به گزارش بخش بین المللی سایت خبرهای فوری، در اوایل ماه آگوست کریس ویکری، رییس تحقیقات آنلاین در شرکت امنیت فضای مجازی «آپگارد» در حال جستوجوی گیتهاب، متوجه شد که در ماه مارس ۲۰۱۸ یک شرکت گمنام کانادایی به نام «اگریگیتای کیو» یک نرمافزار انتخاباتی را طراحی کرده که توسط «کمبریج آنالیتیکا» به کمپینهای سیاسی مختلف از جمله کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ فروخته شده است. ویکری در ادامه جستوجویش درباره این نرمافزار تبلیغاتی، صدها صفحه کد پیدا میکند. در ماه آگوست، او چیزهای دیگری پیدا کرد و به فایل انگلیسی به نام «مرا بخوان» رسید که در واقع یک تبلیغ برای اپلیکیشنهای اطلاعاتی «کمبریج آنالیتیکا» بود و نویسنده آن فایل یک مامور سیاسی در پایگاهی در کالیفرنیا. نام این مامور سیاسی رون رابینسون بود و ادعا میکرد که برای بیش از صد کمپین انتخاباتی فعالیت کرده است.
پس از کمی کند و کاو بیشتر، ویکری به یکسری آگهی که توسط رابینسون در فضای مجازی پست شده بود دست پیدا کرد؛ آگهیهایی که در آن آدرس ایمیلهایی را با نام «مقاومت فراخوانی» به فروش میرساند. آدرسهایی که در این آگهی به فروش میرسیدند خارج از دسترس قوانین ایالاتمتحده بودند و مالکیت دامنه آنها به یک شرکت روسی به نام «میرتله ماتیکی» میرسید؛ برحسب تصادف، شاید این شرکت مالک همان سروری باشد که ویکیلیکس هم از آن استفاده میکرد. ویکری در شانزدهم ماه آگوست با افبیآی تماس میگیرد و توضیح میدهد: «من معتقدم که رابینسون از طریق سرورهایی که در مسکو، روسیه واقع شدهاند ایمیل و سایر خدمات آنلاین را دراختیار کمپینهای سیاسی ایالاتمتحده، کمیتههای عملیات سیاسی و نهادهای دیگر قرار داده است.» ویکری روی پورتال آنلاین افبیآی مینویسد: «منطقی است اگر فرض کنیم او به عمق دسترسی سازمان اطلاعاتی روسیه به ایمیلها، فایلها و سایر اطلاعاتی که از سرورهای واقع در مسکو عبور میکنند، آگاهی داشته است.» البته بعد از این ادعاها، رابینسون آنها را رد میکند. اما پردهبرداری از چهره رابینسون در شبکههای اجتماعی به سرعت تئوریهای توطئه را تقویت میکند؛ تئوریهایی که بعضی از آنها بسیار کارشناسانه و درست است و البته بعضی هم کسالتآور. اما همه آنها طبق گفته ویکری در توییترش «سرمایه کرملین» خوانده میشوند. در کشفیات ویکری همه نکات با هم همخوانی دارند؛ رابینسون، یک فعال حزب «تیپارتی» است و دوست فیسبوکی روندا روراباچر همسر نماینده سابق کنگره روراباچر که در امریکا به صمیمت با ولادیمیر پوتین مشهور است. همینطور رابینسون در فیسبوک، با دیوید بوسی معاون کمپین انتخاباتی ترامپ در سال ۲۰۱۶ و تعدادی از دلالان قدرت دست راستی شناخته شده از جمله «ند رایان» هم در ارتباط بود. موارد دیگری نیز قابل ذکر است. ویکری همچنین کشف میکند که رابینسون فایلی از آموزش فعالیتهای دیجیتالی جمعآوری کرده که در آن به ابزار هک کردن «متاسپلویت» و نیز جستوجو برای ارزهای رمزنگاری شده اشاره دارد؛ ارزهای رمزنگاری شده روشی برای جابهجایی پول بدون امکان ردیابی است. رابینسون در دوره کاری خود به عنوان همه کاره دیجیتالی عمل کرده است. آدریال همپتون، یک فعال مترقی در تیم ساخت نرمافزار «ملتساز»، یک نرمافزار قدرتمند که ابزار کمپینهای تبلیغاتی را به صورت آنلاین دراختیار کاندیداها میگذارد تا وبسایت بسازند، کمکهای مالی جمعآوری کنند، ایمیل بفرستند و میزان مشارکت را ارزیابی کنند، میگوید: «رابینسون آدم خوبی است که عقاید سیاسیاش با من کاملا فرق دارد. زمانی که این نرمافزار در سال ۲۰۱۱ فعال شد، این نوید را میداد که راهی است برای دموکراتیزه کردن مبارزات انتخاباتی از طریق ارایه یک روش پیچیده و ارزان تا هر کس بتواند با یک پیغام به هواداران خود وصل شده و آنها را ترویج دهد. برنی ساندرز، میچ مک کانل، اندرو یانگ، ترزا می، سازمان عفو بینالملل و دونالد ترامپ همه از این نرمافزار استفاده کردهاند.»
