بین المللی

رد پای جمهوری خواهان در تصمیمات بایدن!؟

به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم،  با روی کار آمدن دولت جدید با تفکرات دموکراتیک در ایالات متحده‌ی آمریکا، برخی این موضوع را دنبال می‌کردند که شاید سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللیِ مرتبط با سیاست خارجه در آمریکا دستخوش تغییراتی شود. نگاه به ترکیه، جایگاه عربستان، مسائل سوریه و افغانستان، استراتژی مواجهه با مربع چین، روسیه، کره شمالی و ایران و مسائلی از این دست اما اندک اندک این احساس پدیدار می‌شود که جمهوری‌خواهان یا رد پای جمهوری‌خواهان در اندیشه ها، افکار، گفتار و حتی رفتار بایدن قابل ردیابی است (!) بازی کژ دار و مریز با عربستان، سکوت در قبال روسیه و چین، تناقض در مسائل برجامی و ایران وعدم اظهار نظر در مورد کره شمالی. حتی می‌توان با این فرضیه که ممکن است تصمیم گیر اصلی در سیاست خارجه جمهوری‌خواهان باشند مواجه شد. مهدی مطهرنیا کارشناس مسائل آمریکا به دو نکته‌ی بسیار مهم اشاره می‌کند:
«تصمیمات سیاسی در آمریکا فراحزبی است»- «جمهوری خواهان قدرتر اما دموکرات‌ها زیرک‌تر هستند»
یک کارشناس مسائل آمریکا با این توضیح که «تصمیم گیری‌های سیاسی در ایالات متحده آمریکا یک فرآیند فراحزبی است» گفت: «افرادی که با ایالات متحده آمریکا و سازمان‌های مختلف این کشور در حوزه سیاست خارجی و حتی در سیاست آشنایی دارند به خوبی به این امر واقف‌اند که تصمیم‌گیری سیاسی در ایالات متحده آمریکا یک فرایند فراحزبی است و حتی تشکیل اندیشکده‌های گوناگون که به احزاب متفاوت وابسته‌اند موجب نشده است که گرایش‌های فراحزبی نادیده گرفته شود لذا می‌بینیم اگر به طور مثال یک موسسه که توسط دموکرات‌ها بنیان گذاشته شده و پروژه‌ای تحقیقاتی در ارتباط با مسائل سیاسی من جمله سیاست خارجی آمریکا را دنبال می‌کند تیمی از متخصصان احزاب گوناگون به ویژه حزب دموکرات و جمهوری خواه حضور دارند.»
مهدی مطهر نیا می‌افزاید: «رویکردها در آمریکا، رویکردهای فراحزبی است بنابراین وقتی بگوییم با روی کار آمدن جمهوری خواهان یا دموکرات‌ها یا حتی رئیس جمهوری فراحزبی در حوزه تصمیم گیری‌های سیاسی با تغییر رئیس جمهوری در زمینه تصمیم‌های کلان، دکترین‌ها و پارادایم حاکم بر رفتار و کنش سیاسی ایالات متحده آمریکا عوض می‌شود این یک نگاه آرزومندانه و ناشی ازعدم آشنایی به بافتار و ساختار سیاست در ایالات متحده آمریکا و توجه زیاد به نقش عاملیت‌ها است.»

 آمریکای بایدن، زیرک یا سردرگم؟!

بایدن در تبلیغات انتخاباتی به صراحت گفته بود که به برجام برخواهدگشت اما تا این لحظه هیچ نشانه‌ای که دال بر این موضوع باشد دیده نشده است. بایدن در موضوعاتی مانند چین، روسیه، عربستان، ترکیه، سوریه، اتحادیه اروپا و بسیاری از این دست مسائل چنین وانمود کرده بود که راهی به جز مسیر پیموده شده از سوی ترامپ را در پیش خواهد گرفت اما تا این لحظه تنها مسئله‌ی عملیاتی شده؛ بازگشت به پیمان آب و هوایی پاریس بوده است و بس!
بایدن اگرچه همچنان «محمد بن سلمان» را در خلسه نگاه داشته اما با «سلمان»، پادشاه عربستان گفتگوهایی داشته است، در کنار موضوع تعلیق قراردادهای تسلیحاتی با امارات و عربستان اما به قراردادهای قبلی هیچ ایرادی وارد ندانسته است، در موضوع یمن همچنان مشغول چانه‌زنی است، با ترکیه همچنان در پسِ پرده و مبهم در حال بررسی مواضع هستند و حتی در مورد اروپا نمی‌توان فهمید اساساً قبل و بعد بایدن چه تغییراتی ایجاد شده است!
اغلب کارشناسان پس از انتخابات ۲۰۲۰ اذعان داشتند به دلیل فاصله‌ی اندک آراء، بایدن روزگار سختی خواهد داشت اما چنین به نظر می‌رسد که سایه‌ی جمهوری خواهان اگرچه از کاخ سفید دور شده اما این سایه در حوزه‌ی سیاست خارجه همچنان پا بر جا است. در این باره می‌توان روی چند مسئله به نگاه حساس تر، تحلیلی‌تر و تاکیدی‌تر دست گذاشت:
= قدرت در آمریکا در حوزه سیاست خارجه به گونه‌ای تقسیم شده است که جمهوری خواهان در سیاست خارجه نقش فعال‌تری داشته باشند.
= مجلس و پارلمان اعم از سنا و کنگره به معنای واقعی کلمه در راس امور بوده و اجازه‌ی برخی تصمیمات و تغییرات را به رئیس جمهور – فارغ از جمهوری خواه یا دموکرات – ندهند.
= اساسا ایالات متحده‌ی آمریکا در برخی مباحث از جمله ایران، روسیه و چین تابع یک سیاست پایدار و مبتنی بر استراتژی‌های بلند مدت حرکت کند.
= اطرافیان بایدن همان خط فکری سابق در سیاست خارجه‌ی آمریکا را تجویز کنند که به خودی خود به معنای تایید تصمیمات جمهوری‌خواهان است.
= بایدن نخواسته است تا به طور کامل به سیاست تقابلی با جمهوری‌خواهان روی آورد.

تفاوت اصلی آمریکا و کشورهای جهان سوم چیست؟!

مطهرنیا در ادامه‌ی گفتگوی خود با رد این مسئله که در آمریکا فرد بتواند تصمیماتی اتخاذ کند که بر سیاست خارجه تاثیراتی عمیق بگذارد خاطرنشان می‌کند: «در کشورهای جهان سوم چون فرد بیشتر تصمیم می‌گیرد و اراده یک فرد بر اراده همه افراد و حتی بر قانون حاکم است تغییر و تحول یک فرد به فرد دیگر یا یک رئیس جمهور و فرمانده به یک رئیس جمهور و فرمانده دیگر کل سیستم را تغییر می‌دهد ولی در کشوری که سیستماتیک است و سازمان و نهادهای تصمیم گیرنده در عین حالی که گرایش‌های حزبی یا خاصی دارند ولی در فرآیند تثبیت‌سازی و تصمیم‌گیری در نهایت به یک مخرج مشترک ملی در ساختار سیستمی و بافتار قدرتی می‌رسند به هر ترتیب در حوزه تکنیک‌ها و تاکتیک‌ها و در نهایت در بالاترین میزان در تقابل میان استراتژی‌ها با یکدیگر تفاوت پیدا می‌کنند فلذا این طبیعی است که اگر بایدن روی کار آید از میراث گذشتگان و اصول حاکم بر سیاست خارجه ایالات متحده آمریکا تبعیت کند و تنها در بخش تاکتیکی و تکنیک به‌گونه‌ای دیگر عمل کند.»
این استاد دانشگاه و آینده‌پژوه معتقد است تفاوت بایدن و ترامپ در روش است نه در ساختار. وی می‌افزاید: «به طور مثال اگر ترامپ از رئالیسم تهاجمی بهره می‌گیرد بایدن در بخش تاکتیک و خط مشی‌های اجرایی از چارچوب تئوری رئالیسم تدافعی استفاده می‌کند. این نقطه تمایزها در حوزه‌های تکنیک و تاکتیک است و این گفتگوها که ما می‌گوییم با تغییر رئیس جمهور تغییر در اصول اساسی در رفتار و کنش سیاسی ایالات متحده آمریکا به وجود می‌آید چندان در این مدل به حقیقت و کشف واقعیت‌ها در این زمینه منتهی نمی‌شود.» حزب بازنده برخلاف بسیاری جاها در آمریکا چوب لای چرخ حزب برنده نمی‌گذارد!
آن طور که از پاسخ‌های مطهرنیا مشخص است؛ اگرچه این تحلیلگر مسائل بین‌المللی به تفاوت‌های بارز بایدن و ترامپ اذعان دارد اما تاثیر یکی بر دیگری را رد کرده و این تفکر و فرضیه را احتمالا بر اساس دو موضوع می‌داند:
= نخست همانطور که وی در متن مصاحبه بدان اشاره کرد چون ما در حوزه‌ی کشورهای جهان سوم قرار داریم فلذا دچار این تفکر هستیم که لابد حزب بازنده اجازه‌ی اتخاذ تصمیمات مهم در حوزه‌ی سیاست خارجه به حزب برنده نمی‌دهد یا حزب برنده برای در امان ماندن از بسیاری حواشی و چالش ها، بخشی از سیاست خارجه را در اختیار حزب بازنده قرار داده!
= دوم این که پذیرفته باشیم قرار بوده بایدن اساساً تصمیمات ترامپ را در حوزه‌ی سیاست خارجه بلااثر کند در حالی که نه تنها بایدن که ترامپ نیز چنین اجازه و قدرت و شعاع حرکتی در اختیار نداشته است.
بر همین اساس چه به فرضیه‌ی تاثیرگذاری جمهوری خواهان بر دموکرات‌ها اصرار داشته باشیم و چه ساختارمند بودن سیاست به خصوص سیاست خارجه در آمریکا را بپذیریم و دربست تحلیل مهدی مطهرنیا را تایید کنیم در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که استراتژی‌های ایالات متحده‌ی آمریکا حداقل در مورد ایران دستخوش تغییرات بنیادین نخواهد شد!

 جمهوری خواهان قدرتر و دموکرات‌ها زیرک‌تر هستند!

این آینده‌پژوه در حوزه‌ی مطالعات سیاسی در پایان خاطرنشان می‌کند: «به هر ترتیب ترامپ و بایدن دو شخصیت هستند که هر کدام در زمان خود رهبر آمریکا در مقام رئیس جمهوری دولت فدرال شیوه‌های متفاوت دارند.»
وی ادامه می‌دهد: «شخصیت ترامپ از منظر روانشناسی یک شخصیت بیش فعال و شخصیت جو بایدن یک شخصیت کم فعال است لذا نوع رفتارها و کنش‌های آن‌ها متفاوت ولی در عین حال منطبق با سیاست‌های تنظیم شده در دولت فدرال آمریکا است که باید از این جهت به آن توجه کنیم.»
مهدی مطهرنیا همچنین می‌گوید: «این دو شخصیت با رفتار سیاسی متفاوت باید به عنوان رئیس جمهور کنش سیاسی منطبق با سیاست‌های تعیین شده ایالات متحده آمریکا را به کار برند. فلذا از این منظر باید بگوییم که رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا باید منطبق با سیاست‌ها عمل کند اما نوع رفتار سیاسی او از منظر شخصیتی بر اقدامات او تاثیر خاص خود را می‌گذارد.
این استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آمریکا در تبیین تفاوت‌های جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها به صراحت بیان می‌کند: «جمهوری‌خواهان قدرتر و شیرصفتانه‌تر عمل می‌کنند و دموکرات‌ها زیرک‌تر و روبه صفت‌تر به میدان می‌آیند هر دو مکمل همدیگر در جامعه سیاسی ایالات متحده آمریکا هستند که از طریق دموکراتیک دستگاه قدرت آمریکا را در دست دارند.»

 بایدن راه ترامپ را ادامه می‌دهد؟!

در مجموع و بر اساس فرضیه‌ی مطرح شده و تحلیل‌های مهدی مطهرنیا می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که اساسا رفتار آمریکای بایدن به نوعی دنباله‌ی رفتار آمریکای ترامپ است با این تفاوت که ۴ سال عربده‌کشی‌های ترامپ گوش جهان را کر کرد و ۴ سال نیز دودوزه بازی‌های بایدن جهان را به خود مشغول خواهد داشت. بر این اساس:
= آمریکا از سوریه و عراق و همچنین افغانستان خارج نخواهد شد.
= آمریکا هیچ نرمشی به روسیه نشان نخواهد داد.
= آمریکا به آن تعبیری که ایران در نظر دارد به برجام باز نخواهد گشت.
= آمریکا همچنان چین، روسیه، کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران را مربع تهدید فرض خواهد کرد.
= آمریکا همچنان و همواره از اهرم‌هایی همچون تحریم، شورای امنیت سازمان ملل متحده، تهاجمات نظامی و نیز تروریسم بین‌المللی بهره‌مند خواهد بود.
= عربستان و امارات همچنان زیر چتر حمایت واشنگتن باقی خواهند ماند
در این میان ممکن است جای بن سلمان و بن نایف عوض شود.
= جنگ یمن به این زودی پایان نخواهد یافت.
= اتحادیه‌ی اروپا سوء استفاده بیشتری از قدرت سخت ایالات متحده‌ی آمریکا خواهد کرد.
= و در نهایت آمریکا برای همیشه حامی اسرائیل در منطقه و جهان باقی خواهد ماند./آفتاب یزد

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا