به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، وقوع حملات تروریستی در ولایاتی چون قندوز و قندهار نگرانیها را نسبت به تشدید بی ثباتیهای سیاسی و گسترش دامنه عمل جریانهای تروریستی تکفیری در افغانستان بیشتر کرده است.با توجه تداوم بی ثباتیها، برخی تحلیلگران مسائل بین المللی نسبت به افتادن افغانستان به پرتگاه جنگ داخلی و بیثباتی های مداوم سیاسی هشدار میدهند.
و اما در بُعد داخلی و با توجه به رخدادهای تروریستی مسجد سیدآباد شهر قندوز و همچنین مسجد فاطمیه در قندهار، بسیاری از ناظران مسائل افغانستان بیان داشتهاند جامعه و ملت همسایه شرقی اگر به سمت وحدت، همگرایی و تشکیل دولت فراگیر با حضور همه جریان های قدرت حرکت نکند، خطر بی ثباتی و تحرکات مداوم تروریستی پابرجا خواهد بود.
در ارتباط با تحولات افغانستان و در گفت و گو با علی اصغر زرگر استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین المللی، دلایل بی ثباتی و تشدید اقدامات تروریستی و نحوه مواجهه طالبان را مورد بررسی قرار داده ایم.
مهم ترین دلایل و زمینه های بروز اتفاقات تروریستی در افغانستان از جمله در قندوز و قندهار چیست؟
واقعیت این است که گروه طالبان با توافقات انجام شده با آمریکا و پاکستان و موضع انفعالی همسایگان دیگر و فقدان مقاومت نیروهای رژیم آمریکایی حاکم بر افغانستان توانست طی مدت کوتاهی بر سراسر کشور مسلط و حاکم شود، ولی فاقد هر گونه تشکیلات لازمه حکومت داری و تضمین امنیت است. لازمه حفظ امنیت در هر کشوری وجود تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی است که قادر باشد قبل از هر اقدام تروریستی و ضد امنیت جامعه آن را شناسایی و خنثی سازد. طالبان در حال حاضر از چنین سازمان و تشکیلات بی بهره است و عوامل حکومتی نیز از تجریه کافی دراین زمینه بر خوردار نیستند. لذا در کوتاه مدت حکومت طالبان قادر نیست به صرف کنترل بر شهرها از اقدامات تروریستی گروه هایی همانند داعش جلوگیری کند.
مقابله با گروههایی مثل داعش تا چه حد برای طالبان اولویت دارد؟
در خود گروه طالبان زیر گروه های مختلفی وجود دارند که از رهگذر تضعیف یکدیگر راه را برای گروهای تروریستی هموار می کنند.
بنابراین در فقدان سازمان و تشکیلات امنیتی و تضادهای درون حاکمیت، گروه های تروربستی مانند داعش، به منظور نفاق افکنی در جامعه افغان و ایجاد تنش نوک حملات تروریستی را متوجه قومیت های مذهبی و نژادی می کنند و فاجعه مسجد قندوز شیعیان را به وجود می آورند. هدف گروه داعش و حامیان جنایتکارشان صرفا آدم کشی نیست، بلکه ایجاد تفرقه و تنش های قومی و مذهبی در جامعه افغانستان است که در صورت تداوم می تواند به جنگ داخلی و خونریزی بیشتر و بهره بر داری مافیای تروریستی و تکفیری بیانجامد.
از دیدگاه شما طالبان چه میزان توان و ظرفیت برقراری صلح و ثبات را در افغانستان دارد؟
حکومت طالبان برای ایجاد ثبات در کشور و مبارزه با گروه های تروریستی که در جامعه لانه کرده اند، تنها راهی که پیش رو دارد آن است که به منظور ایجاد اجماع ملی دولتی فراگیر از همه قومیت های مذهبی، نژادی و زبانی تشکیل دهد و در بازه زمانی انتخابات ملی برای تشکیل لویی جرگه بر گزار کند. در غیر این صورت انحصار طلبی پشتویی و مذهبی راه به جایی نمی برد و تفرقه و تنش و خشونت نتیجه نهایی خواهد بود.
از نظر بین المللی نیز برای جلب شناسایی رسمی حکومت طالبان ایجاد شرایط مناسب داخلی، از قبیل تشکیل حکومتی فراگیر، تعیین زمانی برای بر گزاری انتخابات، گشایش وضعیت داخلی برای زنان و قومیت های مختلف و غیره مطرح است.
ادامه بی ثباتیها در افغانستان، چه تاثیری بر وضعیت طالبان خواهد داشت؟
باید دید آیا طالبان که به مدت بیست سال صرفا به روش های چریکی و بدون تشکیلات حزبی و حکومتی برای کسب قدرت و تسلط بر کشور مبارزه می کرده از چه میزان ظرفیت برای برقراری ثبات ملی و سرزمینی کل جعرافیای افغانستان بر خوردار است .
با توجه به جنبه های عقیدتی و ایدولوژیکی حاکم بر روح گروه طالبان تقسیم قدرت برای ایجاد دولتی فراگیر به نظر می رسد در کوتاه مدت حاصل نخواهد شد زیرا هر گونه حکومت فراگیر به معنی رفع انحصار طلبی و تضعیف قدرت سرکردگان طالبانی است.
بنابراین اگر جامعه جهانی و خصوصا همسایگان افغانستان خواستار حکومتی فراگیر و گسترش ثبات در این کشور هستند باید ضمن ارسال کمک به مردم این کشور در شناسایی رسمی تعجیل نکنند و تا تعدیل موضع طالبان در تقسیم قدرت با قومیت های عمده شکیبا باشند و برای همین گروه طالبان تا زمانی که به سمت تشکیل حکومت فراگیر حرکت نکند به همان نسبت در اعمال قدرت، برقراری ثبات و مقابله با جریان های تروریستی ناتوان خواهد بود. /ایرنا