مردم محور تصمیم‌ها یا کنار سیاست‌ها؟

به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم، حکومت‌ها و دولت‌های مسئول معمولا براساس معدل شرایط جامعه حرکت می‌کنند و تصمیم‌های خویش را در این چارچوب‌ها محدود می‌کنند، به عبارت دیگر آنچه استراتژی‌ها وتاکتیک‌ها را مشخص می‌کند بیش از آنکه ناظر به آرمان‌ها و تمایلات و اهداف حکومت‌ها باشد تحت‌الشعاع وضعیت جامعه است. به نظر می‌رسد امروزه تعریف اقتدار هر کشوری از اقتدار نظامی فراتر رفته است و به حوزه‌های دیگر هم سرایت پیدا کرده است. دولت‌ها علاوه بر توان نظامی بر اساس بزرگی اقتصاد خود شاخ و شانه می‌کشند و درصورت لزوم مبارز می‌طلبند و پای خویش را از مرزهای جغرافیایی بیرون می‌نهند تا آنجا که بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند که در مناسبات بین‌المللی کنونی این اقتصاد است که حرف اول را می‌زند. لابد اگر چین روی اقتصاد تمرکز تاریخی کرد و موفق هم شد سرنوشت همسایه شمالی خود یعنی شوروی سابق را دید که درست از ناحیه اقتصاد ضربه خورد و فروپاشید.

واقعیت آن است که ما سال‌های طولانی از اقتصاد غلفت کردیم یا از رعایت قواعدش سرباز زدیم و اکنون به هر سو که نظر می‌کنیم این مشکلات اقتصادی هستند که جلو راهمان سبز می‌شوند و محدودمان می‌کنند. اقتصادی که نه تنها فرمان‌پذیر نیست که در مقابل تصمیم‌های دستوری قدعلم و ثابت می‌کند که با هیچ‌کس شوخی ندارد. اکنون در شرایط خاص و بغرنج و احتمالا بی‌سابقه‌ای که به‌سر می‌بریم؛ حقیقتا مردم خصوصا دهک‌های پایین جامعه در عسرتی پردامنه و مشقتی گزنده به‌سر می‌برند و گاهی چنان می‌شود که راه پس و پیشی جلوی خود نمی‌بینند. گرانی بیداد می‌کند و کرونا بسیاری از آب‌باریکه‌هایی را که در زندگی‌ها جاری بود باریک‌تر و بعضا مسدود کرده است. اگر در آبان سال گذشته افزایش قیمت بنزین مشکل ایجاد کرد باید از همین زاویه اقتصادی به آن نگریست و دخالت و تحریک بیگانگان را فرع بر آن دانست. لازم نیست انسان اقتصاد‌دان باشد و انواع آمارهای رسمی از اوضاع اقتصادی را بخواند و آنگاه متوجه شود که چه فشار عظیمی متوجه اکثریت مردم و خصوصا محرومان جامعه است. وقتی خط فقر در سال ۹۹ از حدود چهارمیلیون و پانصدهزار تا ۹میلیون تومان برای یک خانواده چهارنفره برآورد می‌شود ودر جریان شیوع کرونا حدود یک‌میلیون و سیصدهزار نفر بیکار شده‌اند و تورم مهرماه امسال تا ۴۱ درصد رشد را نشان می‌دهد صدای خرد شدن استخوان و خم شدن کمر اقشار بزرگی از جامعه به گوش می‌رسد که احتمالا کم‌شنوایان مسئول هم آن را می‌شنوند! این حقایق تلخ و بزرگ با هر مقدمه و به‌وسیله هر کس ایجاد شده باشند وجود دارند و در حال چلاندن جان مردمانند. بدون کوچک‌ترین تردیدی بزرگ‌ترین اولویت کنونی لحاظ کردن شرایط مردم است که باید در همه تصمیم‌ها و استراتژی‌ها در اولویت قرار گیرد و همه چیز را تحت‌الشعاع خود قرار دهد.

اگر در حال حاضر کرونا طغیان کرده و کل کشور و همه مناسبات آن را تحت تاثیر منفی قرار داده است، نمی‌شود بدون توجه به آن سیاست ورزید و مثل شرایط عادی تصمیم گرفت. ما با اقتصاد آسیب‌دیده از تحریم‌ها و فسادهای شدیدا به دورانی از آرامش و ثبات نیاز داریم و اگر خواستار استقامت کشور هستیم باید به هر وسیله ممکن آن را به‌دست آوریم. لغو تحریم‌ها علاوه بر ضرورت‌های اقتصادی ناظر به موضوع اپیدمی کرونا هم هست. همین حالا تحریم‌های ظالمانه آمریکا بر توان کشور برای مقابله با این اپیدمی تاثیر منفی گذاشته است. دیر یا زود واکسن کرونا به بازار خواهد آمد و کشور ما در مقیاس وسیع نیاز عاجل به آن دارد. این در حالی است که همه کشورهای جهان برای خرید و به‌دست آوردن آن صف بسته‌اند و بعضا پیش‌خرید هم کرده‌اند. آیا برنامه‌ای تدوین شده است که تحریم‌ها نتوانند در تهیه این کالای حیاتی مانع ایجاد کنند؟ آیا یکی از الزامات ما در استفاده از تحولات سیاسی آمریکا و استقبال از رفع تحریم‌ها همین نیازهای حیاتی نیست؟ آری سیاستمداران مسئول در کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین تصمیم‌های خود به نیازهای ضروری ملت خویش می‌نگرند و بهتر می‌دانند که دامنه تصمیماتشان تا چه حد در زندگی و مرگ و سختی و سلامت و رفاه و مشقت و رشد و عقب‌ماندگی و رضایت و عدم رضایت مردم اثر دارد. علاوه بر وضع اقتصادی، سلامت مردم که فعلا در معرض آسیب روزانه است نیازمند توجه عمیق و تنظیم سیاست‌های کلان براساس آن است. اگر مردم اصل هستند رفتار ما با هر کشوری تابعی از رعایت و ملاحظه وضع جامعه است./آرمان ملی

خروج از نسخه موبایل