اجتماعی

چگونه از دام شایعات بگریزیم؟

خبرمهم: شایعه، پرداختن به موضوعی است که ملاک‌های اطمینان بخشی برای رسیدگی به صحت آن وجود ندارد. در علم ارتباطات به گفتمان‌های غیررسمی و نامعتبر که بدون بررسی نهایی با دست به دست شدن در هر مرحله دچار تحریف شده است شایعه می‌گویند.

به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم،  گاهی این تحریف‌ها و دستکاری‌های اطلاعاتی به حدی زیاد است که وقتی نفر آخر پیام را دریافت می‌کند هیچ شباهتی به پیام اولیه ندارد. این یک پدیده اجتماعی مخرب است که در جامعه ایران هر روز به طرفدارانش افزوده می‌شود. ولی چرا شایعه شکل می‌گیرد؟ چرا بسیاری از مردم یا سازمان‌ها و نهادها از نقطه ضعف شایعه پراکنی و علاقه مردم به کسب خبر برای رسیدن به اهداف خود سوءاستفاده می‌کنند؟ چگونه با در دست داشتن افسار احساس جامعه آن‌ها را برای پذیرش شایعه آماده می‌کنند؟ به نظر می‌رسد این پدیده بیش از آنکه در حد یک شایعه فامیلی یا در حد شهر باشد، در حد یک جامعه گسترش یافته است و مخاطبان خود را به این شیوه از دریافت خبر ولو به دروغ یا اغراق شده سوق می‌دهند. کسی که شایعه ساز است و آن کس که به پراکندن آن در جامعه دامن می‌زند بهتر از هر کس می‌تواند این پدیده را تحلیل کند. گاهی پاسخ در میان حرف‌های عامیانه مردمی است که ناخودآگاه اسیر شایعات می‌شوند و بیش از همه آسیب می‌بینند.

منبع خبری معتبر نداریم

سمانه می‌گوید علت اصلی شایعه، وجود نداشتن منبع خبری معتبر است. او می‌گوید اوضاع کرونا نگرانش کرده است و نمی‌داند در مورد مدرسه رفتن بچه‌هایش موضع درست و منطقی بگیرد. از شایعات و حرف و حدیث‌هایی که پشت این بازگشایی است می‌ترسد. شنیده مدرسه‌ها به خاطر مافیای مدارس غیر انتفاعی باز شده‌اند ولی اوضاع همچنان قرمز است. کمی بعد گفته‌اند مدارس را باز می‌کنند تا بازار لوازم التحریر از رکود خارج شود و کمی بعد مدارس بسته می‌شود. او می‌گوید منبع خبری موثق که شفاف پاسخ مردم را بدهد اندک است و اخبار و نظریات شخصی بسیار متنوع است. ویروس در همه جای جهان یک پروسه ابتلا دارد ولی وقتی پای حرف‌ها که می‌نشینی ترس به جانت می‌افتد. یکی می‌گوید پنجره‌ها را ببند. یکی می‌گوید روزانه یک سیر خام بخور. سر سفره همسرم نمی‌گذارد ماست بخوریم و می‌گوید طبعش سرد بوده و برای کرونا بد است. یکی می‌گوید شیشه شیشه الکل برای ضد عفونی می‌خرد دیگری می‌گوید شوینده و الکل بیشتر تنفس را دچار اشکال می‌کند. یک پزشک بر اساس باورهای خود به آشنای خود توصیه می‌کند فعالیت‌های اجتماعی را ادامه دهد. از خود قرنطینگی و حتی رفتن به درمانگاه خودداری کند و در عوض ایمنی بدن را با تأمین ویتامین‌های ضروری افزایش دهد. حال این آشنای دکتر زبان به زبان حرف را با اندکی تغییر به نفر بعدی انتقال می‌دهد. نفر آخر وقتی شایعه را می‌شنود دیگر تقریباً چیزی از اصل حرف باقی نمانده است. می‌شنود که من جایی خوانده‌ام درمان و قرنطینه حرف است و خدا نکند مبتلا شوی. با این حساب کارت ساخته است.

شما به نحوه مخابره اطلاعات توجه کنید. به یکی از دوستانم تلفنی گفتم حال پدرم خوب نیست و برایش دعا کند. پرسید کروناست و من صراحتاً گفتم دکتر برایش تست نوشت ولی خوشبختانه منفی بود. آن دوستم ادامه حرف‌هایم را نشیند. ظاهراً همان کلمه کرونا برای ذهنش آشنا بود. پدر من چند روز بعد بر اثر عارضه قلبی در حالی که بستری بود فوت کرد. آن وقت تازه فهمیدیم یک شهر دهان به دهان چرخیده که پدرم کرونا داشته و الان ما همه ناقل هستیم و اوضاع خیلی خطرناک است و …

ما بسیاری از مواقع اطلاعاتی را که دلمان می‌خواهد مخابره می‌کنیم نه آنچه واقعیت است. فرض کنید آمار فوتی‌های کرونا ۱۵۰ نفر است. ولی ما می‌خواهیم اوضاع را حادتر نشان دهیم و اضطراب خود را در قالب اعداد و رقم به مخاطب منتقل کنیم. یا شفاهی تعداد فوتی‌ها را زیاد می‌کنیم یا اگر منبع خبری‌مان رسانه است، آن‌ها را متهم به دروغ گویی می‌کنیم و اصرار داریم بگوییم همه دروغ می‌گویند و فقط اطلاعات ما دقیق است.

با هر شایعه‌ای به فروشگاه‌ها حمله نکنید

او فروشنده یک فروشگاه بزرگ است و موقع گفتگو حسابی خسته به نظر می‌رسد. او شایعه‌پراکنی در مورد نایاب یا گران شدن محصولات را بسیار جدی می‌داند و معتقد است مردم هنوز راهکار درستی برای مبارزه با این شایعات ندارند و تنها راهی که به ذهنشان می‌رسد این است که به فروشگاه‌ها هجوم ببرند و مواد مورد نیاز خود را برای مدتی طولانی تهیه کنند. او می‌گوید سود این شایعات به جیب تولیدکننده‌ها می‌رود و مردم بدون اینکه بدانند، خزانه خود را یکجا خالی می‌کنند و تصور کنید مردم مگر چقدر پودر شوینده مصرف می‌کنند؟ تعداد و میزان مصرف هر خانوار مشخص است. دوستی می‌رود فروشگاه و با قفسه خالی پودر مواجه می‌شود. وقتی علت را می‌پرسد می‌گویند شرکت فعلاً تولید ندارد. مشتری ناخودآگاه می‌پذیرد که علت این نبودن‌ها تصمیم برای گرانی است. طوری خرید می‌کند انگار قرار است دچار قحطی شوینده شویم. خب این برند نشد برند دیگری حتماً تولید خواهد کرد. این هجوم‌های ناگهانی مردم به قفسه فروشگاه‌ها برای محصولات مختلف نتیجه شایعه‌پراکنی‌هایی است که اغلب مواقع با هدف و هوشیارانه در بین مردم رواج داده می‌شود. اصلاً خیلی از بازارها روی دست شایعه می‌چرخد. شایعه می‌کنند فلان جنس قرار است نایاب یا به شدت گران شود. مردم برای خرید هجوم می‌آورند. شما به سایت ثبت نام خودرو توجه کنید. یا روزی که شایعه کردند پمپ بنزین‌ها تعطیل می‌شود همه شبانه به جایگاه‌های سوخت سرازیر شدند و باک‌ها را تا می‌شد پر کردند. به نظرم شایعات اقتصادی مهم‌ترین دلیلش اشتیاق مردم برای پذیرفتن آن است. مردم عادت ندارند اطلاعات را از منبع درست و موثق دنبال کنند. وقتی زلزله می‌شود همه علامه دهر می‌شوند و هر کس ساز خودش را می‌زند. مردم این وسط بی‌خبر از آدم‌ها و اهداف پشت پرده، فقط حرف‌ها و عقاید را نقل قول می‌کنند و به شیوع آن دامن می‌زنند. ما یک ملت شفاهی هستیم که بیش از آنچه با مطالعه بدانیم از طریق شنیدن و گفتگوها آگاه می‌شویم. پس منطقی است آنچه می‌شنویم خیلی دقیق و درست نباشد. بعضی شایعه‌ها اهداف بزرگی پشتشان است. گاهی سیاسی گاهی اعتقادی یا حتی اقتصادی.

