به گزارش بخش قضایی سایت خبرمهم، پدرم فردی عصبی بود و همیشه در خانه با داد و فریاد خواسته هایش را عملی میکرد. او نسبت به من نیز سختگیری زیادی به خرج میداد و دلسوزی هایش گاهی بسیار پرخاشگرانه و توهین آمیز بود.
فرهاد پسر جوان افزود: من با پدرم رابطه عاطفی نداشتم و این اواخر اختلافات جدی با هم پیدا کرده بودیم تا این که ۶ سال قبل، درست یک هفته بعد از ازدواج خواهرم او در حادثه رانندگی جان خودش را از دست داد. پس از مرگ پدرم من که خودم را آزاد میدیدم با مادرم سر لج بازی گذاشتم و ترک تحصیل کردم.
متاسفانه همنشین دوستانی شدم که مرا به سیگار آلوده کردند و دله دزدی را خوب یادم دادند. یک سال به همین شکل گذشت و ۱۸ سال نداشتم که من با زن معتادی رابطه مخفیانه برقرار کردم. این زن قصد داشت مرا به موادمخدر معتاد کند، اما پلیس ما را به اتهام رابطه نامشروع دستگیر کرد. مدتی در بازداشت بودم تا این که موضوع را به شوهرخواهرم اطلاع دادم. او خودش را بلافاصله رساند و ضمانتم را پذیرفت.
در حالی که خیلی شرمنده شده بودم همراه شوهرخواهرم به خانه برگشتم، اما این فرشته زمینی رازم را حفظ کرد و اجازه نداد حتی خواهرم بفهمد چه مشکلی برایم به وجود آمده است. هنوز چند روز از این ماجرا نگذشته بود که موضوع سرقت از دخل یک مغازه لو رفت و صاحب فروشگاهی که از آن چند ماه قبل سرقت کرده بودم مرا در خیابانی شناسایی کرد و به پلیس تحویل داد. دوباره دست از پا درازتر موضوع را به شوهرخواهرم اطلاع دادم و او نیز با پرداخت خسارت به مالباخته، رضایت شاکی پرونده را گرفت و مرا به خانه برگرداند.
شوهرخواهرم این بار نیز رازم را در صندوقچه مهربانی و مردانگی خود نگه داشت. او با این برخوردهای پدرانه و نصیحتهای خود درس زندگی را به من آموخت و من که غیرتی شده بودم مردانه قول دادم زندگی سالم و آبرومندانهای برای خودم درست کنم. الان ۵ سال از این ماجرا میگذرد و در یک کارخانه کار میکنم. با کمک شوهرخواهرم، ازدواج بسیار موفقی کرده ام و همیشه به درگاه خداوند برای سلامتی شوهرخواهرم دعا میکنم. من مغازههایی را که چند سال قبل از آنها سرقتهای جزئی کرده ام میشناسم و حالا پیش قدم شده ام تا بار گناه را از دوش خودم بردارم و برای مالباختگان جبران خسارت کنم. نمیدانم بعد از مرگ پدرم، اگر شوهر خواهرم در زندگی ام نبود چه بلایی به سرم میآمد و حالا در چه وضعیتی قرار داشتم./رکنا