به گزارش بخش سیاسی سایت خبرمهم، تشویق مردم به مشارکت در تعیین سرنوشت خود از دریچه انتخابات موضوعی است که از سوی بسیاری از شخصیتها و جریانات سیاسی – اجتماعی دنبال میشود، اما هستند کسانی که مشارکت بالای مردم در پای صندوقهای رأی را برای خود یک خطر میدانند و تنها در فصول سرد انتخابات، فرصت ظهور و بروز پیدا میکنند.
محمدحسن قدیری ابیانه بر این باور است که «برگ رأی» به مثابه یک حق در جامعه است و هیچ کس نمیتواند با فشار کسی را مجبور به شرکت در انتخابات و استفاده از این حق کند. او حتی بر این امر تأکید میکند که یک انتخابات حداقلی به منزله از بین رفتن مشروعیت نظام نیست.
این فعال سیاسی اصولگرا با نقد جریانات عوام فریب در کشور، محمود احمدی نژاد را یک فرد «ساختارشکن» معرفی میکند و میگوید: رئیس جمهور سابق ایران هیچ اعتقادی به «ولایت فقیه» ندارد و در انتخابات پیش رو نیز دوباره از سوی شورای نگهبان «رد صلاحیت» میشود.
او که زمانی در جایگاه سفیر جمهوری اسلامی ایران قرار داشته، با ارائه پیشنهادی در راستای بازنگری در قانون اساسی تأکید میکند؛ میتوان شرایطی را فراهم آورد که رهبر انقلاب به صورت مستقیم مسئول امور اجرایی کشور را تعیین کند.
آنچه در ادامه میخوانید؛ گفتگو با محمدحسن قدیری ابیانه فعال سیاسی اصولگرا است:
* آقای قدیری ابیانه! از نگاه شما مردم در سال ۱۴۰۰ باید به دنبال رئیس جمهور فراجناحی باشند یا همچنان دو جناح سیاسی کشور این ظرفیت را دارند که یک کاندیدای شاخص به جریان انتخابات معرفی کنند؟
بنده معتقدم هر فردی که در مسند ریاست جمهوری قرار میگیرد، باید در موضع خدمت به صورت فراجناحی و بدون تبعیض کار خود را به پیش ببرد و حتی نگاه یکسان به جناحهای سیاسی مختلف را نیز به پیروان ادیان مختلف تسری دهد.
البته این سخن من نافی حضور جریانات سیاسی در عرصه انتخابات نیست، زیرا همواره شاهد هستیم که لیستهای مختلف انتخاباتی شانس خود را برای حضور در مجلس و دولت امتحان میکنند. البته گاهی نیز برخی از احزاب سر لیست مشترک معرفی میکنند که الزاما همین مسأله هم باعث پیروزی آنها در آوردگاه انتخابات نمیشود.
رئیس جمهور باید با شایسته سالاری کند
بنده پیشبینی میکنم که یک نیروی ولایتمدار در سال ۱۴۰۰ پیروز انتخابات شود. البته همین فرد ولایتمدار باید پس از حضور در دولت شایسته سالاری را در پیش بگیرد و در انتصاب افراد، تنها به حزب متبوع خود تأکید نکند. بسیار مهم است که دولت آینده موضع مبارزه با فساد را به صورت جدی دنبال کند و کسانی که سابقه فساد و استفاده از رانت را دارند در حیطه حاکمیت قرار ندهد.
نباید افرادی در مناصب مهم حاکمیتی قرار بگیرند که در شرایط حساس، کشور را تا لب پرتگاه ببرند و حتی دست به فتنه گری نیز بزنند. به همین دلیل لازم است رئیس جمهور بعدی افرادی را در کابینه خود به کار بگیرد که منافع ملی و جمهوری اسلامی را هیچ گاه فدای منافع حزبی و فردی نکنند.