یادتان است که نوستراداموس پیش بینی کرده بود آخرالزمان می‌شود و دنیا تمام می‌شود؟ مردم چه هجومی به فروشگاه‌های سراسر دنیا بردند و آنچه بود با قیمتی گزاف تهیه کردند. یا امسال شایعه آمدن موج سرمایی که در ۱۰۰ سال گذشته بی‌سابقه است موجب شد تا مردم از ترسشان برای حداقل سه ماه مواد غذایی در خانه تلمبار کنند و، چون تقاضا زیاد بود نیازها را با قیمتی گزاف تهیه کردند. عطش و طمع خودمان موجب این بازارگرمی‌ها می‌شود.

او دوباره به شایعه قرنطینه شدن در ایام کرونا اشاره کرد که مردم ترسیدند نتوانند از خانه‌ها بیرون بیایند و برای کم کردن اضطرابشان به قفسه فروشگاه‌ها هجوم بردند و تا می‌توانستند مایحتاج ضروری و غیر ضروری خریداری کردند. حالا خودتان را بگذارید جای این شرکت‌های تولیدکننده که گاهی به دلیل قیمت بالا و پایین بودن قدرت خرید مردم دچار نوسان می‌شوند، چگونه با این شایعات داغ و عطش مردم بازارشان سکه می‌شود؟ باز هم دودش توی چشم مردم می‌رود نه آنها.

هیچ حرفی را بدون سند نپذیریم

حدیثه کمی علمی‌تر با شایعه برخورد می‌کند و معتقد است شایعه دلایل زیادی دارد که هر کدام هدفشان با دیگری متفاوت است. گاهی شایعه ترسناک می‌سازند که با روح و روان مردم بازی می‌شود. زمانی شایعه کرده بودند تعدادی داعشی وارد ایران شده‌اند و خانواده‌ها طبق شناختی که از فرهنگ آن‌ها داشتند دچار ترس و اضطراب زیادی شدند. گاهی شایعه می‌سازند که بدبینی درست کنند. متأسفانه این روزها قوت گرفته و افراد زیادی در دام بدبینی گرفتار می‌شوند. به نظر می‌رسد بیشترین آسیبی که از این نوع شایعه حاصل می‌شود ضربه به آموزه‌های دینی است که با میل و نظر عده‌ای غیر کارشناس دستخوش تغییر و تحریف می‌شود و مردم را نسبت به دینداری مردد می‌کند.

گاهی هم شایعه را برای تفرقه افکنی می‌سازند. همان ضرب‌المثل معروف تفرقه بینداز و حکومت کن! مثل دوستی‌هایی که تا دونفره است خوب و خوش هستند ولی به محض وارد شدن شخص سوم بنای ناسازگاری و اختلاف میانشان نهاده می‌شود و دو تا دو تا پشت آن نفر سوم صفحه می‌گذارند و فاتحه این دوستی خوانده می‌شود. شایعات فریب دهنده و اقتصادی هم که مردم با آن خوگرفته‌اند و هر از گاهی بازار با این شایعات یک تکان اساسی می‌خورد؛ و در آخر نباید فراموش کرد اغلب ایرانی‌ها تمایل به بزرگنمایی دارند و همین خصلت موجب می‌شود که هر روز شاهد یک کلاغ چهل کلاغ‌های عرصه‌های مختلف باشیم. پس باید خودمان را عادت بدهیم حرفی را بدون منطق و استدلال نپذیریم و خودمان نیز از اشاعه حرف‌هایی که در تأیید آن به یقین نرسیده‌ایم بپرهیزیم. گاهی در این شایعه‌ها چیزی که از بین می‌رود آبروی یک انسان است و خدا هرگز از حق‌الناس نمی‌گذرد. اگر یک بار کسی با شما سخن گفت و حرف‌های عجیبی زد از او بخواهید منبع کلامش را معرفی کند. اگر به عنوان مخاطب یاد بگیریم که هیچ حرفی را بدون سند نپذیریم بساط شایعه‌پراکنی جمع می‌شود./جوان

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا