به گزارش بخش سیاسی سایت خبرهای فوری، بعد از قالیباف و جلیلی نوبت به محسن رضایی رسید تا صف رقبای انتخاباتی در حمله به دولت آن هم در عرض یک روز تکمیل شود و کسی احیانا جا نماند. قالیباف و جلیلی صبح تاخته بودند و صحبتهای محسن رضایی هم شبهنگام دیروقت مخابره شد… هر سه نفر هم عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظاماند؛ همان مجمعی که تعیین تکلیف لوایح مهم و سرنوشتساز FATF در آن بلاتکلیف مانده است. دولت از مجمع تشخیص خواسته بود در صورت عدم تصویب این لوایح، مسئولیت عواقب اقتصادی و سیاسی آن را هم بپذیرد و برای مردم توضیح دهد؛ اتفاقی که هنوز نیفتاده است.
رضایی که خودش علاوه بر دبیری مجمع، مسئولیت ریاست کمیسیون اقتصاد کلان مجمع را هم بر عهده دارد و بسیاری از سیاستهای اقتصادی کشور از جمله سیاستهای اصلاح اصل ۴۴ قانون اساسی در ارتباط با خصوصیسازی در همین کمیسیون و با نظر او تصویب شده، دیروز گفته است: «با این وضع اقتصاد کشور یک نوع سرمایهداری در کشور درست میکنیم، مردم کجای اقتصاد هستند؟ دولت در مسئله بنزین تدبیر ضعیفی را صورت داد و سبب شد ضد انقلاب بر موج آن سوار شود و برای نظام هزینهتراشی کنند. مسئله بنزین میتوانست با تدبیر بهتری به دست خود مردم صورت گیرد. چقدر درباره این روش مردم را توجیه کردند؟ در مسئله اقتصاد باید مردم را به صحنه آورد و به آنها اختیار و میدان داد.به گزارش فارس دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است: «تا کی باید برای کسانی هزینه بدهیم که اقتصاد و فرهنگ دستشان است و نهتنها کاری نمیکنند، بلکه خنجر هم میزنند؛ این سؤال امروز بسیجیان ماست که چرا برخیها نهتنها مشکلات را حل و مرتفع نمیکنند، بلکه گردن نظام، بسیجیها و پاسدارها میاندازند. ما کجا نگذاشتیم؟ گفتند با برجام که گل سرسبدشان بود ایران را بهشت میکنیم؟ پس چرا ترامپ از آن خارج شد؟ آیا خروج رئیسجمهور آمریکا از این معاهده به معنای شکست این تفکر نگاه به بیرون از مرزها نیست». رضایی در بخش دیگری گفته: «افراد نباید بگویند ما رأی آوردیم و هر سیاستی که بخواهیم را تصویب و دنبال میکنیم، ولو اینکه مخالف سیاستهای کلی و تدابیر رهبری باشد. ما با این اندیشه که اجازه نمیدهد اقتصاد مردمی و مدیریت کشور در امتداد رهبری قرار بگیرد و بعد هم بهجای اعتراف به اشتباهات خود، مشکلات را به گردن رهبری میاندازند، چه کار کنیم؟ میگویند چرا رهبری هزینه شد؟ این حسن را امام (ره) نیز داشتند که خود را فدای مردم میکردند. ما نباید اجازه دهیم این سرمایههای بزرگ خود را فدا کنند».
کلیدواژه مشترک قالیباف و رضایی
این دو رقیب روحانی دو کلیدواژه مشترک هم دارند. مدیریت جهادی و سپردن اقتصاد به مردم. شیوه کار قالیباف در تهران به مدیریت جهادی معروف شده بود و خودش هم زیاد روی این واژه مانور میداد. رضایی هم دیروز گفته است: «نحوه بوروکراسی و سیستم اداری را باید به شکلی دربیاورید که نمایندگان دولتها در استانها بتوانند به مردم اختیار بدهند. سیستم اداری کشور از زمان رضاشاه نهادینه شده و تغییر نکرده است… مدیریت جهادی با این مدیریتی که اکنون داریم فرق دارد، مدیریت کلاسیک در قبل و بعد از جنگ جواب نداده است و ما نیز باید مدیریت جهادی را از محیطهای نظامی به محیطهای اقتصادی میآوردیم، چراکه سیستم الان مدیریت جهادی نیست. قالیباف هم بارها از این سخن رانده که چرا اقتصاد به دست خود مردم اداره نمیشود. گفته اقتصاد ۸۰ درصدش دست دولت است و دولت بهجای سپردن آن به مردم، آن را دست خواص میدهد؛ اما او هیچوقت نگفته است مقصودش از مردمیکردن اقتصاد چیست؟ آیا صرفا یک واژه پوپولیستی تبلیغاتی برای تهییج مردم و حمله به رقیب است یا شیوه و برنامهاش برای خصوصیسازی اقتصاد و کوچککردن نهاد دولت در حوزه تصمیمسازی و اجرائی اقتصاد است؟ آن هم درحالیکه خصوصیسازی از سیاستهای اقتصادی لیبرالی است و همفکران قالیباف بارها دولت فعلی را متهم به داشتن سیاست سرمایهداری و لیبرالی کردهاند.
کاش بسیج وارد سیاست میشد
روز گذشته علیرضا پناهیان هم که این روزها در حمله به دولت و اصلاحطلبان مجلس گوی سبقت از همه ربوده، گفته است: دولت فعلی با دولت قبل مشکل داشت لذا تصور کرد کارت سوخت که توسط آن دولت ایجاد شده بود، یک موضوع سیاسی است و آن را حذف کرد، درحالیکه اشتباه بود و موجب دزدیدهشدن بنزین میشد، حال با وقاحت تمام از موضع خود برمیگردند حتی عذرخواهی هم نمیکنند و به مردم خبر هم نمیدهند. موضوع بنزین بحث سیاسی نیست، یک موضوع تخصصی است.
او گفته اگر میتوانستیم بسیج را در سیاست وارد کنیم، در این صورت کَلّاشها و زبانبازها وارد سیاست نمیشدند، افرادی که در دو سخنرانی، متفاوت حرف میزدند، وارد سیاست نمیشدند! پناهیان مدعی شده که اما امروز مسائل سیاسی و اقتصادی در کشور مطرح است، درحالیکه حضور بسیج در این عرصه کمرنگ است. او بسیج را مظهر مردمسالاری دینی دانسته و گفته همانطورکه یک زمان بسیج، معنای نظامی داشت، امروز باید معنای اقتصادی، علمی، تولید شغل و کارآفرینی پیدا کند، گفت: باید بهگونهای عمل کنیم که اگر فردی نام بسیجی را شنید، بداند یک کارآفرین است، اما امروز متأسفانه تصور مردم این است که بسیجی یک فرد نظامی است که شب پست میدهد. این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اگر مملکت بسیجی اداره میشد، کشور سیاسی نمیشد و تخصص در آن رواج داشت، افزود: مدیریت کشور پررمز و راز نیست که سیاسیون عملیات محرمانه برای مدیریت آن داشته باشند، مدیریت نفت و بنزین یک موضوع تخصصی است و سیاسیکردن آن بهدلیل نبود فرهنگ بسیجی است. /شرق