به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، همیشه افراد پشتپرده، آدمهایی که قرار است با عناوین مختلف در میان دیدگان مردم قرار بگیرند را هدایت میکنند؛ پشتپردههایی که عجیبتر از افراد نمایش داده شده مقابل چشمهای ملت هستند. شاید عرصه ریاستجمهوری هم یکی از همینها باشد؛ عرصهای که نامزدها مینشینند و حرف میزنند، اما عمدتا حرفها و اظهاراتی است که مشاوران و شاید هم معاونان آینده و وزرایشان به آنها توصیه میکنند. اظهاراتی که بیانگر نگرش یک تیم است نه یک فرد؛ تیمی که قرار است مسیر آینده کشور را ترسیم کند، پس شناخت مردم نسبت به این تیم یک الزام است. اما آنچه شاهدش، نهفقط در این انتخابات بلکه در انتخابات دیگر نیز بودهایم، عدماظهارنظر درباره تیمهای هریک از این نامزدهاست. اینکه چه کسانی در پشتپرده هستند و نامزدها را هدایت میکنند معمولا کمتر مشخص میشود و البته اینکه چه شخصیتهایی حمایتهایشان از آن کاندیدا برای وزارتهای آتی خودشان هست نیز همینطور. در میان برنامههای نامعلوم هفت نامزد فعلی هم همین مطلب صدق میکند؛ اینکه آنها در کنار کلیگوییها و نداشتن رویه مشخص برای اداره کشور در آینده تاکنون به معرفی تیم و مرکز هستهای یاران خود نیز نپرداختهاند. معلوم نیست بناست چه کسانی در کابینه آنها نقش داشته باشند؟ یا در حوزههای مختلف اقتصادی و فرهنگی و سیاست خارجه و… با کدام یک از افراد حشر و نشر خواهند داشت. در سادهترین حالت اگر از همه وزرای احتمالی یا مورد نظر نمیتوان به یقین سخن گفت هم باید از برخی از آنها در بخشهای بااهمیتتر نام برده شود یا مثلا مشخص باشد معاون اول این نامزدها بناست چه کسانی باشند؛ مسالهای که بیش از پیش خطوربط نامزدها و مسیری را که بناست در آینده طی کنند، مشخصتر میسازد. اما در این عدمشفافیت است که بسیاری شایعات مختلف در مورد اینکه در آینده چه کسانی قرار است سکان بخشهای مهم کشور را در قالب مدیر یا وزیر داشته باشند، مطرح میشود.
کاندیداهای پوششی وزرای آینده
با اینکه تا امروز تمامی نامزدهای اصولگرا از این سخن میراندند که هیچیک کاندیدای پوششی نیستند اما یکی از استدلالها در چنین شرایطی این است که چهبسا نامزدهای کنونی، خود از جمله افرادی باشند که امروز برای وزیر شدن در آینده در کنار نامزد اصلی اصولگرایان حضور یافتهاند و چهبسا خوشخدمتی کنونی یا کنارهگیری به نفع نامزد اصلی در آینده برای این است که در آخر نقشی در کابینه داشته باشند. از سویی دیگر فرضیهای هم وجود دارد مبنیبر اینکه حتی اگر تا پایان، همه کاندیداها حضور داشته باشند درنهایت این عده نقشی در دولت بعدی خواهند داشت یا یکی از این افراد به عنوان معاون اول معرفی میشوند. مثلا کسانی مانند امیرحسین قاضیزادههاشمی ممکن است سر از وزارت بهداشت درآورند.
وزارت خارجه با محوریت جلیلی
درحالی که ورود به عرصه سیاست خارجه مثل گذشته در این انتخابات در کلام نامزدها نیست و به آن هم نمیپردازند، اما قطعا هنوز این سوال مطرح است که وزارت خارجه این کشور در آینده نهچندان دور بر عهده چه کسی خواهد بود؟ در این میان اسامی مختلفی مطرح میشود؛ اما چیزی که به چشم میآید نقش امثال سعید جلیلی در این حوزه در دولت آینده اصولگرایان است. سعید جلیلی به واسطه حضور طولانیمدت در وزارت خارجه دوران گذشته، حضور در شورایعالی امنیت ملی و مذاکرات در دولت احمدینژاد، یکی از کسانی است که اگر رئیسجمهور شود تیم وزارت خارجه وی را نیز یاران مذاکرهکنندهاش در آن زمان تشکیل میدهند؛ چهرههایی مانند علی باقریکنی، که به عنوان مذاکرهکننده ارشد در آن دوران حضور داشته و امروز معاون امور بینالملل قوه قضائیه است. از اینرو بعید نیست با روی کار آمدن افرادی مانند رئیسی هم باقری دراین راستا اقبال زیادی داشته باشد یا سایر نامزدهای اصولگرا نیز همین نظر را داشته باشند. هرچند حضور رئیسی به عنوان رئیسجمهور میتواند شخص سعید جلیلی را به عنوان وزیر خارجه کشور نیز معرفی کند، اما در نهایت این تیم در عرصه مذاکرات و تعاملات بینالمللی پیشتر حسابش را پس داده است.
