به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، مهدی ذاکریان استاد حقوق و روابط بینالملل در مقایسه با دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، اکنون زمینهها برای همکاری و نزدیکی میان ایران و آمریکا بیشتر از گذشته شده و اراده مقامات ارشد دو کشور نیز حاکی از آن است که اختلافات میان تهران و واشنگتن به حداقل رسیده و دیگر تنشها مانند چهار سال گذشته به سطح غیرقابل کنترل نمیرسد. هم ایران و هم آمریکا خواهان احیای برجام هستند، در گذشته اتفاقاتی رخ داد که هدف آنها، تخریب و نابودی برجام بود. این مولفهها همچنان حضور دارند و همین مولفهها موجب تضعیف اراده دو کشور برای بازگشت به برجام شده و کار را به بنبست کشاندهاند. هم تهران و هم واشنگتن باید از این عوامل کاهنده چشمپوشی کنند، اگر ایران و آمریکا بخواهند همچنان به این مولفهها توجه کرده و بر آن اصرار ورزند، هیچوقت به برجام نمیرسند و وضعیت موجود نیز روزبهروز بدتر شده و وضعیت از کنترل خارج خواهد شد. احیای برجام نیازمند اراده بزرگ و انجام اقدامات اساسیتر و بزرگتری است، ایران و آمریکا باید کارهای بزرگی انجام دهند. یکی از این کارها، عبور از تابوها و اشتباهاتی است که طرفین درگذشته انجام دادند. آنها باید از این اشتباهات درس گرفته، از اقرار به این اشتباهات نترسند و جرات عذرخواهی داشته باشند و نسبت به تکرار این اشتباهات در آینده حساس بوده و مانع از تکرار آن شوند. یکی از این مسائل، ترور یکی از مقامات رسمی و بلندپایه ایران از سوی آمریکا یعنی شهید سلیمانی بود که آمریکاییها در دوران ترامپ انجام دادند و با این کار صدای مخالفان برجام را در ایران بلندتر کرده و شرایط را برای ادامه حیات آن سختتر کردند تا وقتی این تابوها وجود دارند و طرفین در فضای تنشآلود و بیاعتمادی سیر کرده و نقشآفرینی میکنند، نمیتوان از شرایط کنونی، عبور کرد و امیدی به احیای برجام و کاهش و مدیریت تنشها میان ایران و آمریکا داشت. اقدامات انساندوستانه را تسهیلبخش و روانکننده در کاهش تنش میان ایران و آمریکا برشمرد که میتواند چراغ سبز به دیپلماسی و گشایشساز و راهگشا در مدیریت روابط تهران و واشنگتن محسوب شود. ایران و آمریکا نگاه متفاوتی به توافق هستهای دارند. نگاه ایران به برجام، رفع تحریم و استفاده از مزایای اقتصادی آن است ولی نگاه آمریکا فراتر از برجام است. آنها میخواهند به بستهای از توافقات با ایران برسند که الزاما مختص به مسائل هستهای نیست. آمریکاییها فکر میکردند که برجام پلهای برای توافقات بیشتر با ایران مخصوصا در مسائل منطقهای میشود ولی این اتفاق رخ نداد. ضمن اینکه برنده اقتصادی برجام، نه آمریکا، بلکه چین، روسیه و اروپا بودند؛ بنابراین آمریکا فکر میکرد که در این توافق بازنده شده است، همانطور که ترامپ بارها به این مساله اشاره کرد و گفت که سر ایالاتمتحده کلاه گذاشته شده است. اینکه آمریکا و اروپا میگفتند با برجام مانع از دستیابی ایران به بمب هستهای شدند، ادعاست. آنها از ابتدا میدانستند که ایران به دنبال بمب نیست و از طرفی عالیترین مقام این کشور هم فتوای حرمت ساخت، انباشت و استفاده از تسلیحات کشتار جمعی را داده است. حتی اگر ترامپ رئیسجمهور نمیشد و فردی مانند هیلاری کلینتون نیز به مقام ریاستجمهوری ایالاتمتحده میرسید، در فضایی که آمریکا در استفاده از مزایای برجام محروم شده بود، بعید به نظر میرسد که به این توافق وفادار باقی میماند و احتمالا از آن به بهانهای خارج میشد یا آمریکاییها نمیگذاشتند درست کار کند چون سودش به آنها نمیرسید. آمریکای بایدن اکنون با خود این فکر را میکند که اگر تحریمهای ایران را بردارد، شرایط مانند سابق میشود و سودی عاید آمریکا نمیشود، بایدن درخواستی فراتر از خواستههای ترامپ از ایران ندارد. در واقع، او همان چیزی را از ایران طلب میکند که ترامپ نیز از ایران میخواست. حتی اگر ایران به صورت یکجانبه بازگشت به تمامی تعهداتش در برجام را کلید بزند، این کار شاید گشایشهایی را ایجاد کند اما این گشایشها موقتی خواهد بود. آمریکاییها برای اینکه به خواستههایشان برسند، بهانهگیری کرده و چوب لای چرخ برجام گذاشته و چرخ برجام را متوقف خواهند کرد. به باور آمریکا برجامی که ایران، روسیه، چین و اروپا از آن منتفع شوند و آمریکا نفعی نداشته باشد، چه ارزشی خواهد داشت؟ اینجاست که ایران باید دقیقا مشخص کند امتیاز عمل به برجام برای بایدن چه خواهد بود؟ و چه اتفاقی پس از بازگشت به برجام خواهد افتاد که کنگره آمریکا پیشگام تعامل با ایران باشد تا تقابل./آرمان ملی