معاون سیاسی وزیر خارجه کشورمان در یادداشتی در فایننشال تایمز تاکید کرد که طرف های غربی به خاطر نقض تعهدات برجامی باید تاوان دهند.
به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، علی باقری کنی، معاون سیاسی وزیر خارجه کشورمان در مقالهای در فایننشال تایمز نوشت: این هفته ایران و پنج قدرت جهانی در وین برای به اصلاح «مذاکرات هستهای» گردهم میآیند. این عبارت که از آن برای اشاره به توافق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) استفاده میشود مملو از اشتباه است.
وی نوشت: کشورهای غربی علیالخصوص آمریکا به طور خستگیناپذیر در تلاش هستند تا «مذاکرات» را تنها به عنوان فرایندی جهت محدود کردن برنامه هستهای صلحآمیز و مشروع ایران نشان دهند که در معاهدات بینالمللی گنجانده شده و توسط سازمانهای نظارتی تحت نظر است اما از دید ایران «مذاکرات» باید اهداف واقعی را دنبال کند و توسط تمامی طرفین نظارت شود.
در ادامه این یادداشت آمده است: در این راستا ما دو هدف داریم. اولین هدف رفع کامل، تضمین شده و قابل راستی آزمایی تحریمهایی است که علیه مردم ایران اعمال شده بودند. بدون آن، این فرایند تا ابد ادامه خواهد یافت. «مذاکرات» بدون راهحل بیچونوچرا برای هیچ کسی سودی ندارد. دومین هدف تسهیل حقوق قانونی ملت ایران برای بهرهبری از دانش هستهای صلحآمیز به ویژه فناوری مهم غنیسازی برای مقاصد صنعتی طبق معاهده عدم اشاعه هستهای (NPT) است.
باقری کنی در یادداشت خود آورده است: تلاشهای پیشین برای بستن «شکاف اعتماد» میان مشارکتکنندگان در مذاکرات هستهای به طور عمده شکست خورده چراکه غرب هر توافقی را صرفا بعنوان سکویی تثبیتشده میانگارد که از آن برای اعمال فشار بیشتر علیه ایران استفاده میشود. در انگلیسی به آن (Moving the goalpost) گفته میشود.
در این یادداشت آمده است: تجربه به ما میگوید که غرب به دنبال اجرای توافق نیست؛ بلکه به دنبال آن است که با اعلام حصول توافق با جلب نظر عموم مخفیانه توافق را به تمامی روشهای ممکن اجرا نکند. از روی تجربه می شود گفت که به دنبال این کار، اقداماتی جهت «ربایش» سکوی برجام انجام میدهند تا ایران را برای وادار کردن به دادن امتیازات بیشتر در زمینههای غیرمرتبط با مسائل هستهای تحت فشار قرار دهند. در نتیجه ملت ایران نه به این روند و نه به نتیجه آن اعتماد ندارند.
این دیپلمات ارشد کشورمان افزود: سادهلوحانه است که این مشکلات را تنها به دولت ترامپ و «کمپین فشار حداکثریاش» نسبت بدهیم. تلاشهای مداوم آمریکا برای جلوگیری از بهرهمندی ایران از منافع اقتصادی برای کاهش فعالیتهای هستهایش باعث شده که بسیاری از کسانی که زمانی از مدافعان ایرانی پرشور این توافق حساب میشدند، نظر خود را تغییر دهند. آنها نه دیگر به منافع ملموس توافق اعتماد دارند و نه به اهدافش. دونالد ترامپ تنها دستکشهای مخملی را از دستان آهنی دولت پیشین آمریکا خارج کرد.
در ادامه این یادداشت آمده است: از دیدگاه ما اشتباهات گذشته نباید تکرار شوند. ما همگی در طول شش سال گذشته یاد گرفتهایم که به چه کس یا چه چیزی میشود اعتماد کرد. برای حصول اطمینان از استحکام هر توافقی در آینده، غرب باید برای ناکامی در انجام دادن وظایفش بهایی بپردازد. در هر کسب و کاری توافق، توافق است و شکستن آن پیامدهایی دارد.
علی باقری کنی در ادامه نوشت: ایران همچنان به این روند متعهد است و ما به تعهداتمان پایبند خواهیم بود. از دیدگاه ما از آنجایی که این آمریکا بوده که به طور یکجانبه از توافق خارج شده، اصل «پایبندی متقابل» نمیتواند اساس مناسبی برای مذاکرات باشد. آمریکا باید این مرتبه جدیت خود و برخورداری از صلاحیت لازم جهت اجرای تعهداتش را نشان دهد.
این یادداشت میافزاید: طی انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران، رایدهندگان تصمیم گرفتند تا اعتماد خود را بر روی الگویی سرمایهگذاری کنند که از تعامل واقعگرایانهتر با با غرب حمایت کند. حال عمل از حرف مهمتر است. سازوکار شفاف و واضحی باید به ما ارایه شود تا برداشته شدن تحریمها تضمین شود. به چه دلیل دیگری باید درخصوص پیشرفت فناوریهای ایران و برنامه هستهای بومی با ارزش ملی مصالحه کنیم؟
این دیپلمات کشورمان در ادامه نوشت: ایران دربرابر استفاده از تهدیدات نظامی، تحریمهای اقتصادی و «فشار حداکثری» دولت ترامپ تسلیم نشد و در برابر بایدن نیز تسلیم نخواهد شد. به منظور تامین حقوق و منافع کشورمان برای گفتوگوهای عادلانه و دقیق براساس اصول «ضمانت» و «راستیآزمایی» آمادهایم. چنین چیزی باید خسارت نقض توافق را در اولویت قرار دهد که شامل رفع تحریمهای پسابرجامی میشود.
معاون وزیر خارجه کشورمان بیان کرد: ایران در ازای آن آماده است تا به طور داوطلبانه تعهدات هستهای مطابق با توافق را انجام دهد. ما آمادهایم تا دربرابر هرگونه فشاری واکنش متناسب نشان دهیم و دربرابر هرگونه حسن نیتی اقدام متقابل انجام دهیم.
در انتهای این یادداشت آمده است: ما انتخاب خود را کردهایم. حال خواهیم فهمید که آیا غرب عزم ورود به مذاکرات واقعی را دارد یا نه.