سربـاز بـدون مـرز

خبرمهم: حالا دقیقا یک سال می‌گذرد. از ساعت ۱:۲۰ بامداد جمعه ۱۳ دی ۹۸ که خیابان نزدیک فرودگاه بغداد به مقتل سردار شهید قاسم سلیمانی و یارانش تبدیل شد. پهپادهای آمریکایی در یک عملیات تروریستی با دستور دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده، با شلیک چند موشک، خودروهای حامل فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی عراق و ۱۰ نفر از همراهانشان را هدف قرار داده و به شهادت رساندند.

به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، روستاییِ متولد قنات ملک کرمان ۱۸ ساله بود که به استخدام اداره آب کرمان درآمد. در همان جوانی به انقلابیون پیوست و از گردانندگان اصلی راهپیمایی‌ها و اعتصابات کرمان علیه حکومت پهلوی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و تشکیل سپاه پاسداران لباس پاسداری بر تن کرد تا نشان دفاع از میهن و انقلاب اسلامی را بر سینه بزند.

با آغاز حنگ تحمیلی رژیم بعث صدام علیه ایران به آموزش گردان‌های رزمی کرمان پرداخت و مدتی به فرماندهی سپاه آذربایجان غربی رسید و در سال ۱۳۶۰ با حکم فرمانده وقت سپاه پاسداران به عنوان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله منصوب شد. تمام هشت سال دوران دفاع مقدس را در جبهه‌ها سپری کرد و از فرماندهان چند عملیات مهم از جمله والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ بود.

با پایان دوران دفاع مقدس، دفاع برای او به پایان نرسید و در بازگشت به کرمان برای مقابله با اشرار مسلح و قاچاقچیان راهی مرزهای شرقی کشور شد تا این بار در مقابله با آنان به دفاع از مردم بپردازد. در سال ۱۳۷۹ با حکم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا، به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد. نیرویی که وظیفه اصلی آن ماموریت‌های برون‌مرزی برای حفظ امنیت ملی کشور به حساب می‌آید.

درست در بحبوحه اوضاع آشفته افغانستان و قدرت گرفتن طالبان در این کشور و خطر همسایگی ایران با یک حکومت تکفیری، به کمک نیروهای ائتلاف شمال که با طالبان در حال جنگ بودند شتافت و از سقوط کامل افغانستان به دست طالبان جلوگیری کرد و پس از حمله ایالات متحده به افغانستان در مذاکرات صلح این کشور که ایران یکی از نقش‌آفرینان آن بود، نقشی کلیدی ایفا کرد.

پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۱۳۸۱ هم، این فرمانده بدون مرز بود که با احساس خطر از احتمال قدرت گرفتن تکفیری‌ها و وابستگان به حزب بعث عراق، در تشکیل گروه‌های مقاومت در عراق نقش ایفا کرد تا آمریکایی‌ها نتوانند سیاست خاورمیانه جدید خود را به راحتی در منطقه ایفا کنند.

در این میان اما علاوه بر نیروهای تکفیری، رژیم صهیونیستی هم ضربات سختی را از فرمانده نیروهای مقاومت منطقه چشیده است. با حمله اسرائیل به حزب‌الله و جنوب لبنان در مرداد ۱۳۸۵، باز هم این قاسم سلیمانی بود که این بار به کمک محور مقاومت در لبنان شتافت و در جنگ ۳۳ روزه با فرماندهی خود در کنار سید حسن نصرالله و عماد مغنیه، کاری کرد که صهیونیست‌ها با قبول کردن نرسیدن به اهداف خود در لبنان، مجبور به آتش‌بس شوند و دست از پا درازتر به پشت مرزهای سرزمین‌های اشغالی بازگردند.

اما گویا قرار بود باز هم صهیونیست‌ها ضرب شستش را بچشند چرا که این بار با حمله به نوار غزه در سال ۱۳۸۷، جنگ ۲۲ روزه را آغاز کردند و این بار هم سرباز بدون مرز با کمک‌های فرماندهی و لجستیکی خود به نیروهای مقاومت فلسطینی نگذاشت اسرائیلی‌ها به اهداف خود در غزه دست یابند و یک‌جانبه آتش‌بس اعلام کنند.

