عباس عبدی: بحث براندازی یا جانبداری از حکومت انحرافی است

خبرمهم: جریان‌شناسی اعتراضات اخیر برای تحلیل و تبیین وضعیت، کمک به پایان دادن مسالمت‌آمیز این اعتراضات و رفع دغدغه‌های مردم از جمله در همین مورد مرگ «مهسا امینی» اهمیت ویژه‌ای دارد؛ در همین راستا گفت‌وگویی با عباس عبدی، پژوهشگر اجتماعی، فعال و تحلیل‌گر مسائل سیاسی انجام دادیم که در ادامه می‌آید.

عباس عبدی جامعه‌شناس و فعال سیاسی:
بحث براندازی یا جانبداری از حکومت انحرافی است
‌تحلیل‌تان از جریان‌هایی که تجمعات روزهای اخیر را شکل داده است چیست. آیا این نشان از فعال شدن دوباره جریان‌های زنان/دانشجویان و طبقه متوسط است؟

به چند دلیل بخش عمده برگزاری چنین تجمعاتی غیرمنتظره نیست. اول اینکه معمولا امکان اعتراضات رسمی، مدنی و با مسئولیت مشخص از سوی احزاب و گروه‌ها در ایران وجود ندارد، اما این وجود نداشتن به معنای نبود تقاضا برای چنین اعتراضاتی نیست و برهمین‌اساس این تقاضا متراکم می‌شود و در مقاطعی مانند سقوط هواپیما، مرگ مهسا، افزایش قیمت بنزین یا هر اتفاق دیگری بروز می‌کند. به میزان اینکه ابعاد ماجرا چقدر باشد و به چه میزان تعلق خاطر نیروها را در بر بگیرد، می‌تواند عمق و گستره اعتراضات متفاوت باشد. این نوع تظاهرات برخلاف تظاهرات و اعتراضات صنفی است که در طول سال و بنا بر شرایط دلایل خاص، بروز پیدا می‌کند. این اعتراضات عمومی است و به صورت انفجاری در هر زمانی احتمال بروز دارد. دلیل دوم این است که این اعتراضات معمولا سازماندهی شده نیست، چون به آنها مجوز داده نمی‌شود تا افراد و چهره‌های مشخص مسئولیت مشخص بپذیرند و اعتراضات از یک جایی شروع و در جای مشخص دیگری ختم شود. نتیجه طبیعی نبود آزادی اعتراض همین است که می‌بینیم. البته در قانون اساسی ما به صراحت به ضرورت وجود آن اشاره شده است. همچنین این اعتراضات مرتبط با طبقه متوسط است؛ معمولا مطالبات غیرصنفی بیشتر به این طبقه باز می‌گردد. بنابراین مواجهه با اعتراضات تا این حد غیرطبیعی نیست، اما تندروهای داخل حکومت دوست دارند این اعتراضات را به براندازان بچسبانند که قطعا شعارهایی در تایید این ادعا هم داده می‌شود. ممکن است براندازان هم به این جمعیت‌ها بپیوندند، اما خیلی از افراد حاضر در این تجمعات اعتراضات و مطالبه مشخص درباره موضوعات از جمله همین رویداد مرگ مهسا و گشت ارشاد دارند. کسانی که مطالبه‌گر هستند به نوعی خواهان تغییر کلیت نیستند. اگر عده‌ای به گشت ارشاد اعتراض دارند یا زنانی که در چنین فضایی، با رفتار غیرقانونی و تحقیرآمیز روبه‌رو شده‌اند، شاید نتوانند احساسات خود را در همان لحظات اولیه بروز دهند، اما در نهایت و در مقاطعی که فرصت یابند مشابه همین نحو اعتراض می‌کنند.

‌تفاوت‌ها و اشتراکات این اعتراضات با اعتراضات قبلی مخصوصا سال ۹۸ و ۸۸ را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ماهیت اعتراضات ۹۸ بیشتر مربوط به طبقات پایین جامعه بود و وضعیت معیشت و اقتصادمحور تجمعات بود، اما تجمعات این چند روز بیشتر مختص زنان است که طبقه متوسط بر آن حساسیت نشان داده است. درباره اعتراضات ۸۸ هم باید گفت که آن اعتراضات فراگیرتر به لحاظ مفهومی بوده است. اما اعتراضات اخیر ملموس‌تر، انضمامی‌تر و مضمون اعتراضات مشخص‌تر است و همراهی‌های گسترده با آن هم متناسب با این موارد و خواست مشروع است. البته امیدواریم که هیچ‌گاه به خشونت کشیده نشود و این انتظار هم وجود دارد که حکومت برای چنین اعتراضاتی مجوز دهد. چنانچه تعدادی از عدالت‌خواهان درخواست رسمی مجوز داده بودند و فرصت خوبی است که به آنان مجوز داده شود و طبق قاعده و ضابطه‌ای از جایی اعتراضات شروع شود و به نقطه‌ای پایان یابد. این ظرفیت مناسبی در کشور است که می‌تواند مانع از به خشونت کشیده شدن اعتراضات شود.

‌آیا به نظر شما، احتمال خروج اعتراضات فعلی از فاز مدنی به خشونت و سرکوب گسترده وجود دارد؟

به طور کلی این احتمال همیشه وجود دارد و فکر می‌کنم هر دو طرف، یعنی براندازان و رادیکال‌های درون حکومت دوست دارند که اعتراضات به خشونت کشیده شود تا اصل مساله را تغییر دهند. بحث امروز مساله زنان، حقوق‌شان و وضعیتی که در گشت ارشاد رخ داده، است اما این‌ها دوست دارند که به این نقطه برسند که «ماجرای مهسا بهانه‌ست و اصل نظام نشانه است» از درون حکومت برخی این را مطرح می‌کنند و در بیرون هم عده‌ای این را می‌گویند که اتفاقا قصد هر دو هم درگیر شدن با هم است و به نظرم مردم عادی هیچ‌کدام را نمی‌پذیرند و مساله‌شان همان است که اتفاق افتاده و می‌خواهند همان مساله حل شود. حکومت هم قاعدتا باید از این رویکرد عامه استقبال کند، چون از جمله مواردی بود که درباره آن اتفاق‌نظر وجود دارد. حتی آنها که تا پیشتر سعی بر توجیه چنین اعمالی داشتند، همراهی و همدلی خود را نشان دادند. بنابراین باید از بازی در زمین این دو سوی برانداز و حلقه تندرو حکومت پرهیز کرد. اینها در تلاش‌اند با خشونت کل ماجرا به انحراف کشیده شود.

‌نسبت نیروهای سیاسی داخلی، اپوزیسیون و رسانه‌های خارج با اعتراضات فعلی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به قول مولوی «هر کسی از ظن خود شد یار من» در قضیه مهسا هم همین است. براندازان از زاویه خودشان، اصلاح‌طلبان و اصولگرایان منصف هم هر یک از زاویه خودشان و تندروهای حکومت هم از زاویه خود به این موضوع واکنش نشان داده‌اند. وجه اشتراک اصلی بین تندروان حکومت و براندازان است که هر دو می‌گویند مساله «مهسا» بهانه است و بی‌خیال آن شویم و هر دو سخن از براندازی می‌زنند. ممکن است شرایط اجتماعی هم این رویکرد را تقویت کند. اگر اخبار را خوب پیگیری کنید آنها که در میانه میدان هستند، چه اصلاح‌طلبان و چه مردم عادی چه آنها که در حکومت هستند، یعنی بسیاری از اصولگرایان، همه از این وضع ناراحت هستند. همه این‌ها به دنبال حل مساله هستند و بحث دفاع از حکومت یا براندازی حکومت نیست و هدف‌شان بهبود وضعیت جامعه است.

‌درباره چنین اعتراضاتی حاکمیت، صداوسیما و نهادهای انتظامی و امنیتی چه رویکردی را باید در پیش بگیرند؟

بحث صداوسیما که موضوع متفاوتی است و به نظرم باید بی‌طرفی کامل در انتقال اطلاعات را در پیش بگیرند و اعتماد مردم را جلب کنند؛ یکی از عوامل تندروی در مملکت همین صداوسیما و سیاست‌های رسانه‌های رسمی است، اما اینکه حاکمیت و نهادهای رسمی انتظامی و امنیتی چه کار کنند؛ باید در چارچوب قانون عمل و از حاکمیت قانون، حقوق ملت و شفافیت دفاع کنند. یکی بیاید و جواب دهد که گشت ارشاد برای چه شکل گرفته است؟ و چرا این کارها را می‌کند؟ برای آنها که تحقیر می‌شوند و اینگونه برخوردی را تجربه می‌کنند، باید دل سوزاند و هم برای آن پلیسی که ته دلش راضی نیست و مجبور است چنین برخوردی داشته باشد. به نظرم نیروهای انتظامی و امنیتی هم نباید تلاش کنند مساله را مخدوش جلوه دهند و بگویند که این براندازی است و با این کار، کل ماجرا به فراموشی سپرده شود. هیچ‌کدام از این مشکلات با ادامه این شیوه‌ها حل نمی‌شود. بنابراین هر کسی باید وظایف اصلی خود را انجام دهد و در کار دیگران هم دخالت نکند و اصل را بر تفاهم و مشارکت بگذارند تا ان‌شاءالله مسائل حل شود./هم میهن

خروج از نسخه موبایل