به گزارش بخش سیاسی سایت خبرهای فوری، سردار قاسم سلیمانی ۱۳ دیماه در حمله تروریستی آمریکا در فرودگاه بغداد به شهادت رسید. وقتی نامی از قاسم سلیمانی، به میان میآید، بیشتر افراد به یاد رشادتهای او در مبارزه با داعش و دشمنان اسلام در عراق، سوریه و لبنان میافتند و کمتر کسی شهید سلیمانی را به عنوان بنیانگذار ستاد بازسازی عتبات میشناسد. در همین راستا، یوسف افضلی، یکی از دوستان سردار شهید قاسم سلیمانی در گفتگویی به بیان خاطراتی از این سردار شهید می پردازد که بخشی از آن را درباره سخت مبارزه او در عراق، آخرین هدیه شهید حاج قاسم به دخترش و … در ادامه می خوانید.
سختترین مبارزه حاج قاسم در عراق
ستاد بازسازی عتبات در دوران داعش نیز در عراق فعالیت و اقدام به بازسازی اعتاب مقدس عراق میکرد. سختترین روزهای ستاد بازسازی عتبات برای سردار سلیمانی چه زمانی بود؟
وقتی داعش، به سامرا حمله و به گنبد حرم امامین عسکریین (ع) تعرض کرد، بچههای ستاد بازسازی با تفنگ با داعش مبارزه کردند. به ویژه در بَلَد که رو در رو برای دفاع از مقدسات در خط مقدم بودند. بچههای ستاد هم روحیه مقاومت و دلاوری داشتند. یادم است سردار سلیمانی تعریف میکرد که سختترین مبارزه ایشان در عراق، همان زمان در مسیر بغداد تا سامرا بوده است، به طوری که در جنگ با داعش و تکفیریها در بلد و سامرا مثل اسفند روی آتش بود که مبادا اهانتی به حریم ائمه اطهار (ع) شود.
وقتی داعشیها با شنیدن نام سردار سلیمانی پا به فرار گذاشتند
یک بار هم که داعش به اربیل حمله میکند تا آنجا را تصاحب کند، وقتی داعش به اربیل نزدیک میشود، بارزانی رئیس منتخب اقلیم کردستان عراق با عربستان و ترکیه تماس میگیرد تا برای مبارزه با داعش به آنها کمک کنند. جوابی نمیگیرد، تا اینکه با ایران تماس میگیرد و میگویند که باید با سردار سلیمانی هماهنگ کنید. پس از ارتباط با سردار سلیمانی، حاج قاسم میگوید: «امشب شما منطقه را حفظ کنید، من فردا میآیم». عراقیها اصرار میکنند تا حاج قاسم زودتر به عراق برود. برای همین، سردار سلیمانی ۲ بعدازظهر وارد اربیل میشود و به کمک آنها میرود. به محض ورود برای مبارزه، داعشیها عقبنشینی کرده و فرار میکنند. یکی از نیروهای داعش را میگیرند و میپرسند، شما که قرار بود شهر را بگیرید، چرا فرار کردید؟ داعشی در جواب میگوید به ما اطلاع دادند سردار سلیمانی در اربیل است. وقتی این خبر به ما رسید، همه پا به فرار گذاشتند و از ادامه کار سر باز زدند.
اسم سردار سلیمانی هم ارزش افزودهای داشت. نمیتوانستند ایشان را رودررو به شهادت برسانند؛ برای همین هم شبانه و مخفیانه در اقدام تروریستی او را به شهادت رساندند.
«تسبیح و انگشتر» آخرین هدیه سردار شهید به دخترش
سردار سلیمانی برای دخترشان هم قبل از شهادت نامهای نوشته بود، از محتوای آن اطلاع دارید؟
قبل از شهادت، وقتی در سوریه بود، پیش از اینکه به سمت فرودگاه بغداد برود، دستخطی برای دخترش مینویسد و در آن یک انگشتر و تسبیح میگذارد که در خانهاش تحویل دخترش دادند. در این نوشته توصیه لازم را به دخترش کرده بود.
اقدام تعجببرانگیز شهید قبل از رفتن به آخرین مأموریت
یکی از اتفاقات جالب قبل از رفتن به سوریه این بود که برای اولین بار قبل از اینکه به سفر برود، سه روز خانواده را جمع میکند و هیچ جایی نمیرود. نه محل کار و نه دفتر رهبری. برای اولین بار بوده که چنین اقدامی میکرد که برای خانواده هم تعجبآور بود. انگار خودش میدانست که سفر آخرش است.
آقای خالقی بچه زرند کرمان است که در جایی حدود ۳۰ سال پیش با سردار سلیمانی عقد اخوت بستند. ایشان اکنون در قم زندگی میکند. حاج قاسم قبل از شهادت به آقای خالقی تماس میگیرد تا با هم به زیارت بروند. آقای خالقی تعریف میکرد، رفتیم قم و حاج قاسم حرم حضرت معصومه (س) را زیارت کرد و بین خادمان نشست و به گفتگو پرداخت. بعد به سمت خانه رفتیم و دم در، یکی را که به زبان عربی صحبت میکرد، در آغوش گرفت که متوجه نشدم چه گفتند و بعد از صحبت یک انگشتر که در انگشت کوچکش بود، به آن فرد داد. بعد که میخواست به تهران برود گفتم من تا میدان ۷۲ تن میآیم که اصرار کرد و گفت: نه، خودم تنها میروم، اما من اصرار کردم تا ایشان را همراهی کنم. تا اینکه تا تهران با هم آمدیم. در مسیر تهران به من گفت که خیلی با این انگشتر نماز شب خواندهام، اگر اتفاقی برایم افتاد این انگشتر را در قبرم بگذارید. آقای خالقی میگفت که رمز اینکه دست با انگشتر ماند، شاید همین علاقه وی بود.
همه چیز برای شهادت حاج قاسم مهیا بود. فرزندانش را آماده کرده بود و در دستخطی هم محل شهادتش را به همسرش تاکید کرده بود که به محمود یعنی برادر خانمش محمود نامجو، محل دفن را گفته است. نه تنها من، بلکه همه ملت دلشان میسوزد. داغ سنگینی بر دلمان گذاشت. در اوج قدرت به شهادت رسید و امیدوارم ما پیرو راه ایشان باشیم. /فارس