معنای دولت جوان را نباید با ناپختگی یکسان دانست
* رهبر معظم انقلاب به موضوع «دولت جوان انقلابی» اشاراتی داشتهاند. شاخصههای این دولت از دیدگاه شما چیست؟
دولت جوان انقلابی به این معنا است که این جریان، توان انجام امور مختلف را داشته باشد. رهبر انقلاب در خصوص سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند؛ اگر ایشان به شهادت نرسیده بود، تا ۱۰ سال آینده نیز وی را در مقام فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران حفظ میکردند. معنای حرف این است که افرادی باید در رأس امورات اجرایی قرار بگیرند که همچون حاج قاسم سلیمانی با قدرتی بیش از نیروی جوانان در میدان عمل حاضر شوند.
بنده معتقدم نباید معنای دولت جوان را با ناپختگی یکسان کرد. زیرا دولت قرار است در سطح اجرایی کشور تصمیمات مهم اتخاذ کند و نباید افراد در جایگاه مهمی همچون ریاست جمهوری به تجربه اندوزی بپردازند. باید توجه داشت که هر جایگاهی افراد مختلف با اقتضای سنی خود را میخواهد، گاهی فردی با ۷۵ سال سن هنوز برای مرجعیت جوان است و گاهی نیز یک ورزشکار با ۳۰ سال سن کارایی لازم را برای فعالیت حرفهای ندارد.
احمدی نژاد به دنبال پیادهسازی مدل «پوتین مدودف» بود
* برخی معتقدند که در فضای کاهش مشارکت مردم، برخی از جریانات عوام فریب میتوانند با یکسری شعارها خود را در عرصه انتخابات مطرح و حتی قدرت را نیز به دست بگیرند. به نظر شما چگونه میتوان جلوی این پدیدهها را گرفت؟
این افراد و جریانات همواره به دنبال فرصت هستند تا خود را عرضه کنند. برای مثال آقای احمدی نژاد همواره خرده میگرفت که چرا باید دو برادر در جایگاه سران قوا قرار بگیرند، باید توجه داشت که رئیس مجلس را در کشور مردم و از طریق نمایندگان مجلس انتخاب میکنند و رئیس دستگاه قضا نیز از سوی رهبر انقلاب انتخاب میشود. در حالی که شخص احمدی نژاد زمانی که رئیس جمهور بود به دنبال این بود که پدر عروس خود را در جایگاه معاون اولی بنشاند و بعدها بر اساس مدل ریاستی «پوتین و مدودف» او را رئیس جمهور کند و خود معاون اول شود و اینگونه قدرت را حفظ کند.
احمدی نژاد اعتقادی به ولایت فقیه ندارد
احمدی نژاد فردی است که همواره شعارهای عوام فریبانه میدهد و حتی هیچ اعتقادی نیز به «ولایت فقیه» ندارد. البته او دوباره برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری میکند و دوباره از سوی شواری نگهبان «رد صلاحیت» میشود. این فرد به دنبال این است اگر نتوانست در جایگاه ریاست جمهوری قرار بگیرد، فردی به مقام ریاست برسد که برای کشور هزینه ایجاد کند. زیرا در آن فضا میتواند ادعا کند که این شرایط به دلیل پیش آمده که نگذاشتهاند او وارد انتخابات شود.
احمدی نژاد در نامه به بن سلمان برای خود رسالت جهانی قائل شده است
رفتاری احمدی نژاد تنها معطوف به عوام فریبی نمیشود و شاهد هستیم که او دست به ساختارشکنی نیز میزند. برای مثال این فرد که دم از ولایتمداری میزد؛ گاهی پیروزی یک تیم «بیسبال آمریکایی» را تبریک میگوید، گاهی در سالروز تولد «مایکل جکسون» مطلب مینویسد و حتی در نامه به «بن سلمان» برای خود یک رسالت جهانی را قائل میشود.
* به نظر شما چگونه میتوان سطح مشارکت مردم را در انتخابات پیش رو بالا برد؟
نباید اینگونه القا کرد که با مشارکت پایین مردم در انتخابات، مشروعیت نظام زیر سوال میرود. شرکت در انتخابات یک حق برای مردم است و هیچ کس حق ندارد مردم را به شرکت در انتخابات مجبور کند. باید توجه داشته باشیم که اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات سرنوشت سیاسی را کشور را رقم میزنند گاهی برخی از افراد به هر دلیلی حق تصمیم گیری برای سرنوشت خود را عملا به دیگران یعنی رای دهندگان واگذار کرده و در پای صندوقهای رأی حاضر نمیشوند.
در کشورهای غربی گاهی مشارکت مردم حدود ۲۰ درصد است ولی کسی مشروعیت نظامشان را به آن مرتبط نمیکند. رهبر معظم انقلاب نیز همواره بر حق انتخاب مردم تأکید داشته و فرمودهاند؛ مردم میتوانند با یک انتخاب درست از مزایای یک رئیس جمهور کاربلد بهرهمند شوند و با انتخاب غلط نیز خودشان متضرر خواهند شد.
نباید کسی بیش از ۸ سال رئیس جمهور شود
* برخی از کارشناسان این موضوع را مطرح میکنند که بهتر است دوره ریاست جمهوری در کشور محدود به یک زمان مشخص (تک دورهای) باشد و افراد نتوانند برای دومین دوره نیز خود را به عنوان کاندیدا معرفی کنند. آیا شما با این نظر موافق هستید؟
بنده فکر میکنم یکی از راهها این است که پس از دو دوره حضور یک فرد در جایگاه ریاست جمهوری، قانون اجازه کاندیداتوری برای سالهای بعد را از وی سلب کند تا در همان مدت معین شده فرد کارها را پیش ببرد و دوباره برای حضور در قدرت، اقدام نکند.
برخی از کشورها همانند «مکزیک» افراد را تنها برای یک دوره ۶ ساله در یک جایگاه سیاسی میپذیرد و فرد نمیتواند دوباره برای همان مقام اقدام به کاندیداتوری کند. اما من فکر میکنم در کشور ایران دو دوره ۴ ساله و غیرقابل تکرار برای افراد، امری مفید باشد.
موافقم که رهبری به صورت مستقیم مسئول امور اجرایی کشور باشند
گاهی مشاهده میشود که برخی نابسامانی های پیش آمده را متوجه رهبری میکنند، در حالی که مردم رئیس جمهور را انتخاب کردهاند و طبق قانون رهبر انقلاب حتی حق ندارد رئیس قوه مجریه را برکنار کند و مقدمه لازم برای عزل رای به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور توسط نمایندگان ملت در مجلس است.
بنده موافق این موضوع هستم که رهبر به صورت مستقیم مسئول امور اجرایی کشور باشند، اما به این شرط که ایشان؛ همانند رئیس قوه قضاییه، رئیس جمهور را نیز انتخاب و اختیار عزل وی را نیز داشته باشد.
مردم مسئولیت انتخاب خود را در انتخابات ریاست جمهوری بپذیرند
بنده امیدوارم اگر روزی تصمیم بر این شد که قانون اساسی در مسیر بازنگری قرار بگیرد، انتخاب شخص رئیس قوه مجریه نیز بر عهده رهبر انقلاب گذاشته شود. شاید برخی این ادعا را مطرح کنند که این کار خلاف روح جمهوریت است، اما در بسیاری از کشورها رئیس جمهور و نخست وزیر مستقیما توسط مردم انتخاب نمی شوند و حتی در ایالات متحده آمریکا نیز «مجلس الکترال» که تشکیل میشود از نمایندگان منتخب ایالتها در تعیین نفر اول حکومت یعنی رئیس جمهور تصمیم گیر است. باید توجه داشت وقتی مردم رئیس قوه مجریه را با آن همه اختیارات خودشان انتخاب میکنند، خودشان مسئول خوب و بد انتخابشان هستند./خبرآنلاین