پایان مجلسی آقای رئیس

خبرهای فوری: کناره‌گیری علی لاریجانی از انتخابات آینده مجلس چه معنایی دارد؟ آیا همه چیز به سال 1400 مربوط است؟

به گزارش بخش سیاسی سایت خبرهای فوری، علی لاریجانی پس از ۱۲ سال ریاست مجلس شورای اسلامی در سه دوره پیاپی، اعلام کرده قصد دارد از این عرصه کناره‌گیری کند و در انتخابات مجلس یازدهم که در اسفند برگزار می‌شود شرکت نخواهد کرد. از مدت‌ها قبل زمزمه‌هایی درباره اتخاذ چنین تصمیمی از سوی لاریجانی مطرح بود و نهایتا روز شنبه، خودش در جلسه‌ای در قم این اخبار را تایید کرد و دیروز هم در نشست خبری بار دیگر بر آن صحه گذاشت و گفت با وجود اینکه برخی از بزرگان برایش نامه نوشته‌اند و حتی صحبت‌هایی داشتند که در این دوره مجلس شرکت کند، اما او آنها را قانع کرده که ۱۲ سال برای حضور در عرصه کافی است. وی بر همین اساس تاکید کرد تصمیمش برای عدم حضور در انتخابات مجلس، یک تصمیم لحظه‌ای نیست و مدتی است که روی آن فکر کرده‌است. این تصمیم رئیس مجلس با واکنش‌های مختلفی روبه‌رو شده و برخی تحلیلگران معتقدند با توجه به هوش بالای سیاسی لاریجانی، او از میان انتخاب‌هایی که داشته، بهترین را برگزیده است چراکه نام او در لیست شورای ائتلاف اصولگرایان برای انتخابات آتی در قم قرار داده نشده و تجربه‌ انتخابات قبلی مجلس در قم نیز نشان می‌دهد که حضور مستقل او در انتخابات آتی ریسک بالایی دارد و با توجه به اینکه در دوره قبلی، در حوزه انتخابیه قم دوم شد احتمال رای نیاوردن او در این دوره بسیار بالاست. اما هر چه هست نمی‌توان از این مساله چشم‌پوشی کرد که لاریجانی چهره مهمی در عرصه سیاسی ایران است که سال‌ها مسؤولیت داشته و قبل از ریاست‌مجلس در مناصبی چون وزارت ارشاد، ریاست صداوسیما و دبیری شورای عالی امنیت ملی فعالیت کرده و طبیعتا با خداحافظی او از مجلس شورای اسلامی این سوال پیش می‌آید که برنامه او برای آینده چیست؟ در این مطلب به بررسی برخی سناریوهای احتمالی درباره سرنوشت سیاسی لاریجانی پس از پایان ریاستش بر مجلس شورای اسلامی پرداخته‌ایم.

بازگشت به جریان اصولگرایی

خاستگاه سیاسی لاریجانی، جریان اصولگرایی است و اگرچه هیچ‌گاه در حزبی عضویت نداشته اما در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم، نامزد  اصلی اصولگرایان بود.
او در ابتدای ورودش به مجلس نیز به عنوان نامزد اصولگرایان در لیست این جریان سیاسی قرار داشت اما پس از ریاست‌جمهوری روحانی، شرایط به گونه دیگری رقم خورد و باعث ایجاد فاصله‌ میان او و اصولگرایان شد. البته حامیان لاریجانی اصرار دارند که این فاصله صرفا میان او و کسانی وجود دارد که از آنها به عنوان اصولگرای تندرو یاد می‌شود اما واقعیت عرصه سیاسی، چنین مطلبی را تایید نمی‌کند و به نظر می‌رسد بدنه اصلی اصولگرایان از عملکرد سال‌های اخیر لاریجانی رضایت ندارد.  این نارضایتی به‌ویژه پس از تصویب برجام در مجلس نهم، افزایش یافت و همچنان ادامه دارد و شرایط به شکلی بود که حتی در انتخابات هیات رئیسه مجلس دهم برای سال آخر که چند ماه قبل برگزار شد اصولگرایان حاضر نشدند از ریاست لاریجانی بر مجلس حمایت کنند.  در چنین شرایطی به نظر می‌رسد بازگشت لاریجانی به دوران طلایی روابطش با اصولگرایان کمی دور از ذهن است و بعید است حداقل در آینده نزدیک شاهد استقبال گرم اصولگرایان از او در عرصه سیاسی باشیم.

