یادداشت

نگاهی به مدیریت ایرانی در توییت وزیر جوان کابینه

خبرهای فوری: وزیر ارتباطات طی روزهای گذشته طی توییتی از مشکلی که در یکی از جاده‌های کشور با آن گریبانگیر شده بود.

احسان گل محمدی: محمدجواد آذری جهرمی‏ در این توییت نوشته بود “‏بعد ۴هفته کار فشرده، فرصتی پیش اومد تا ⁧ با‌ خانواده ⁩ از تهران بیرون بریم، توی جاده، پمپ بنزینی که روش حساب کرده بودیم بنزین نداشت. الان وسط جاده بی‌بنزین موندیم. حالا چه کنیم؟”
موضوع این یادداشت اصلا شخص آقای جهرمی نیست و توییت ایشان قطعا از دل برآمده بود چون اگر غیر این بود اینگونه به دل نمی‌نشست.

باتشکر از آقای جهرمی بابت صداقتی که در رابطه با مردم دارند، چند نکته کوتاه درباره این توییت بدون نگاه مستقیم به نگارنده به ذهن می‌رسد که بدون زیاده گویی تنها بیان می‌شود و جستجوی مابه‌ازای داخلی آن به مخاطبان سپرده می‌شود:

۴ هفته کار فشرده: اغلب مسئولین ما مدیران پرکاری هستند[حداقل آنهایی که من در طول دوران خبرنگاری در ارتباط بودم] و معمولا خانواده کمتر آنها را در دوران مسئولیت خود می‌بینند، اما کمتر مسئولی در مورد فعالیت‌هایش گزارش می‌دهد مثلا مسئولی که می‌گوید بعد از ۴ هفته کار فشرده [تازه] فرصتی پیش آمد تا با خانواده خود به بیرون برود بیاید بگوید در این چهار هفته دقیقا چه فعالیت‌هایی انجام داده تا مردم قضاوت کنند که به چه میزان این سخنان عملی شده و آیا اصلا این ۴ هفته کار فشرده به نفع آنها بوده یا پرکاری مسئول بخش فلان تاثیر منفی در زندگی و یا …. آنها گذاشته است.

پمپ بنزینی که بنزین نداشت: نکته بعدی تصمیم‌گیری بر اثر سعی و خطاست، اینکه مسئولی به امیدی که شاید سراب باشد به جاده بزند و ۸۰ میلیون نفر را هم با خود ببرد، سوال بعدی اینجاست که چند درصد از تصمیمات مسئولان ما از این جنس است؟ آیا می‌شود سرنوشت ۸۰ میلیون ایرانی را به پمپ بنزینی که بالاخره احتمال اینکه شاید بنزین نداشته باشد وجود دارد، سپرد؟

حالا چه کنیم؟: این هم بخش دیگری از مدیریت ایرانی است، وقتی همه‌ی تصمیمات گرفته می‌شود و پیش‌بینی‌ها غلط از آب درمی‌آید، و مسئولین تازه یادشان می‌آید که مردمی هم هستند[ مانند صداوسیما که نزدیک برخی از مناسبت‌ها، فقط بانوان بی حجاب را شایسته اعلام نظر می‌داند]؛ بگذریم…

در این بخش و وقتی دیگر هیچ امیدی نیست دست به دامان مردم می‌شوند و از مردم می‌پرسند که حالا چه کنیم؟ و مردم دوباره باید خود آستین همت بالا بزنند.

ناگفته نماند که در آخر این ماجرا، مشکل آقای جهرمی به لطف یکی از مردم حل می‌شود، مردمی که یکی از اعضای یکی از مجامع مهم درباره‌شان گفته بود “چطور به خودشان اجازه می‌دهند که برای ما تعیین تکلیف کنند؟”

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا