قاسم سلیمانیِ پیش از انقلاب، چگونه بعد از انقلاب به ژنرال سلیمانی تبدیل شد؟ /دو شاخص مهم مکتب حاج قاسم

خبرهای فوری: دویست‌ و بیست‌ویکمین شماره‌ هفته‌نامه‌ خط حزب‌الله با عنوان «معجزه انقلاب» منتشر شد. در این شماره ویژگی های مکتب حاج قاسم مورد بررسی قرار گرفته است.

به گزارش بخش سیاسی سایت خبرهای فوری، رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه‌ هفته‌ای که گذشت، از مکتب حاج قاسم صحبت کرده و فرمودند: «سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه‌ی درس‌آموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمّیّت این قضیّه روشن خواهد شد.» به همین مناسبت خط حزب‌الله ویژگی‌های این مکتب را در سخن هفته‌ این شماره‌ خود بررسی کرده است که در ادامه می خوانید؛

به «حاج قاسم» صرفا به مثابه‌ یک «فرد» نباید نگاه کرد، نگاه صرف فردی به او، ما را از درس‌ها و نکته‌هایی که می‌بایست از آن یاد بگیریم، محدود می‌کند. «سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه‌ درس‌آموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمّیت این قضیه روشن خواهد شد.»

اگر به حاج قاسم از زاویه‌ی یک مکتب بنگریم، آنگاه می‌توان سؤالات و محورهای عدیده‌ای مشخص کرد و به آنها پاسخ داد که از لحاظ راهبردی و کاربردی برای نیروهای حزب‌اللهی مهم باشد. از جمله آنکه چگونه جوانی روستازاده، به نام قاسم سلیمانی، که تا پیش از پیروزی انقلاب، از پیمانکاران سازمان آب استان کرمان بود، بعد از انقلاب اسلامی، به فرماندهی لشگر ۴۱ ثارالله و بعد از آن به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران منصوب می‌شود؟ چگونه قاسم سلیمانی پیش از انقلاب، که شاید جز افراد دور و بر خود، کسی نام او را نمی‌دانست، بعد از انقلاب به سردار یا به قول غربی‌ها «ژنرال سلیمانی» تبدیل می‌شود که کابوس بیست ساله‌ همه‌ی مقامات آمریکایی و غربی در منطقه و جهان بود؟ سؤال بعد هم اینکه، مختصات این مکتب، چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

معجزه‌ی انقلاب خمینی

در پاسخ به سؤال اول می‌توان گفت که بی‌تردید، این «معجزه‌ی انقلاب خمینی» بود که استعدادها را به فعلیت رساند. «یک بار امام [در مورد] جنگ فرمودند که فتح‌الفتوح این انقلاب تربیت جوان‌ها و رشد دادن این نهال‌های بالنده است… حق با ایشان بود… این همه فتوحات و این همه کارهای مهم، در مقابل این کوچک است؛ تربیت انسان‌های برجسته.» ۹۸/۱۰/۱۸

«حالا در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکته‌ی مهم و قابل توجهی است که به آن توجه نمی‌شود… و آن این است که این دفاع مقدس وسیله‌ای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسان‌ها، به شکل عجیبی بروز کند… مثلا فرض کنید شهید حسن باقری من‌باب مثال، بلاشک یک طراح جنگی است… کِی؟ در سال ۱۳۶۱؛ کِی وارد جنگ شده است؟ در سال ۱۳۵۹. این مسیر حرکت از یک سرباز صفر به یک استراتژیست نظامی، یک حرکت بیست ساله، بیست و پنج ساله است؛ این جوان در ظرف دو سال این حرکت را کرده است!.. یا مثلا شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغ‌التحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدتی هم در پادگان‌ها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگان‌ها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلا مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیت‌المقدس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتح‌المبین، این جوان یک فرمانده‌ی زبده‌ی نظامی است که می‌تواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند… اینها معجزه‌ی انقلاب است.» ۹۲/۹/۲۵

حاج قاسم هم تربیت‌یافته‌ همین مکتب است. «او نمونه‌ی برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود.»  ۹۸/۱۰/۱۳ هم‌او که «به کمک ملّت‌های منطقه یا با کمک‌هایی که به ملّت‌های منطقه کرد، توانست همه‌ی نقشه‌های نامشروع آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا را خنثی کند. این آدم توانست در مقابل همه‌ی نقشه‌هایی که با پول، با تشکیلات تبلیغاتی وسیع آمریکایی، با توانایی‌های دیپلماسی آمریکایی، زورگویی‌هایی که آمریکایی‌ها روی سیاستمدارانِ دنیا بخصوص کشورهای ضعیف دارند، تهیه شده بود قد علَم کند و این نقشه‌ها را در این منطقه‌ی غرب آسیا خنثی کند.»  ۹۸/۱۰/۱۸

دو شاخص مهم مکتب حاج قاسم

در پاسخ به سؤال دوم هم اینکه اگر بپذیریم که «مکتب حاج قاسم» همان «مکتب امام خمینی(ره)» است – که هست – پس برای شناخت مکتب حاج قاسم باید مختصات و ویژگی‌های مکتب امام خمینی(ره) را دانست. رهبر انقلاب، در ۱۴ خرداد ۸ سال پیش، در سخنرانی خود به مناسبت سالگرد ارتحال آن حکیم الهی، در حرم ایشان، به تفصیل درباره‌ی این موضوع صحبت کردند و دو بعد مهم و اصلی آن را چنین برشمردند: «مکتب امام یک بسته‌ی کامل است، دارای ابعادی است؛ این ابعاد را باید با هم دید: دو بُعد اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، بُعد معنویت و بُعد عقلانیت است. بُعد معنویت است؛ یعنی امام بزرگوار ما صرفاً با تکیه‌ی بر عوامل مادی و ظواهر مادی، راه خود را پی نمی‌گرفت؛ اهل ارتباط با خدا، اهل سلوک معنوی، اهل توجه و تذکر و خشوع و ذکر بود؛ به کمک الهی باور داشت؛ امید او به خدای متعال، امید پایان‌ناپذیری بود. و در بُعد عقلانیت، به کار گرفتن خرد و تدبیر و فکر و محاسبات، در مکتب امام مورد ملاحظه بوده است.»

ایشان سپس در بیان بعد عقلانیت مکتب امام، چنین مثال زدند: «یک نمونه‌ی دیگر از عقلانیت امام و تکیه‌ی او به خرد و هوشمندی، عبارت است از سرسختی و عدم انعطاف او در مقابله‌ی با دشمن مهاجم… در مقابل او مثل کوه ایستاد. آن کسانی که خیال کردند و خیال می‌کنند عقل اقتضاء می‌کند که انسان گاهی در مقابل دشمن کوتاه بیاید، امام درست نقطه‌ی مقابل این تصور حرکت کرد. عقلانیت امام و آن خرد پخته‌ی قوام‌یافته‌ی این مرد الهی، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کمترین انعطاف و کمترین عقب‌نشینی و کمترین نرمش، به پیشروی دشمن می‌انجامد.»

در بیان بعد معنویت این مکتب هم، رهبر انقلاب چنین گفتند: «مظهر معنویت در امام بزرگوار، در درجه‌ی اول، اخلاص خود او بود. امام کار را برای خدا انجام داد. از اول، هرچه که احساس می‌کرد تکلیف الهی اوست، آن را انجام می‌داد. از فداکاری در این راه، امام ابا نکرد… بنابراین مظهر مهم معنویت در رفتار امام، اخلاص او بود. برای خاطر تعریف و تمجید این و آن، حرفی نزد، کاری نکرد، اقدامی نکرد. آنچه که برای خدا انجام داد، به وسیله‌ی خدای متعال به آن برکت داده شد؛ ماندگار شد. خاصیت اخلاص این است.» ۱۴/۳/۹۰
هر دوی این ویژگی‌ها، یعنی بُعد تدبیر و عقلانیت، و بُعد اخلاص و معنویت نیز در رفتار و گفتار حاج قاسم، به تمام‌معنا ظهور و بروز داشت. «شهید سلیمانی، هم شجاع بود، هم با تدبیر بود؛ صِرف شجاعت نبود؛ بعضی‌ها شجاعت دارند امّا تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. بعضی‌ها اهل تدبیرند امّا اهل اقدام و عمل نیستند، دل و جگر کار را ندارند. این شهید عزیزِ ما هم دل و جگر داشت… هم با تدبیر بود… از همه‌ی اینها بالاتر، اخلاص او بود؛ با اخلاص بود؛ این ابزار شجاعت و ابزار تدبیر را برای خدا خرج می‌کرد؛ اهل تظاهر و ریا و مانند اینها نبود. اخلاص خیلی مهم است. ماها تمرین کنیم در خودمان اخلاص را…»

این دو شاخص مهم مکتب امام و به تبع آن، مکتب حاج قاسم، شاخص‌های مهمی است که هم می‌تواند سنگ محک رفتارها و فعالیت نیروهای حزب‌اللهی قرار گیرد، و هم به وسیله‌ی آن، جریان‌های مختلف سیاسی- فرهنگی کشور را مورد سنجش قرار داد. نزدیکی و دوری افراد و عملکردها به این شاخص‌ها، سنجه‌ مناسبی است برای اثبات ادعاها.

خروج از نسخه موبایل