به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، مشارکت مردم در تصمیمگیری برای سرنوشت خود و اداره کشور برای بقای جمهوریت واجب است، مقدمه این واجب برگزاری انتخاباتی است که همه جریانهای سیاسی امکان مشارکت در آن را داشته باشند تا مردم با سلایق سیاسی مختلف بتوانند در میان کاندیداهای حاضر در صحنه انتخابات، فرد یا افراد موردنظر خود را انتخاب کنند. در شرایطی که در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ قرار داریم و مهمترین دغدغه میبایست مشارکت حداکثری باشد، عدهای بر آن هستند تا به هر نحوی که شده دولت حسن روحانی را دولتی ناکارآمد نشان دهند. آنها برای تخریب دولت، اینگونه مینویسند که چالش انتخابات ۱۴۰۰ چالش صداقت و عمل است. مردم دیگر به وعدههای غیرقابل تحقق اعتماد نخواهند کرد. اینگونه ادبیاتی که متاسفانه در این روزها بهوفور به چشم میخورد از ۲ جهت میتواند برای کل نظام جمهوری اسلامی خطرناک باشد؛ یکی اینکه به تخریب جایگاه «دولت» به عنوان نهاد دست میزنند؛ یعنی مردم به این بسنده نمیکنند که این وضعیت موجود نتیجه چندساله تحریم و شرایط است، بلکه تمام دولتهای پیشین را هم در ایجاد این وضعیت مقصر میدانند و برایشان هم تفاوتی نمیکند که کدام دولت با چه اندیشه و رویکرد سیاسی سر کار بوده یا قرار است که بر سر کار بیاید و همه را با یک چوب میرانند. بنابراین اینگونه تخریب دولت بهعنوان یک نهاد خطرناک است و نه تنها باعث نمیشود که مردم روی خوش به یک جریان خاص در انتخابات ۱۴۰۰ نشان دهند بلکه همه مسئولان را نیز مقصر وضعیت کنونی میدانند و به همین دلیل هم روی خوشی به مشارکت و حضور حداکثری نشان نمیدهند. دوم اینکه نوعی بیاعتمادی در میان مردم ایجاد میشود؛ یعنی مردم اینگونه برداشت میکنند که انتخابات پروسهای کاملا برنامهریزیشده است و اگرچه دولت وجود خارجی دارد اما عملا کارآیی ندارد و همه دولتها از قبل تعیینشده هستند. بنابراین خطمشی عدهای مشخص و یک جهت کلان و ثابت داشته که آن مایوس کردن مردم از انتخاب دولتی است که هماکنون بر سرکار است. آنها همواره بر طبل ناامیدی میکوبند و برآنند که هر گرفتاری داخلی و خارجی را به گونهای و با شگرد خاص خودشان به گردن دولت بیندازند و اینگونه در جامعه القا کنند که همه گرفتاریها بهخصوص در حوزه اقتصادی ناشی از مدیریت ضعیف و ناکارآمد دولت است اما از حق نباید گذشت و باید جانب انصاف را رعایت کرد زیرا اگر بخواهیم کارنامه دولت را ارزیابی کنیم باید با نگاهی واقعبینانه و منصفانه عملکرد آن را بررسی کنیم چرا که نمیتوان تکعاملی به این بحث ورود پیدا کرد؛ یعنی همه چیز را به یک عامل خاص تقلیل داد و محدودیتها را نادیده گرفت؛ محدودیتهایی که هیچ دولت دیگری در هیچ دورهای در تاریخ معاصر ایران با آن مواجه نبوده است. البته اتفاقهایی که در سالهای گذشته هم رخ داده در حوزه اقتصاد بیتاثیر نبوده که مهمترین آن را باید بحران ناشی از شیوع ویروس کرونا در کشور دانست؛ یعنی دولت که از یک طرف با تحریمها روبهرو بود و با بحرانی مواجه شد که برای چندین ماه تمام فعالیتهای کشور را مختل کرد و این امر زمینهساز شرایطی ناگوار در حوزه اقتصاد شد که نمیتوان آن را به گردن تیم اقتصادی دولت یا مدیریت دولت انداخت. بنابراین در روزهایی که منتهی به انتخابات است اگر عدهای هم نقد دارند میبایست منصفانه و دقیق انجام دهند و کارنامه دولت را در ظرف زمانی و مکانی خودش مورد بررسی قرار دهند، نه اینکه با مطامع سیاسی دست به تخریب بزنند که این تخریب میتواند خطرناک باشد. پس در روزهای منتهی به انتخابات ۱۴۰۰ که مشارکت و حضور حداکثری بسیار مهم است باید نوعی همکاری و همدلی در کشور ایجاد شود تا در وهله نخست وضعیت اقتصادی تا حدودی بهسامان شود و برآیند آن اعتماد ازدسترفته مردم نسبت به نهتنها دولت روحانی بلکه کل دولتها، به دست آید، نه اینکه بر طبل بیاعتمادی مردم بکوبند که این نوع کوبیدن بر طبل بیاعتمادی مشارکت در انتخابات را کاهش میدهد. ریزش سرمایه اجتماعی «غم نان» مهمترین کلیدواژهای است که این روزها میتوان برای نشان دادن وضعیت مردم به آن اشاره کرد اما این وضعیت و مشکلات معیشتی که مردم با آن دست به گریبان هستند نباید برای عدهای «نان» شود؛ یعنی عدهای بخواهند از آن مصادره به مطلوب کنند و درحالیکه خودشان مقصر بخشی از این وضعیت موجود هستند، کنارهگیری کرده و بخواهند همه تقصیرات به گردن دولت بیندازند؛ یعنی همین وضعیتی که عدهای برای دستیابی به کرسی پاستور در حال رقم زدن آن هستند. این بیانصافی تمام است که آنها بخواهند با پیشزمینههای سیاسی و با اهدافی خاص وضعیت اقتصادی را که عوامل متعدد در آن دخیل است تکعاملی ببیند و برای پیشبرد مقاصد سیاسی به دولت و ریاستجمهوری را تخریب کنند. عدهای قمار انتخاباتی خود برای ریاستجمهوری ۱۴۰۰ را بر روی مشکلات معیشتی مردم بستهاند؛ یعنی سعی دارند این مساله را طرح کنند و به آن دامن بزنند که مشکلات مملکت زیاد است و با یک روز و ۲ روز و سه هفته و یک ماه و ۲ ماه بیشتر و کمتر این مشکلات حل نمیشود. آنها به سبب برخی نارساییها در حوزه اقتصاد و معیشت مردم و متعاقب آن ریزش سرمایه اجتماعی، امروز خود را جریان سیاسی موفق و بلامنازع کشور میدانند و از هماکنون معتقدند با این رویه در هر انتخاباتی که شرکت کنند بیشک موفق خواهند شد. اگرچه آنها به خوبی میدانند که «اقتصاد» و «معیشت» همچنان اصلیترین محور در انتخابات سال آینده خواهد بود اما نباید فراموش کنند که دامن زدن به این مساله مردم را ناامید میکند. بنابراین چنین اتفاقی یک واقعیت تلخ است که باید بهخوبی به آن آگاه باشند. آنها فقط و میتوان گفتن تنها دست بر روی معیشت گذاشتهاند و در حال بهرهگیری سیاسی از این مطالبه هستند. در هرحال اینگونه از تاثیرگذاری اقتصاد در انتخابات صحبت کردن باعث میشود که افرادی که در صحنه انتخابات حضور پیدا میکنند به خاطر سختیهای اقتصادی مردم، حرفهای پوپولیستی بزنند که خیلی با واقعیت منطبق نباشد یا شاید راهکارهایی ارائه کنند که راهکارهای مطلوبی برای اقتصاد کشور نباشد و با این حرفها ممکن است فردی موفق به جلب نظر مردم شود و این خطری است که وجود دارد. به همین دلیل هم کاندیداها ممکن است شعارهایی مانند پرداخت مبالغی پول به مردم، مطرح کنند. اینها انحرافاتی است که آرامآرام خودش را نشان میدهد./آرمان ملی