به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، بحران روسیه و اوکراین بطور بسیار جدی و نگران کنندهای بر مذاکرات احیای برجام میان ایران و کشورهای پنج به اضافه یک سایه افکنده است. این موضوع اکنون موجب نگرانی افکار عمومی شده است. به نظر میرسد که اگر مذاکرات احیای برجام با شکست مواجه شود. کشور ما با مشکلات جبرانناپذیری مواجهه خواهد شد که نه تنها فقط اقتصادی نیستند، بلکه بسیاری از آنها قابل پیش بینی و پیشگیری هم نیستند.
نکته مهمی که وجود دارد این است که منافع روسها در حال حاضر در احیای برجام نیست، این به معنای رضایت آنها از برنامه هسته ایران نیست. آنها همیشه نگران غنی سازی غیرقابل کنترل در ایران هستند. روسها از ابتدای مذاکرات بازی بسیار پیچیدهای را طراحی کرده اند که هم منافع خودشان را تامین کند و هم به واسطه قدرتهای بزرگ از هستهای شدن ایران جلوگیری کند.
اما فاکتور جدید و تاثیرگذار بر مذاکرات، حمله روسیه به اوکراین است. در این راستا مقامات مسکو صراحتاً درخواست تضمین تداوم روابط تجاری، نظامی و امنیتی از آمریکا کرده اند، و موافقت با احیای برجام را مشروط به این ضمانت کتبی کرده اند.
انرژی روسیه به عنوان مهمترین منبع حیات اقتصادی آن کشور، مورد تحریم غرب قرار گرفته است، روسیه در حال حاضر دو سیاست را دنبال میکند: ۱- افزایش فشار انرژی بر کشورهای غربی و ۲- یافتن راهی از طریق ایران برای دور زدن تحریم ها.
به هر حال روسها امیدوار هستند که دولتهای امریکا و کشورهای اروپایی به دلیل تنگناهای ناشی از کمبود انرژی، تحت تاثیر افکار عمومی به خواستههای روسیه تن بدهند. به همین دلیل در مرحله اول، سیاست روسها تعویق مذاکرات احیای برجام و عدم ورود انرژی ایران به بازارهای جهانی است. این بحث اخیرا در سخنان پوتین هم منعکس شده بود، که به کنایه اشاره کرده بود امریکا تلاش میکند سریع با ونزوئلا و ایران به توافق دست یابد، تا انرژی آنها وارد بازار انرژی گردد. اما این پایان ماجرا نیست.
مرحله دوم در صورت شکست مذاکرات اتفاق میافتد. در این مرحله تلقی جهانی این هست که ایران در تلاش برای اشاعه هستهای است. درصورتی که اشاعه هستهای نه تنها مورد قبول امریکا نیست، بلکه به هیچ عنوان مورد قبول کشورهای اروپایی، همسایگان، روسیه و چین هم نیست. این خود به خود و به آسانی یک اجماع قدرتمند جهانی، علیه ایران را بوجود خواهد کرد و به احتمال زیاد مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال خواهد کرد. یعنی تمامی تحریمهای سازمان ملل فعال میشوند.
اولین ضربه در این شرایط تیرگی روابط ایران با غرب و انزوای بین المللی ایران است. واضح است که این موقعیت مطلوب روسیه باشد، زیرا هم روابط ایران را با غرب برهم زده است و هم اشراف بهتری در پرونده ایران پیدا کرده است. روسها بر سر پروندهای مینشینند که صاحب پرونده برای چانه زنی حضور ندارد و از طرفی به تنها کسی که برای دفاع پناه میآورند، روسها و تا حدودی چینیها هستند. چینیها در این شرایط ملاحظات خاص خود را دارند و از تنش بیشتر با غرب پرهیز میکنند، ولی در مورد روسیه وضعیت فرق میکند و پرونده ایران کاملاً در گروگان آنها قرار خواهد گرفت.
برای آنها بسیار مطلوب خواهد بود که ایران رانده شده از غرب و منزوی، بهترین گزینه برای چانه زندی آنها با غرب و آمریکاست. آنها تصور میکنند، میتوانند چراغ سبزی به امریکائیها نشان دهند که تحت فصل هفت حتی قطعنامه جدیدی بر علیه ایران تصویب کنند به شرطی که منافع آنها در شرق اروپا، انرژی و تسهیلات مالی بین المللی محفوظ بماند. یک نمونه روشن و تجربه قدرتمندی که نشان میدهد به راحتی روسها منافع ما را مضمحل میکنند، این است که آنها در قبال رفع تحریم چند شرکت روسی توسط امریکا، به قطعنامه سنگین و بسیار مهم ۱۹۲۹ علیه ایران رای مثبت دادند. با این وجود در صورتی که روسها در شورای امنیت هم به دستاوردی دست نیابند و نتوانند در قبال پرونده هستهای ایران خواستههای خود را به طرف غربی بقبولانند و منافع خود را تامین کنند، رویکرد سوم اتفاق میافتد.
در مرحله سوم اگر در شورای امنیت، اجماعی بر سر پرونده ایران صورت نگیرد و کشورهای غربی به خواستههای روسیه که کم هم نیستند پاسخ مثبتی ندهند، آنها تحریمهای یکجانبه قدرتمند و شدیدی را علاوه بر قطعنامههای شورای امنیت (تحت عنوان مکانیسم ماشه) بر علیه ایران تصویب میکنند.
شاید برخی تصور کنند در بازار تشنه نفت، ایران بتواند در بازار سیاه نفت بفروشد و امورات خود را بگذراند، ولی اینطور نیست. وقتی بعد امنیتی پرونده ایران برجسته میشود، بر توجیهات اقتصادی سایه میافکند. پس فروش نفت در سایه تحریم، استدلالی نیست که بشود با آن کشور را مدیریت و امنیت ملی را حفظ کرد. در این مرحله ایران متهم به اشاعه هستهای و پنهان کاری میشود که از راه دیپلماتیک نتوانسته مسئله خودش را حل کند و نظارتهای آژانس بر فعالیتهای صلح آمیز هستهای خود را بپذیرد. در این مرحله غرب دو راه دارد: ۱- یا با ایران هسته ای، ولی منزوی، که از نظر آنها ساخت سلاح هستهای است کنار بیاید، و ۲- یا برنامه هسته ایران را از طریق زور متوقف کند، در این راستا پای اسرائیل هم به مسئله باز میشود.
به تعبیر رجب صفرف (مفسر سیاسی مقیم مسکو) ایران هستهای برای روسیه بهتر از ایران طرفدار غرب است. به تعبیر صاحب نظران ایرانی، ایرانی که مسائلش را با غرب حل کرده باشد و مسیر توسعه خود را دنبال کند. روسها بدشان نمیآید بحران از اوکراین و حوزه نزدیک روسیه به نقطه دیگری از جهان انتقال یابد. در چنین شرایطی امنیت حوزه نزدیک و حیاتی خود را بر دیگر منافع ترجیح میدهد. روسیه میداند که تنها ابزار قدرت ایران برای چانه زنی، مسئله غنی سازی و اشاعه است و این موضوع چالش برانگیز، تنها در مذاکرات دیپلماتیک ابزار ارزشمندی است.
روسها به خوبی به این نکته آگاهند که هرچه ایران بر غنی سازی افزوده کند، مسئله ایران امنیتیتر و از طرف غرب منزویتر خواهد شد و از طرف دیگر از روی استیصال به روسها نزدیکتر میشود. روسها از چند جهت از این شرایط استقبال میکنند. ۱-غرب در یک بحران عمیق دیگر، علاوه بر بحرانهای فعلی گرفتار میشود. ۲- در منطقه و خصوصاً در سوریه فشار بر نیروهای ایران و طرفداران ایران زیاد خواهد شد و دست اسرائیل برای ضربه زدن به نیروهای ایران گشوده خواهد شد. این موضوع در اعلام مواضع اسرائیل در بحران اوکراین و طرفداری آنها از روسها قابل انتظار است. ۳- با توجه به مسئله تایوان و علاقه امریکا برای توجه و تمرکز بر چین، عملاً و ناچاراً نمیتواند خاورمیانه را رها کند و به چین بپردازد. ۴- عربستان و امارات به روسیه نزدیکتر میشوند.
گویا اعراب روی خوشی به مذاکرات ندارند و نقش روسیه برای برهم زدن مذاکرات استقبال بیشتری میکنند. عدم همراهی عربستان و امارات با امریکا برای جبران کمبود انرژی در بازار، گویای این موضوع است. به نظر میرسد کشورهای عربی ناامید از مذاکرات احیای برجام با آمریکا، برای برهم زدن توافق به روسیه متوسل شده اند. عربستان و امارات از سیاستهای آمریکا در قبال ایران (که به نوعی تنش زدایی تعبیر میشود) کلافه شده اند. اتفاقا همانطور که گفته شد منافع اسرائیل هم در برهم خوردن توافق است. آیا این موضوعی است که کسی حاضر باشد در ایران از آن دفاع کند؟ اگر هدف این نیست، پس بهتر است احیای برجام دنبال شود، و قبل از اینکه شرایط بدتر شود و قبل از اینکه دست ایران از پرونده خود کوتاه شود، کاری انجام دهد، حتی اگر روسیه مخالف باشد. روسیه در مرحله اول یعنی مرحله مذاکرات فعلی کمترین قدرت، برای گروگان گیری پرونده هستهای ایران را دارد، ولی در مراحل بعد نه تنها وزنه قدرت آن کشور بیشتر میشود، بلکه توان دیپلماسی ما هم به شدت کاهش مییابد. عقلانیت سیاسی، منافع کشور ایران و نظام سیاسی حکم میکند در این شرایط قرارداد برجام زنده شود، حتی اگر این مهم با مذاکره مستقیم با امریکا انجام شود و بدون رضایت روسیه.