مذاکرات وین در روزهای پایانی است و رسانهها هر آن منتظر شنیده شدن زنگ توافق و مخابره آن روی سایتهای خود هستند. فشار بالای مذاکرات حتی اجازه خروج اخبار دقیق و مصاحبههای درست را هم به مذاکرهکنندگان نمیدهد و همه به دنبال پیش برد سریعتر کار و رسیدن به روزهای توافق هستند. اما در این میان ۲۵۰ نماینده مجلس، در حساسترین روزهای مذاکرات، نامهای به رییس جمهور نوشتهاند که بوی عدم توافق از آن میاید.
به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، سید محسن دهنوی عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی در نشست علنی یکشنبه اول اسفند، بیانیهای از جانب بیش از ۲۵۰ نفر از نمایندگان درخصوص مذاکرات ایران خطاب به رییس جمهور قرایت کرد که نکات عجیبی در خود داشت. این بیانیه در چند مورد تاکید داشت که به نظر میرسید برای اتفاق نیفتادن نوشته شده است. نکاتی که اگر دولت بر آنها پافشاری کند به این زودی توافقی در کار نخواهد بود.
اگر هم از آنها بگذرد، باعث وهن مجلس است. حال پرسش اینجاست که چرا مجلس چنین بازی باخت باختی برای خود تعریف کرده است؟
تضمین حقوقی یا عملیاتی؟ مساله مجلس کدام است؟
در بیانیهای که دیروز در صحن علنی مجلس قرایت شد، نمایندگان مجلس یازدهم از دولت خواستند، تضمین عدم خروج از برجام را از آمریکا بگیرد. البته این نکتهای است که همه ناظران بر آن تکیه دارند، اما بحث بر سر تضمینی است که آمریکا باید ارایه دهد.
چون واضح است که هیچ رییس جمهوری نمیتواند رییس دولت بعدی را مجبور به پذیرش تعهدات خود کند. علاوه بر اینکه حتی اگر رییس جمهور آمریکا این تضمین را ارایه دهد و حتی اگر کنگره آن را تبدیل به قانون کند، نفر بعدی به سادگی با یک دستور اجرایی میتواند همه تحریمهای ایران را ذیل مسایل دیگر بازگرداند.
مکانیسم ماشه و تعهد شفاهی
یکی از دغدغههای ایران در برجام، اسنپبک بود که در ایران به “مکانیسم ماشه” تعبیر شد. یعنی هر کدام از طرفین حاضر در برجام، پس از طی مراحل کوتاهی میتواند کلیه تحریمهای شورای امنیت را که بر ایران بار شده بود بازگرداند.
این مکانیسم در برجام پیشبینی شد، چون طرفهای غربی تصور میکردند ایران از برجام خارج خواهد شد و این مساله نوعی تضمین عدم خروج ایران از برجام بود. حالا مجلس از دولت خواسته “آمریکا و سایر کشورهای طرف برجام تعهد بدهند که از مکانیسم ماشه استفاده نخواهند کرد.”
طبعا اگر این مکانیسم در برجام و احیای برجام پیشبینی شده باشد، طرفین میتوانند از آن استفاده کنند، اگر هم بنا بر حذف این مکانیسم از برجام است که نیاز به مذاکراتی در همین راستا خواهد داشت. تازه اگر بر فرض که طرفین به این موضوع تعهد دادند و مثل خروج از برجام زیر تعهد خود زدند، امکان ایران برای مقابله چیست؟ به نظر میرسد این موضوع هم عملیاتی نباشد.
تحریمهایی که باید لغو شود
شکی نیست که هر تحریمی علیه ملت ایران، از هیچگونه ارزش حقوقی برخوردار نیست و جز ضعیفتر کردن طبقه متوسط و امکان برخوردهای خشن داخل کشور، اثر دیگری ندارد. اما منطقا هر تحریمی که علیه ایران وضع شده، باید در محل مناسب خود لغو شود.
حالا مجلس نشینان خواستهاند “آمریکا و سه کشور اروپایی باید تعهد دهند که تحریمهای هستهای، تروریسم، موشکی، حقوق بشر، آیسا، کاتسا و U-Turn علیه ملت ایران را لغو کند.
” نکتهای که برای رسیدن به آن احتمالا به سالها مذاکره نیاز است. آمریکا از همان ابتدا هم تحریمهای هستهای را در برجام “تعلیق” کرد و خبری از “لغو” تحریم نبود. تازه در صورت لغو تحریمهای هستهای، موضوعیت تحریمهایی از قبیل آیسا و کاتسا متفاوت است. تحریم یو-ترن دلاری هم موضوعی بسیار دور از برجام و احتمالا غیرقابل پذیرش در مذاکرات برجام برای آمریکا خواهد بود. موضوع فعلی در وین “لغو تحریمهای مغایر برجام” که توسط ترامپ وضع شده بوده و احتمالات دیگر نزدیک به صفر خواهد بود.
ابتدا آمریکا تحریمها را لغو کند
نمایندگان مجلس از رییس جمهور خواستهاند “ابتدا آمریکا به تعهد خود در لغو تحریمها عمل کند، و بعد از راستیآزمایی، ایران بهسراغ انجام تعهدات خود برود.” پرسش اینجاست که با این وجود که دلیلی برای مذاکره نبود و این روزها یک سال از احیای برجام گذشته بود.
مگر نه اینکه از زمان شکست ترامپ در کمپین فشار حداکثری و دعوت به مذاکره بدون پیششرط، ایران اعلام کرد که تا زمانی که آمریکا تعهدات خود را اجرا نکند، ایران زیر بار تعهداتش نمیرود. مگر از زمان روی کار آمدن بایدن، ایران اعلام نکرد که آمریکا به تعهدات خود بازگردد؟ سوال اینجاست که اگر بنا بود کار به این سادگی انجام شود، مذاکرهکنندگان ایران، ماههای زیادی وقت خود را در هتل کوبورگ هدر نمیدادند.
پلیس بدی که پلیس بد نیست
حالا پرسش اینجاست که مجلس به راستی به دنبال چیست؟ کاملا واضح است که اگر مجلس بخواهد تمامی این شروط را اجرایی کند، هیچگاه توافق احیای برجام شکل نخواهد گرفت. چون بسیاری از شروط مطرح شده اساسا داخل اصل برجام هم نیستند و از ابتدا مذاکره نشدهاند. اگر هم قرار است مجلس نقشی شبیه به جمهوریخواهان کنگره (پلیس بد) ایفا کند، بسیار بد این کار را انجام میدهد.
چون اولا جمهوریخواهان در تقابل با دموکراتها هستند و مجلس یازدهم همسو با دولت است. ثانیا جمهوریخواهان، برخلاف اصولگرایان دست بالا در کنگره و دولت ندارند و تهدید آنها بعد از رسیدن به قدرت عملی خواهد شد. از طرف دیگر جمهوریخواهان (به دلیل ماهیت متفاوت از دموکراتها) به دنبال پاره کردن هر توافقی با ایران هستند.
اما کدامیک از نمایندگان حاضر است از تریبون مجلس اعلام کند مخالف با هر توافقی با آمریکاست و به محض رسیدن به قدرت توافق را پاره خواهد کرد؟ به نظر میرسد در این روزهای حساس بهتر است مجلس به دنبال حمایت از دولت برای رسیدن به توافقی باشد که منافع کشور را تامین کند و ایفای نقش پلیس بد را به دیگران واگذارد./اقتصادآنلاین