به گزارش بخش بین المللی سایت خبرهای فوری، “الکسیس دودن”، استاد تاریخ دانشگاه های آمریکا، در مقاله منتشر شده در شماره امروز(سه شنبه) نیویورک تایمز با اشاره به اختلافات چند ماه اخیر ژاپن و کره جنوبی، متحدان اصلی آمریکا در شرق آسیا، محرومیت کره جنوبی از امتیازات تجاری از سوی ژاپن و تلافی سئول و حذف توکیو از فهرست شرکای مورد اعتماد تجاری، اعلام کره جنوبی مبنی بر ابطال توافقنامه تبادل اطلاعات حساس نظامی نوشت، این اولین بار پس از عادی سازی رابطه بین دو کشور در سال ۱۹۶۵ است که سطح رابطه سئول و توکیو تا این حد کاهش یافته است.
مسایل مربوط به دوران حکومت استعماری ژاپن از ۱۹۱۰ تا ۱۹۴۵، از جمله بیگاری کشیدن از کره ای ها، ادعاهای ارضی هنوز حل نشده است و آتش احساسات ناسیونالیستی در دو کشور را شعله ور می کند.
“دونالد ترامپ” به این متحدان آمریکا گفته است، اگر به من نیاز داشتیم، من هستم. درواقع، منظور او این است که در مذاکرات “شینزو آبه”، نخست وزیر ژاپن، و “مون جائه این”، رئیس جمهوری کره جنوبی، حضور خواهد داشت و انتظار می رود این هفته در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل با این دو گفت وگو کند.
اگر ترامپ امید دارد به پیشرفت و نتیجه برسد باید کاری را انجام دهد که دولت آمریکا از دیرباز از انجام آن خودداری می کند. درواقع، او باید بپذیرد که علت استفاده ژاپن و کره جنوبی از تاریخ خود به عنوان سلاح تا حدی به نقش آمریکا در این امر برمی گردد.
به گفته دودن، کانون اختلاف اخیر توکیو و سئول توافقنامه ای است که دو کشور در سال ۱۹۶۵ با میانجیگری واشنگتن امضا کردند و تصور می شد که با حل و فصل دعاوی کره جنوبی در رابطه با بیگاری کشیدن ژاپن از کره ای ها در دوران جنگ جهانی دوم موجب عادی سازی روابط دو کشور شود.
دولت ژاپن می گوید، این توافقنامه همه مسایل مربوط به پرداخت غرامت به قربانیان بیگاری را به طور کامل حل و فصل کرد اما، سئول با این استدلال توکیو موافق نیست. درواقع، ریشه اختلافات اخیر بین دو کشور به رای دادگاه عالی کره جنوبی مبنی بر پرداخت غرامت به قربانیان کار اجباری از سوی شرکت های ژاپنی برمی گردد.
از آنجا که آمریکا ضامن امنیت ژاپن و کره جنوبی است، این دو کشور واشنگتن را عامل ایجاد اختلاف بین خود محسوب نمی کنند اما، واقعیت آن است که مداخله آمریکا باعث شکل گیری این اختلاف شده است. گرچه آمریکا مدعی است با میانجیگری در امضای توافقنامه ۱۹۶۵ به حل اختلافات دیرینه کره جنوبی و ژاپن کمک کرد اما، باید گفت، واشنگتن برای پیشبرد منافع ما، بنا به مصلحت، یک متحد را در برابر دیگری قرار داد.
منازعات امروز بین ژاپن و کره جنوبی بر سر تاریخ، خود یک تاریخ دارد و دیپلمات های آمریکایی را نیز دخیل می کند. “ویلیام سبالد” که بین ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۲ سمت های مهمی داشت، یک بازیگر مهم پشت پرده بود. سبالد در مه ۱۹۶۵، پیش از امضای توافقنامه بین ژاپن و کره جنوبی، خاطراتش را تحت عنوان “مک آرتور(مشاور سیاسی آمریکا در توکیو) در ژاپن: تاریخ شخصی اشغالگری” منتشر کرد. محتوای این کتاب نشان دهنده نگرش های بی پرده دولت آمریکا در سال ۱۹۶۵ در قبال شرق آسیاست.
سبالد با شخصیت های متنفذ سیاسی ژاپن روابط شخصی داشت و به نظر می رسد این روابط باعث شد او به مواضع آنها درباره کره جنوبی پی ببرد و آنها را با برداشت خود از منافع آمریکا یا همان دور نگه داشتن ژاپن از مدار کمونیست آشتی دهد.
از نظر سبالد، کره ای ها مردمی غمگین، فقیر و ساکتی بودند که به خشونت تمایل داشتند. دیدگاه های او با موافقت و استقبال دیپلمات هایی مواجه شد که در زمینه این مسایل مهم و محوری کار می کردند.
واشنگتن قبل از امضای توافقنامه ۱۹۶۵ خواستار سرازیر شدن پول های مورد استفاده برای حمایت از “پارک چونگ هی”، رئیس جمهوری کره جنوبی، به سمت مداخله در ویتنام شد. “رابرت کومر”، کارمند شورای امنیت ملی” در مه ۱۹۶۴ در نامه ای به مشاور وقت امنیت ملی نوشت، ما باید کسی را پیدا کنیم که این بار مسوولیت دیرینه را با او تقسیم کنیم، به لحاظ منطقی، این کس، ژاپنی ها هستند.
“ادوین ریشائر”، سفیر آمریکا در ژاپن، موافقت کرد و در نوامبر ۱۹۶۴ با ارسال تلگرامی به واشنگتن ضمن اذعان به سختی کار، نوشت، به این فکر می کنم که برخی اظهارات آینده نگرانه درباره پشت کردن به تاریخ غمگین گذشته و حرکت به سوی دوره جدیدی از همکاری دوستانه ممکن نیست بدون برانگیختن احساسات ژاپنی ها به تسکین آلام کره ای ها کمک کند.
مقامات آمریکا با چنین فحوایی درباره توافقنامه ۱۹۶۵ مذاکره کردند. درواقع، ارجحیت ها و تصمیات واشنگتن منشای مشکل آفرینی این توافقنامه است. آمریکا که مشتاق حل و فصل سریع مساله بود، برخی از مسایل سخت و دشوار، مانند امکان یا عدم امکان دریافت غرامت از سوی قربانیان بیگاری، را نادیده گرفت. این توافقنامه مناقشات کره جنوبی و ژاپن را حل و فصل نکرد بلکه آنها را به طور موقت متوقف کرد.