سیاسی

آسیب‌شناسی مشارکت زنان در انتخابات

خبرمهم: گفت‌و‌گو با شهين‌دخت مولاوردي

به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، «در تمام انتخابات‌ها اگر زنان تصمیم بگیرند که شور انتخاباتی ایجاد کنند، آنها قادر خواهند بود تا افرادی را که افکار و تصمیمات‌شان برای جامعه مفید‌تر است، انتخاب کنند.» آیا زنان تصمیم خواهند گرفت تا طبق گفته‌های حسن روحانی، عمل و شور انتخاباتی به پا کنند؟ آیا زنانی که برخلاف روال انتخابات مجلس گذشته حتی همان سهم ۳۰ درصدی را در فهرست‌های انتخاباتی ندارند، می‌توانند و می‌خواهند که سرنوشت انتخابات را مشخص کنند؟ «شهیندخت مولاوردی» معاون سابق امور زنان و خانواده رییس‌جمهوری و فعال حوزه زنان که خود نیز از رد صلاحیت‌ها در امان نبوده است به «اعتماد» می‌گوید که تحقق گزاره رییس‌جمهور به الزامات، زمینه‌ها و بسترهایی نیاز دارد و «بعید است که در این شرایط زنان بتوانند چنین نقشی را ایفا کنند.» مولاوردی از کاهش حضور زنان به عنوان کاندیدا در انتخابات مجلس یازدهم می‌گوید، از ردصلاحیت‌های گسترده و از کاندیداهای زنی که از انتخابات انصراف داده‌اند تا جایی که حوزه انتخابی تهران فقط ۲۰۱ کاندیدای زن دارد که این تعداد اندک نیز چندان جای چشم‌گیری در فهرست‌های انتخاباتی ندارند. به پیش‌بینی دبیرکل جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان، تعداد زنان در مجلس یازدهم کمتر از مجلس دهم خواهد بود و کاهش حضور زنان در مجلس اثرگذاری آنها و پیگیری مطالبات آنها را نیز کاهش خواهد داد. مولاوردی می‌گوید:«جای نگرانی هم هست که چه کسانی و با چه تفکراتی وارد مجلس خواهند شد.»

بررسی آماری کاندیداهای زن حوزه انتخابیه تهران نشان می‌دهد که فقط ۲۰۱ نفر از ۱۴۱۵ نامزد معرفی شده در تهران زن هستند. برخلاف دوره قبل انتخابات که ۳۰ درصد از فهرست‌های انتخاباتی به زنان اختصاص داده شده بود حالا در فهرست‌های منتشر شده نهایتا ۵ الی ۶ زن حاضر هستند. نسبت زنان تایید صلاحیت شده و نسبت زنان حاضر در فهرست‌های انتخاباتی به مردان به ۳۰ درصد نمی‌رسد در چنین شرایطی رییس‌جمهور گفته‌اند که زنان می‌توانند شور انتخاباتی به پا و سرنوشت آن را مشخص کنند. تحلیل شما از گزاره رییس‌جمهور در چنین شرایطی چیست؟

این گزاره زمانی درست است که ما شرایط عادی و متعادلی داشته باشیم و بتوانیم استانداردها یا معیارهای یک انتخابات عادلانه و منصفانه را محقق کنیم. علاوه بر مواردی که شما اشاره کردید و سایر مواردی که وضعیت موجود را شکل داده است در مقایسه با دوره قبل، حالا شاهد کاهش چشم‌گیر داوطلبان و ثبت‌نام‌کنندگان زنان هستیم، چه در مقایسه با زنانی که در دوره قبل ثبت‌نام کرده بودند و چه در مقایسه با مردان در این دوره. پس از اعلام نتایج صلاحیت‌ها هم شاهد ریزش‌هایی بودیم یا بعضا خانم‌هایی که تایید صلاحیت شده بودند، انصراف دادند. مجموعه عوامل دست در دست هم داده تا جایی که حالا می‌بینیم در بستن فهرست‌های انتخاباتی، گویی یک اتحاد نانوشته از طرف احزاب در دو جناح وجود دارد که مبادا تعداد خانم‌ها از یک حدی فراتر برود. در نتیجه در این فهرست‌ها حداکثر شاهد حضور ۵ یا ۶ زن هستیم. در دنیا تجارب و سوابقی برای بستن فهرست‌های انتخاباتی وجود دارد که طبق آنها به چند مولفه توجه ویژه‌ای می‌شود: اول تعداد زنان در یک لیست است. دوم ترتیب چینش نام زنان در این فهرست‌هاست. برای مثال در حوزه انتخابی تهران با فهرست ۳۰ ‌نفره نام کاندیداهای زن در ردیف آخر فهرست نوشته می‌شود و ما به عینه رصد کرده‌ایم که برخی از افراد از نوشتن ۳۰ اسم خسته می‌شوند و نام‌های انتهایی را در برگه رای خود نمی‌نویسند. قطعا این مساله برای افرادی که به کل فهرست متعهد هستند، تفاوت دارد. بحث دیگر قرار گرفتن نام زنان در صدر فهرست‌های انتخاباتی به عنوان سرلیست است. این مولفه‌ها در بیان رویکرد احزاب و باورشان به ارتقای مشارکت سیاسی زنان اهمیت دارد و به انتخاب ‌شدن بیشتر زنان می‌انجامد. البته این نکته را اضافه کنم که لیست‌های احزاب اصلاح‌طلب از سر ناچاری در حال بسته شدن است و در شرایط مطلوب یکی از راهبردها این بود که در چارچوب شاخص‌های مصوب، پایبند به سهمیه «حداقل ۳۰درصدی» برای زنان باشیم و به این هم‌ اکتفا نکرده و در میثاق‌نامه و برنامه سنجش‌پذیر، تعهد و باور به عدالت جنسیتی را به نحو شایسته‌ای گنجانده بودیم.

