به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم ، دو روزنامهنگار مجله نیویورکر آمریکا در گزارشی تحقیقی به جزئیات این واقعه، چگونگی جان بهدربردن سردار سلیمانی از آن ترور و همچنین تأثیرات شهادت قاسم سلیمانی بر بازتعریف مرزهای ترور دولتی پرداختهاند.
ترامپ و مرزهای جدید ترور مقامهای دولتی
آدام اتنوس، گزارشگر حوزه امنیتی و اطلاعاتی مجله نیویورکر، به همراه ایوان آسنوس، روزنامهنگار قدیمی نیویورکر در حوزه سیاست خارجی، در گزارشی تحقیقی و بسیار مفصل، به ابعاد جدیدی از ترور سردار سلیمانی به دستور دونالد ترامپ پرداختهاند.آدام اتنوس این گزارش را با این موضوع شروع کرده که چطور کشتن آشکار قاسم سلیمانی برخلاف رویه ترورهای دولتی قبلی سازمان سیا یا موساد اسرائیل انجام شد و چرا دونالد ترامپ برخلاف اسلاف خود، تصمیم گرفت بهجای سپردن کار به سازمان سیا که بهطور سربسته عمل میکند، از پنتاگون خواسته در عملیاتی آشکار و شبیه به میدان جنگ، ارشدترین فرمانده نظامی ایران را از میان بردارد.«از زمان معاهده لاهه در سال ۱۹۰۷ که مربوط به قوانین جنگی است، کشتن یک مقام دولت خارجی، آنهم بیرون از زمان جنگ، تقریبا ممنوع و غیرقانونی تلقی شده است. (برای همین هم شاید) وقتی در سوم ژانویه دولت آمریکا از عملیات کشتن قاسم سلیمانی خبر داد، ابتدا علت آن را «تهدید فوری» از جانب او علیه جان آمریکاییها عنوان کرد. بعد که انتقادها و کنکاشها بر سر مبنای قانونی این تصمیم بالا گرفت، دولت استدلال خود را عوض کرد و گفت سلیمانی را به علت نقش او در «یکسری حملات قبلی و جاری» کشته است. عاقبت هم پرزیدنت ترامپ (آب پاکی را روی دست همه ریخت) و با گفتن اینکه جستوجو برای مبنای قانونی این عملیات «اصلا اهمیتی ندارد»، چون سلیمانی «تاریخچه هولناکی» داشته است، عملا کاخ سفید را از التزام به پاسخگویی دراینباره مبرا کرد.در قضیه قاسم سلیمانی، دستور ترامپ اوج یک قمار بزرگ استراتژیک با هدف تغییر وضعیت در خاورمیانه بود که عملا خط مقدم استفاده از ترور دولتی را جابهجا کرد».گزارشگر نیویورکر برای نمونه به عملیات ترور عماد مغنیه، از فرماندهان ارشد حزبالله لبنان، در فوریه سال ۲۰۰۸ اشاره میکند که چطور و چرا در آن موساد، سازمان امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل، از ترور سردار سلیمانی و یک مقام ارشد دولت سوریه که همراه عماد مغنیه بودهاند، پرهیز میکند.«مسیری که به ترور سردار سلیمانی ختم شد، در حقیقت بیش از یک دهه پیش در زمستان ۲۰۰۸ در یکی از محلههای اعیاننشین دمشق آغاز شده بود… هدف عماد مغنیه بود؛ مهندس و مغز متفکر استراتژی نظامی حزبالله. یکی از مأموران موساد که در حزبالله رخنه کرده بود، توانست با بهدستآوردن شماره موبایل مغنیه، امکان ردگیری او را در دمشق فراهم کند… موساد برای ورود تجهیزات مربوط به این عملیات به داخل خاک سوریه مشکل داشت و برای همین هم با کمک سازمان سیا موفق شد از مراسلات سفارت آمریکا در دمشق استفاده کند… مجوز ترور عماد مغنیه را ایهود اولمرت، نخستوزیر وقت اسرائیل، به مئیر داگان، رئیس وقت موساد، داده بود و جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، هم مجوز همکاری سیا با موساد برای این عملیات را صادر کرده بود؛ اما فقط برای ترور عماد مغنیه».