برنامه‌ای برای ریاست‌جمهوری ندارم

یکی از اولین گزینه‌ها که درباره آینده سیاسی لاریجانی مطرح می‌شود نامزدی او برای انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم است.
لاریجانی پیش از این یکبار شانس خود را برای کسب کرسی ریاست‌جمهوری آزموده است اما توفیقی نداشت و با وجود اینکه در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم به عنوان نامزد اصلی اصولگرایان حضور داشت، این احمدی‌نژاد و مرحوم هاشمی رفسنجانی بودند که به مرحله دوم انتخابات راه یافتند.
از آن سال به بعد همواره از او به عنوان یکی از نامزدهای بالقوه ریاست‌جمهوری یاد می‌شود و اکنون با توجه به عدم حضورش در مجلس آینده،
البته در نشست خبری دیروز در این باره هم از او پرسیده شد و پاسخ لاریجانی این بود که برنامه‌ای برای انتخابات ریاست‌جمهوری هم ندارد.  لاریجانی این تبصره را هم به سخنان خود افزوده که هر وقت وظیفه‌ای به دوش او گذاشته شود انجام وظیفه می‌کند.

سر برآوردن از جریان اصلاح‌طلب

در سال‌های اخیر به‌واسطه حمایت اصلاح‌طلبان از حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم و دوازدهم، روابط نزدیکی میان  اصلاح‌طلبان با برخی چهره‌ها که ماهیتا اصولگرا هستند اما از آنها به عنوان میانه‌رو یاد می‌شود ایجاد شده و لاریجانی هم یکی از این افراد است.
بر همین اساس در سال‌های گذشته شاهد حمایت‌های جریان اصلاح‌طلبی از لاریجانی بوده‌ایم هرچند به نظر می‌رسد این حمایت‌ها بیشتر به‌واسطه نقشی بود که او به عنوان رئیس مجلس در پیشبرد برنامه‌های دولت داشت نه به‌واسطه شخصیت حقیقی لاریجانی.
در چنین شرایطی کارشناسان معتقدند لاریجانی در دوران پسا ریاست مجلس، گزینه ایده‌آلی برای اصلاح‌طلبان در ماراتن‌های سیاسی نخواهد بود هرچند ممکن است در یک شرایط خاص همچون انتخابات ریاست‌جمهوری دو دوره اخیر، اصلاح‌طلبان از سر اجبار به حمایت از چهره‌ای چون لاریجانی بپردازند.
در همین زمینه می‌توان به سخنان محمد عطریانفر، عضو حزب کارگزاران سازندگی اشاره کرد که گفته است: درباره همنشینی احتمالی لاریجانی با اصلاح‌طلبان می‌توان گفت اگر جریان اصلاح‌طلب نتواند به دلایل معلوم چهره‌های شاخص خود را به فضای انتخاباتی ۱۴۰۰ وارد کند، احتمال دارد حمایتی را که در سال‌های ۹۲ و ۹۶ از روحانی داشتند در انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم از علی لاریجانی به عمل بیاورند.

گوشه‌نشینی سیاسی

اگر لاریجانی همان‌طور که دیروز گفته تصمیمی برای انتخابات ریاست‌جمهوری هم نداشته باشد یکی از گزینه‌های محتمل این است که وی قبای سیاست را ببوسد و گوشه‌ای بنشیند و نظاره‌گر کنش‌های سیاسی رقبا و شرکای سابقش باشد. رویکردی که ‌علی‌اکبر ناطق نوری، سلف پیشینش انجام داد و ترجیج داد دور از هیاهوی‌های سیاسی باشد. البته ناطق بعد از خداحافظی با کسوت ریاست مجلس، به‌واسطه برخی از انتقاداتش نسبت به عملکرد هم‌طیفان سیاسی اصولگرا به‌ویژه در دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد به اصلاح‌طلبان نزدیک‌ شد و پس از حمایتش از روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم و دوازدهم و حواشی‌ای که به دلیل مسؤولیتش در دفتر رهبر انقلاب پیش آمد خاموشی گزید و دیگر در هیچ یک از صحنه‌های سیاسی و اجتماعی حضور پیدا نکرد.
در مورد لاریجانی هم شاید چنین گزینه‌ای مطرح باشد و او که روزگاری در جبهه اصولگرایی قرار داشت و منتقد جدی اصلاح‌طلبی بود در دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد و سپس روحانی، رفته‌رفته به اصلاح‌طلبان نزدیک شد و اکنون به‌واسطه تحولات سیاسی سال‌های اخیر نه چهره محبوبی برای اصولگرایان است و نه گزینه مطلوبی برای اصلاح‌طلبان و بر همین اساس شاید او هم ترجیح دهد همچون رفیق قدیمی‌اش گوشه‌گیری سیاسی پیشه کند.  طبعا این سوال هم مطرح خواهد بود که او در ایام گوشه‌نشینی سیاسی چه رویکردی را در پیش خواهد گرفت. برخی معتقدند که او  براساس حوزه و تخصص دانشگاهی خود اوقاتش را صرف بحث‌های فلسفی و چگونگی حرکت جوهری بر اساس نظریه ملاصدرا و بحث و گفت‌وگو با دانشجویان و دانشگاهیان کند.

تلاش برای ایجاد یک جریان سیاسی نوپدید

اساسا برخی کنشگران سیاسی که  نسبت به رویکردهای هم‌مسلکان خود انتقاد دارند تلاش می کنند قرائت نو و جدیدی را نسبت به مرام سیاسی‌ای که به آن تعلق دارند ارائه کنند و شرایط را برای عضوگیری این جریان نوپدید فراهم کنند. در هر دو جریان اصولگرایایی و اصلاح‌طلبی با چنین پدیده‌ای مواجه بودیم و در آینده نیز شکل‌گیری آن امر غیر محتملی به نظر نمی‌رسد. حداقل در میان اصولگرایان این سابقه وجود داشته که شخصیتی مثل محمدباقر قالیباف که سابقه حضور چند دوره در انتخابات ریاست‌جمهوری را دارد بعد از ناکامی‌هایی که داشت با گلایه از رفتار انتخاباتی اصولگرایان، طرحی به نام نواصولگرایی را پرده‌برداری کند. البته تاکنون شکل‌گیری هر گونه جریانی تحت عنوان خط یا جریان سوم که مدعی عدم وابستگی به اصولگرایان و اصلاح‌طلبان باشد بنا به دلایل مختلف با اقبال عمومی مواجه نبوده اما ممکن است در آینده شرایط فرق کند.
نزدیکان لاریجانی نیز چند سال پیش درصدد بودند که حزبی فراگیر با عنوان اصولگرایان معتدل و میانه‌رو با محوریت لاریجانی ایجاد کنند اما عاقبت معلوم نشد این ایده به چه سرانجامی رسید. شاید سردرگمی اطرافیان لاریجانی برای راه‌اندازی حزب، عملا فعالیت آنها را تاکنون به نتیجه مطلوب نرسانده و تمام همت آنها در نهایت به ایجاد یک فراکسیون نیم بند در مجلس شورای اسلامی ختم شد. البته در میان جریان‌های موجود هم به نظر می‌رسد اعتدالیون روابط حسنه‌ای با رئیس مجلس دارند اما مشخص نیست که در جریان انتخابات مجلس و ریاست جمهوری این جریان سیاسی آیا از رمق و توان سیاسی برای تکاپوی انتخاباتی برخوردار است یا خیر؟
در هر صورت آینده سیاسی علی لاریجانی به عنوان شاخص‌ترین فرد پارلمان ایران همچنان در پرده ای از ابهام باقی مانده است و مشخص نیست که در آینده او از چه وضعیت و سرنوشتی برخوردار خواهد شد. /روزنامه جام جم
خروج از نسخه موبایل