با آغاز بیداری اسلامی در برخی کشورهای شمال آفریقا و غرب آسیا، این بار فرصت مناسبی برای محور عبری-عربی-غربی به وجود آمد تا نقشه خود را برای متحدان اصلی ایران در منطقه و به قول خودشان قطع بازوی جمهوری اسلامی پیدا کنند و با کشاندن آشوب‌ها به داخل سوریه در سال ۱۳۹۰، از سویی به تجهیز گروه‌های شبه‌نظامی مخالف بشار اسد و از طرفی به تقویت گروه‌های تکفیری پرداختند و آتش جنگ سوریه را شعله‌ور کردند. جنگی که داعش از آن سر برآورد و با حمایتی که می‌شد به سرعت بر مناطق زیادی در سوریه و عراق تسلط پیدا کرد. اینجا بود که نیروهای زینبیون و فاطمیون به همراه ارتش و گروه‌های مردمی سوریه با کمک سردار بدون مرز به صورت جدی وارد میدان شدند و در مقابل داعش و جبهه‌النصره مقاومت کردند.

سردار سلیمانی که از همان حمله آمریکا به عراق خطر را احساس کرده بود با نزدیک شدن خطر به مرزهای ایران و احتمال سقوط کامل بغداد در خرداد ۱۳۹۳، در عراق هم خود شخصا وارد میدان شد و با ساماندهی نیروهای مردمی در عراق و فتوای مرجعیت به کمک مردم منطقه شتافت تا در جنگی سخت، یک به یک مناطق تصرف شده را از داعش پس بگیرند و رویای خلافت به اصطلاح اسلامی ابوبکر البغدادی و حامیان مرتجع منطقه‌ای و مستکبر جهانی‌اش را به کابوس بدل کنند.

با برنامه‌ریزی و فرماندهی سلیمانی و یاران عراقی، سوری، لبنانی، افغانستانی و پاکستانی او در سوریه و عراق بود که محور مقاومت در منطقه توانست مناطق اشغالی توسط داعش را در سوریه و عراق پس بگیرد و در آبان ۱۳۹۶ سردار سلیمانی در پیامی به رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اتمام عملیات آزادسازی بوکمال از پایان داعش خبر داد و آن را به عنوان یک پیروزی بسیار بزرگ و سرنوشت‌ساز تبریک گفت.

از طرفی کمک‌های فکری، لجستیکی و بشردوستانه ایران و سلیمانی به انصارالله یمن که از سال ۹۴ توسط نیروهای موسوم به ائتلاف عربی به سرکردگی عربستان سعودی و حمایت آمریکا، در حال مقاومت در یمن هستند دشمنی محور عبری-عربی-غربی را با او بیشتر کرد.

با زمزمه‌های خروج آمریکا از افغانستان و عراق و ریاست جمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده در سال ۱۳۹۵، سردار سلیمانی که خود رسانه‌های غربی به او لقب یکی از اساطیر یونان باستان (نمسیس) داده بودند و وی را قدرتمندترین فرمانده منطقه می‌دانستند، از سوی رئیس جمهور آمریکا به عنوان یکی از دشمنان اصلی ایالات متحده معرفی شد چرا که عملا اجازه نداده بود هفت تریلیون دلار هزینه‌ای که آمریکا در سوریه کرده بود و تلاشی که برای تسلط کامل بر عراق داشت، به نتیجه برسد.

این گونه بود که دستور ترور سرداری که آمریکا و مزدورانش نتوانسته بود رو در رو در میدان نبرد او را شکست دهند و چندین بار طعم تلخ شکست از وی را چشیده بودند، سرانجام در بامداد جمعه ۱۳ دی ۹۸ از سوی رئیس جمهور کشوری که مدعی مبارزه با تروریسم است، صادر شد تا سرانجام بعد از ۴۰ سال سرباز بدون مرز به قول خودش به آنچه بیابان به بیابان و کوه به کوه به دنبال آن دویده بود، یعنی شهادت، برسد.

شهادتی که نه تنها مردم منطقه بلکه تمام آزادی‌خواهان جهان را سوگوار کرد و تشییع پیکر میلیونی او و یارانش در ایران و عراق و بزرگداشت‌های چندهزار نفری برایش در سایر کشورها نشان عظمت روح بلند شهیدی بود که شهادتش هم مایه وحدت شد.

سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی به گفته خودش در این ۴۰ سال مجاهدت، همواره خود را سرباز می‌دانست. سربازی که مرزی برای دفاع از مظلومان برای خود نمی‌شناخت و تمام خاورمیانه را منطقه به منطقه گشت تا هیچ مرزی جابجا نشود و هیچ مظلومی خود را بی‌پناه نداند. شهیدی که میلیون‌ها نفر برایش خواندند: «ٱللَّٰهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرًا»./ایسنا

خروج از نسخه موبایل