«عصر روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ (دقیقا ۱۲ سال پیش)، موساد سیگنالهای موبایل مغنیه را در دمشق ردگیری کرد که به سوی آپارتمان «کفرسوسه» حرکت میکرد… در دمشق مأموران موساد یک خودروی شاسیبلند حامل مواد منفجره را در «محدوده قتل» پارک کردند… تصاویر خیابان منتهی به آپارتمان مغنیه روی تلویزیونی بزرگ در تلآویو و در اتاق فوقسری عملیات بهطور زنده پخش میشد… اما مغنیه که به محل رسید، تنها نبود. قاسم سلیمانی و محمود سلیمان، از فرماندهان ارشد ارتش سوریه و نزدیک به بشار اسد، همراه او بودند… جلسهای غیرمعمول و ردهبالا میان سه فرمانده از لبنان، ایران و سوریه بود… محمود سلیمان همان کسی بود که برنامه هستهای سوریه را هدایت میکرد. تأسیسات هستهای که او در نزدیکی دمشق ساخته بود، یک سال قبلتر از سوی اسرائیل مورد حمله هوایی قرار گرفته و تخریب شده بود…». یک مقام سابق اسرائیلی درباره آن لحظات به نیویورکر گفته: «ما فقط باید یک دکمه را فشار میدادیم و بعد هر سه فرمانده از صحنه روزگار محو میشدند… این یک فرصت استثنائی بود که گویی در یک بشقاب نقره جلوی ما گذاشته بودند… ایهود اولمرت در هواپیما برای سفر به برلین بود؛ اما تلفن ماهوارهای همراهش بود. کافی بود موساد با او تماس بگیرد و درباره کشتن هر سه نفر درخواست مجوز کند… اما فرصت بسیار کوتاه بود… دستور ترور هم فقط برای مغنیه صادر شده بود… همه فقط دعا میکردند که بعد از جلسه، مغنیه تنها از ساختمان خارج شود… یک ساعتی گذشت… در تصاویر زنده ویدئویی دیده شد که قاسم سلیمانی و محمود سلیمان از آپارتمان بیرون آمدند و چند دقیقه بعد مغنیه بیرون آمد و… دکمه انفجار در تلآویو زده شد و مغنیه در صفحه تلویزیون تکهتکه شد؛ او در دم کشته شد». هیچ کس دیگری در جریان این عملیات آسیب ندید. ایهود اولمرت بعدها گفته بود اگر با او تماس میگرفتند، دستور قتل هر سه نفر را بدون مکث میداد با این اطمینان که بعدا جورج دبلیو بوش، خلف وعده اسرائیل را نادیده بگیرد و از آن بگذرد.
برایان هوک چرا با نماینده سازمان منافقین دیدار کرد؟
نشریه دیلیبیست روز سهشنبه، ۱۱ فوریه، در گزارشی اختصاصی خبر داده که برایان هوک، مسئول ویژه امور ایران در وزارت خارجه آمریکا، دو هفته پیش؛ یعنی روز ۳۱ ژانویه، با رابرت جی. جوزف، لابیگر رسمی شورای ملی مقاومت که شاخه سیاسی سازمان منافقین است دیدار کرده … رابرت جی. جوزف دیپلمات ارشد سابق وزارت خارجه آمریکاست. او سفیر این کشور در پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای، انپیتی، هم بوده است.دیلیبیست نوشته: «دیدار آقای جوزف با برایان هوک دقیقا چند هفته بعد از ترور سردار قاسم سلیمانی روی داده است؛ فرمانده ارشد سپاه پاسداران که سازمان مجاهدین او را از مدتها پیش یکی از نیروهای اهریمنی ایران میخواند… رودی جولیانی، از متحدان قدیمی این سازمان هم قاسم سلیمانی را مسئول مرگ چندین نفر از مجاهدین خوانده بود».
مرگ یک پیمانکار آمریکایی
حمله راکتی به پایگاه کی-۱ کرکوک زمینهساز تحولاتی شد که در نهایت با ترور سردار سلیمانی به اوج خود رسید و ایران و آمریکا را تا مرز درگیری نظامی همهجانبه پیش برد.آلیسا جی. رابین هفته گذشته در نیویورکتایمز به بررسی حمله مرگباری که اواخر ماه دسامبر سال گذشته در عراق روی داد و طی آن یک پیمانکار آمریکایی کشته شد، پرداخته و بنابر اظهارات منابع عراقی این پرسش را طرح کرده که آیا واقعا شبهنظامیان کتائب پشت این حمله بودهاند یا به علت حضور داعش در نزدیکی مکان وقوع حمله، این گروه مسئول کشتن پیمانکار آمریکایی بوده است؟ حمله مورد اشاره نیویورکتایمز همانی است که در پی آن آمریکا با مسئولدانستن ایران و کتائب حزبالله، از گروههای شبهنظامی شیعه مورد حمایت تهران، طی یک حمله هوایی به پایگاه کتائب حزبالله ۲۵ شبهنظامی این گروه مسلح شیعی را کشت و همین تعداد را هم زخمی کرد. این حمله به تجمع خشن هواداران کتائب حزبالله و حشد الشعبی برابر سفارت آمریکا در بغداد و حمله به این سفارت ختم شد و پس از آن هم در روز سوم ژانویه پنتاگون طی یک حمله هوایی، قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس، فرمانده ارشد حشد الشعبی را به همراه هشت همراه دیگر آنها در هنگام خروج از فرودگاه بغداد ترور کرد. نیویورکتایمز در گزارش روز ششم فوریه خود آورده اکنون مقامهای ارتشی و اطلاعاتی عراق درباره اینکه کتائب حزبالله عامل اصلی حملات خمپارهای به پایگاهی باشند که پیمانکار آمریکایی در آن کشته شد ابراز تردید کردهاند.«مقامهای دولت عراق تصریح کردهاند که هیچ مدرک مستقیمی که بتوان به موجب آن حملات راکتی ۲۷ دسامبر را به یک گروه خاص نسبت داد در دست ندارند».
یک وانت شاسیبلند کیا
بااینحال، گزارشگر نیویورکتایمز به عناصر دیگری در گزارش خود اشاره کرده که مبنای بروز تردیدها درباره نقش کتائب حزبالله است.«راکتها از منطقه سنینشین کرکوک شلیک شدهاند که مدتها تحت نفوذ عملیاتی داعش بوده و به همین علت از مناطقی نیست که گروههای شیعی بتوانند در آن تحرک نظامی داشته باشند… ضمنا کتائب حزبالله از سال ۲۰۱۴ در کرکوک حضور نداشته است… درمقابل، شبهنظامیان داعش طی ۱۰ روز قبل از حمله راکتی به پایگاه کی-۱ سه مورد عملیات در نزدیکی همان محدوده انجام داده بودند… همزمان نیروهای اطلاعاتی عراق در ماههای نوامبر و دسامبر به نیروهای آمریکایی هشدار داده بودند که داعش در پی حمله به پایگاه کی-۱ در کرکوک است که نیروهای آمریکایی هم در آن حضور دارند… دلیل دیگر پیداشدن یک وانت شاسیبلند کیا است که در چندصدمتری محلی رها شده بود که ماه سپتامبر داعش در آنجا پنج چوپان شیعه را اعدام کرده بود… این وانت همان خودرویی است که از پشت آن حمله راکتی به پایگاه کی-۱ صورت گرفته است».در این عکس که نیویورکتایمز از پلیس امنیتی عراق گرفته، نوک چهار راکت عملنکرده هنوز در لولههای عقب وانت دیده میشود.نیویورکتایمز اینها را دلایل مقامهای عراقی برای تردید درباره عامل اصلی حمله ۲۷ دسامبر به پایگاه کی-۱ در کرکوک عنوان کرده و به نقل از احمد عدنان، فرمانده حفاظت اطلاعات پلیس عراق در منطقه پایگاه کی-۱ کرکوک نوشته: «همه این شواهد انگشت اتهام را به سوی داعش روانه میکنند. من به شما درباره سه حمله داعش که تنها چند روز پیش از این حمله روی داده بود گفتم. ما تحرکات داعش را زیر نظر داریم. خود ما جرئت آمدن به این نقطه که راکتها از آن حمله شده نداریم، مگر با یگان مسلح و آماده، چراکه اینجا امن نیست. آنوقت چطور میشود افرادی که با منطقه آشنایی ندارند آزادانه اینجا رفتوآمد کرده و نقطه شلیک را محاسبه کرده و عملیات انجام داده باشند؟»/شرق