یان پاتریک هاین، یک استراتژیست جمهوریخواه هم که از این نرمافزار در انتخابات ۲۰۱۶ استفاده کرده، میگوید: «مجموعه شبکههای اجتماعی به یک کارزار انتخاباتی این اجازه را میدهد که آدرس ایمیل و چهره فرد را با یکدیگر تطابق دهند. این نرمافزار نام و عکس هر کسی را که نام شما را توییت یا ریتوییت کند، بلافاصله میآورد و به همه اینها اطلاعات فیسبوک هم اضافه میشود.»
افزایش تعداد فایلهای رایدهندگان اجازه آنالیز و تحلیل آنها را به کمپینهای انتخاباتی میدهد. اگر رابینسون کارهای خود را در یاندکس ذخیره میکرد یا از مسیر «میر تلماتیک» عمل میکرد، میدانست که فایل میلیونها رایدهنده امریکایی و اطلاعات داخلی سیاسی را دراختیار سازمانهای روسی ازجمله سازمان تحقیقات اینترنتی در سنتپترزبورگ قرار میدهد؛ سازمانی که در دوره انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ در اطلاعات شبکههای اجتماعی دست برده بود.
رابینسون نشان داد که راههای زیادی برای دور زدن انتخابات وجود دارد و همه آنها نیاز به دسیسه یا رییسجمهوری متکی به نیروهای خارجی یا فساد مالی ندارد تا بر رقیب خود پیروز شود. از آنجایی که کمپینهای انتخاباتی به سرعت همراه با گنجینه با ارزشی از اطلاعات شخصی افراد که برای مقاصد سیاسی خرید و فروش میشوند، دیجیتالی شده است، این خطر نیز رو به رشد است که این ابزار برای گردانندگان داخلی و فعالان ضددموکراسی خارجی خوراک مناسبی شود. باب لرد، رییس کمیته حفاظت ملی دموکراتیک میگوید: «هیچ سیستمی بهطور کامل امن نیست، این درسی است که ما در سالهای اخیر فرا گرفتهایم. ما باید آن را پرهزینهتر و رساتر کنیم.» منظور لرد از «پرهزینهتر» این است که یک حمله هزینه دارد؛ شاید به لحاظ زمان یا تعداد افراد موردنیاز برای انجام آن. او میگوید، منظور از «رساتر» این است: «بهرهبرداری یک حملهکننده شناسایی میشود. احتمال نادیده گرفتن یک حمله مانند آنچه رابینسون انجام داد بسیار کم است. رابینسون و تیم او سیستم دفاعی خود را تقویت میکنند و ما میبینیم که مخالفان ما برای تخریب کشور هر قیمتی را حاضرند بپردازند، ولی ما در موقعیت بهتری هستیم. فقط باید پیام خود را رساتر به رابینسون برسانیم که دیگر از این شیطنتها اتفاق نخواهد افتاد.» /روزنامه اعتماد