردهام و ۳۰ میلیون تومان اجاره میدهم. صاحب مغازه هم که حاضر به بخشیدن اجاره نیست و میگوید مگر وقتی سود بیشتری از فروش دارید اجاره بیشتری میدهید که حالا آن را ببخشم؟ ما به خاطر سلامت مردم قبول کردیم دو هفته پاساژ تعطیل باشد اما اگر این وضعیت ادامه پیدا کند زندگی خیلی از ما به خطر میافتد. اگر قرار باشد با تعطیلی کسب و کار بیماری فروکش کند باید همه ادارات، بانکها و مغازهها تعطیل باشند اما آنهایی که کنار خیابان مغازه دارند هر طور شده جنسشان را می فروشند. حتی مغازه را باز میکنند. بدبختی، ما فروش اینترنتی هم نمیتوانیم داشته باشیم چون کسی که کار اصلیاش فروش اینترنتی است راه و چاه این کار را بلد است اما کسی که مغازه دارد در فروش اینترنتی زیاد موفق نیست.»
محسن فروشنده پوشاک زنانه در مجیدیه هم فروش اینترنتی را برای اغلب مغازهداران تجربهای ناموفق میداند و میگوید با ادامه تعطیلی معیشت خیلی از ما به خطر میافتد و ورشکستگی حتمی است: «سالهاست مغازه پوشاک زنانه دارم و رسم کار ما این است که معمولاً مشتری تا لباس را پرو نکند آن را نمیخرد. به همین دلیل کلاً مردم از خرید اینترنتی پوشاک استقبال نمیکنند.»
او هم به سررسید چکهایش اشاره میکند و میگوید: «موعد چکهایی که کشیده بودم رسیده و علاوه بر اجاره باید پول تولیدکنندهها را هم بدهم که بتوانم جنس بگیرم. متأسفانه هیچ حمایتی از ما نشد. ما به سهم خودمان برای کم شدن آمار مبتلایان به کرونا مغازه را تعطیل کردیم ولی وقتی صف مرغ و ازدحام جمعیت مقابل رستورانها و فروشگاهها را میبینم دلسرد میشوم. کرونا که فقط توی مغازه نیست. کرونا در جایی مثل مترو یا فروشگاههای بزرگ بیشتر از هر جای دیگری جولان میدهد.»/ایران