تیم اقتصادی
در مورد تیم اقتصادی نامزها نیز برخی گمانهزنیهایی را مطرح میکنند. بعضی کسانی مانند شاپور محمدی، رئیس سابق سازمان بورس و اوراق بهادار ایران و رئیس پژوهشکده بانک مرکزی را به عنوان دوستان نزدیک همتی در صورت ریاستجمهوری او مطرح میکنند. خیلیها هم با توجه به حضور علی نیکزاد، رئیس ستاد انتخاباتی رئیسی، وی را معاون اول رئیسی یا یکی از وزرای اقتصادی او مطرح میکنند؛ شخصی که در دولت احمدینژاد سالها وزارت مسکن و شهرسازی و سپس راه و شهرسازی و حتی سرپرستی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را برعهده داشته است. نکته جالب توجه شنیده شدن سخنانی درباره برخی اقوام نامزدهاست؛ مثلا خیلیها میپرسند ممکن است حضور همسر همتی در تلویزیون بیدلیل نباشد؟
تیم فرهنگی
یکی از دغدغههای آینده مردم در مورد فضای فرهنگی و حرکتی است که در دولت اصولگرا در حال شکلگیری است؛ موضوعی که بسیاری را در مورد سرنوشت مدیران فرهنگی و چهبسا وزرای فرهنگی نگران ساخته است. در این راستا شنیده میشود نام مجتبی امینی، تهیهکننده سریال گاندو و از کسانی که تصویرش در زمان تجمعات مقابل سفارت بریتانیا، که در نهایت منجر به حمله به این سفارت شد، موجود است، به عنوان رئیس بخش فرهنگی ستاد انتخاباتی رئیسی مطرح است که خود گویای این مطلب خواهد بود. دیدار امیرحسین قاضیزادههاشمی دیگر کاندیدای اصولگرا با علیاکبر رائفیپور چهره تند و جنجالی اصولگرا و تقدیر و تشکر از او نیز نشان از نزدیکی این دو تفکر به یکدیگر دارد. آنطور که قاضیزادههاشمی در اینباره مینویسد: «نشستی صمیمی با آقای رائفیپور در موسسه مصاف داشتم. ماحصل اقدامات ارزشمند این مجموعه میتواند برای اداره کشور مفید و موثر باشد. از اینکه جوانان میتوانند کارهای بزرگی را بدوندریافت بودجه از بیتالمال انجام دهند، امیدبخش است.» دراین میان اسامیای مانند وحید یامینپور، کسی که از او به عنوان چهره هنر انقلابی در سال ۱۳۹۹ تقدیر شد و طی حکمی از رئیس مجلس فعلی به عنوان مشاور رئیس مجلس و دبیر کارگروه تحول فرهنگی منصوب شده، نیز جزو مدیران فرهنگی آینده مطرح میشوند. از همینروست که خیلیها درباره محیط فرهنگی و رسانهای آینده بسیار نگران هستند و لازم است کاندیداها دراین حوزه هم شفافسازی کنند و با معرفی چهرههای فرهنگیشان، مردم را نسبت به آینده خود آگاه سازند. نامزدها باید خیلی واضح در مورد این اسامی، که میتوان آنها را به عنوان گمانهها، مطرحشان کرد، بگویند چه نظری دارند. اگر واقعا پای این چهرهها در میان است چه چیزی باعث میشود که مردم به برنامههای آنها امیدوار باشند؟ در مورد سایر حوزهها نیز همینطور. چگونه بناست این شعارهای پررنگ و لعاب تحقق یابند؛ با کدام تیم و با کدام افراد؟/آرمان ملی