این تجربه‌ها در رویکرد احزاب ما رعایت نمی‌شود؟

در حال‌ حاضر فهرست‌ها نهایی نیستند و تغییر می‌کنند. برای تغییرات بعدی هم فرصت هست و باید در روزهای آینده دید آیا زنان بیشتری به این فهرست‌ها اضافه می‌شوند یا خیر.

اشاره کردید که زمینه‌ برای انتخابات عادلانه و منصفانه باید محقق شود تا زنان بتوانند در آینده انتخابات موثر باشند با این حال به فهرست‌های متعدد اصولگرایان و فهرست کارگزاران سازندگی تعداد زنان اندکی راه یافته‌اند، در چنین شرایطی آیا گفته رییس‌جمهور محقق می‌شود؟

هر چند پیشاپیش سخنگوی شورای نگهبان عملکرد آن شورا را در رد صلاحیت‌های گسترده اینگونه توجیه کرده که در ایجاد شور انتخاباتی مسوولیتی متوجه شورای نگهبان نیست اما مگر می‌توان‌ تاثیرپذیری فضای انتخاباتی از عملکرد این شورا را منکر شد؟ و صرفا دغدغه سلامت انتخابات را داشت؛ آن هم با معیارهایی که در دوره‌های مختلف محل مناقشه بوده است! بر این اساس شور انتخاباتی الزاماتی دارد و زمینه‌ها و بسترهای لازم برای این کار باید پیش از برگزاری انتخابات فراهم شود. به نظرم در این شرایط بعید است زنان بتوانند چنین نقشی را ایفا کنند. دایره انتخاب نباید به این شکلی که شاهد هستیم، محدود می‌شد. گرایش‌ها و تفکرات مختلف باید نماینده داشته باشند و بتوانند با آزادی عمل این انتخاب خود را انجام دهند تا شوری که انتظارش را داریم به وجود بیاید. در حال حاضر این شرایط را نداریم و همه تفکرات و گرایش‌ها میان کسانی که تایید شده‌اند، صدا و نماینده‌ای ندارند. ما کشور متکثر و متنوعی از نظر انواع گرایش‌ها و تفکرات فکری- سیاسی هستیم اما تنوع فکری کاندیداهای این دوره به تنوع تفکرات سیاسی و فکری موجود در کشور نیست.

با توجه به این صحبت آیا ممکن است در سایه تعداد پایین کاندیداهای زن در فهرست‌های انتخاباتی، مطالبات زنان با سرعت آهسته‌تری نسبت به قبل پیگیری شود؟

به نظر می‌رسد تعداد زنان مجلس یازدهم از مجلس دهم کمتر خواهد بود. البته در استان‌ها هم زنانی هستند که تایید صلاحیت شده‌اند و برای کسب رای تلاش می‌کنند. به هر حال امیدواریم تعداد زنان خیلی کمتر از مجلس دهم نباشد و نماینده‌های مردم اعم از زن و مرد، افرادی باشند که این تعهد را برای پاسخگویی به مطالبات زنان داشته باشند و زنان منتخب خود را نماینده جامعه زنان و مجموعه تفکرات و گرایش‌ها بدانند نه تفکر خاصی. هنوز این امیدواری را داریم اما پیش‌بینی‌ها این است که تعداد زنان کمتر خواهد بود. هر چقدر تعداد زنان حاضر در مجلس کمتر باشد، تاثیرگذاری آنها هم کمتر خواهد بود. البته که کیفیت هم اهمیت دارد و این جای نگرانی هم هست که چه کسانی و با چه تفکراتی وارد مجلس خواهند شد. /اعتماد

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا