کابوس چینی بایدن

به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، «نیکولاس کریستوف»، ستون‌نویس روزنامه نیویورک‌تایمز، مفسر سیاسی و برنده جایزه پولیتزر، در یادداشت ۳۰ ژانویه برای نیویورک‌تایمز به مساله چین در دولت بایدن پرداخت و نوشت، اولین چیزی که باید گفت این است که جنگ با چین «احتمالا» رخ نخواهد داد. او معتقد است حتی اگر این جنگ رخ هم بدهد در جاهای گمنام و ناشناخته‌ای رخ خواهد داد که کمتر کسی نامشان را شنیده است؛ مثلا جزایر پراتاس یا کینمن. هر دو از سوی تایوان کنترل می‌شود؛ اما نزدیک به چین هستند و برخی از چینی‌ها و آمریکایی‌ها به یکسان از این مساله نگران هستند که رئیس‌جمهور «شی جین‌پینگ» ممکن است به برخی جزایر حمله کند تا بر تایوان اعمال فشار کند. احتمال دیگر این است که ممکن است «شی» یک زیردریایی را برای قطع کابل‌های زیردریا روانه کند که اینترنت را به تایوان منتقل می‌کنند. یا اینکه او ممکن است مانع تحویل نفت به تایوان شود یا دستور حمله سایبری برای ساقط‌کردن نظام بانکی تایوان را صادر کند. اکثر کارشناسان باور ندارند که چنین حمله‌ای محتمل باشد (حمله همه‌جانبه به تایوان حتا احتمال کمتری دارد)، اما این خطری قابل‌توجه‌تر از آن چیزی است که چند دهه است جریان دارد. آنچه در جزایر پراتاس یا کینمن روی دهد لزوما در همان‌جا متوقف نمی‌ماند؛ ایالات‌متحده به احتمال زیاد وارد خطرناک‌ترین مواجهه خود با یک قدرت هسته‌ای دیگر از زمان بحران موشکی کوبا به این‌سو خواهد شد. بنابراین‌ در حالی‌که ما تلاش داریم تا جنگ حزبی را در واشنگتن آرام سازیم، اما بیایید اندکی سر از لاک داخل بیرون آورده و تلاش‌مان را بیشتر کنیم تا مانع وقوع یک نبرد بین‌المللی واقعی در آسیا شویم. از دهه ۱۹۸۰ که شروع به‌کار کردن روی حوزه روابط آمریکا– چین کردم، گمان می‌کنم سال‌های آتی نمایاننده خطراتی بزرگ‌تر خواهد بود تا حدودی به این دلیل که «شی» به یک «قلدر» بیش از حد مطمئن به خود و ریسک‌پذیر تبدیل شده که معتقد است ایالات‌متحده در حال افول است. (دنیای‌اقتصاد در تاریخ ۱۲/ ۱۱/ ۱۳۹۹ در گزارشی با عنوان «شیفت راهبردی آمریکا از خاورمیانه به خاوردور» به مساله اولویت چین در سیاست خارجی بایدن پرداخته بود).

بانی گلایزر‌ از مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی، می‌گوید: «من فکر می‌کنم که بعید است در آنجا رویارویی نظامی وجود داشته باشد اما آن را رد هم نمی‌کنم.» به نظرم این درست است، اما همچنین نگرانم که مبادا در اشتباه باشیم. برخی انتظار دارند که «شی» نبرد با هند در مرزهای مشترکشان را برگزیند؛ امری که طی سال‌های گذشته چند‌بار رخ داده است. خدا به ما رحم کند اگر حمله‌ای به تایوان صورت بگیرد. در این‌صورت جنگ چین با ایالات‌متحده شعله‌ور می‌شود. برای بایدن معامله با میچ‌مک‌کانل ساده و به‌مثابه «تکه‌ای کیک» خواهد بود تا معامله با «شی». چالش بایدن این است که باید رهبری را مهار و محدود سازد که در هنگ‌کنگ رویکردی سرکوبگرانه اتخاذ کرده، در منطقه سین‌کیانگ دست به نسل‌کشی زده، در تجارت ناجوانمرد است و در زمینه حقوق‌بشر بی‌رحم و ناصادق در همه چیز، در حالی‌که همزمان با چین در مسائلی مانند تغییرات آب و هوایی، فنتانیل [دارویی مخدر] و کره‌شمالی همکاری می‌کنیم (که بسیاری از کارشناسان بر این باورند که کره‌شمالی سال‌جاری پرتاب موشک را از سر بگیرد). خدای من! ما هیچ استراتژی‌ای در مورد چین نداریم.

مطمئن نیستم که آماده این کار [جنگ احتمالی با چین] باشیم. آنتونی بلینکن، وزیر‌خارجه، به‌درستی این سیگنال را فرستاده که آنچه را که دونالد ترامپ «رویکرد سخت‌تر» در قبال چین نامیده بود را ادامه خواهد داد، هرچند وی در ادامه افزود که مسائل حقوق‌بشری هم به آن افزوده خواهد شد و با متحدان همکاری خواهد کرد تا این سختگیری را کارآمدتر سازد. با این حال‌ برخی جمهوری‌خواهان «سیاست چین» دولت بایدن را جدی نمی‌گیرند و برخی هم به تمسخر آن را «بایدن پکنی» می‌نامند و سناتور «تد کروز» هم «استقبال تیم بایدن از حزب کمونیست چین» را تقبیح کرد. این سخنی پوچ است زیرا بایدن یک تیم عالی و سرسخت از متخصصان مسائل آسیا را به خدمت گرفته است. اما این انتقادات نشان‌دهنده سختگیری نسبت به پکن در تمام طیف‌های سیاسی است که فضای زیادی برای دیپلماسی باقی نمی‌گذارد. این باعث عصبی‌شدن من می‌شود.

وقتی نیروهای چینی در سال ۱۹۸۹ به روی معترضان در میدان «تیان آنمن» آتش گشودند من در آنجا بودم و دوستان چینی زیادی دارم که زندانی شده و نمی‌توانم تعداد آنها را به‌شماره در‌آورم. من هیچ توهمی در مورد پکن ندارم اما نگران هستم که این دو قطار به چند دلیل به‌سوی یکدیگر حرکت کنند:

۱- ما آمریکایی‌ها الگوی اغراق در تهدیدها را داریم. ما در برهه‌های مختلف بر روی ناصریسم، دومینوهای آسیای جنوب‌شرقی و «ژاپن به عنوان شماره‌۱» متمرکز بودیم. در گذشته، این ترس‌ها مبنایی داشتند اما بسیار ساده‌انگارانه بودند؛ بیایید آن اشتباهات را در مورد چین تکرار نکنیم.

۲- ما باید میزانی تحقیر را در بحث‌های خود با چین وارد کنیم. انتقاد از «شی» شایسته است اما این هم درست است که نوزادی که امروز در پکن متولد می‌شود امید به زندگی طولانی‌تری (۸۲‌سال) نسبت به فردی که در واشنگتن زده می‌شود دارد (۷۸‌سال). چین به سختی شیوع آغازین همه گیری کرونا را متوقف کرد اما آسمان و زمین را به‌هم دوخت تا این ویروس را متوقف سازد و جان هزاران نفر را نجات دهد. چین مکانی پیچیده و متناقض است و کاریکاتور نیست.

۳- بیایید میان «شی» و چین تمایز قائل شویم: از اولی انتقاد کنیم بدون اینکه دومی را اهریمنی جلوه دهیم. مقام‌های ارشد چینی و اعضای خانواده‌شان در خفا با عباراتی تند در حضور من «شی» را تقبیح می‌کنند (یکی از آنها چند سال پیش به من گفت که «شی یک دیوانه است»). بنابراین باید از اهانت به کلیت این کشور جلوگیری کنیم و مقام‌ها را واداریم تا از رهبرشان کناره بگیرند. کاری نکنیم که آنها حول رهبر خود بگردند.

۴- بایدن باید «شی» را مدیریت کند و بدون اینکه از نبرد احتراز کند، خطر جنگ را کاهش دهد. بایدن باید نسل‌کشی فرهنگی در سین‌کیانگ را نقد کند اما به دنبال مسدود کردن حضور پکن در المپیک ۲۰۲۲ نباشد. بایدن باید رابطه با تایوان را قوی‌تر سازد اما به‌گونه‌ای که به شکل غیرقابل توجیهی موجب تحقیر «شی» در انظار عموم نشود. می‌توانیم کلاه‌سبزهای ارتش را برای آموزش نیروهای مسلح تایوان روانه آنجا کنیم بدون اینکه ویدئوهایی از آموزش آنها منتشر کنیم، مانند آنچه ترامپ انجام داد. می‌توانیم با چین برای کاهش خطرات تصادف و بدتر شدن اوضاع همکاری کنیم.

«دیوید شامبو»، محقق دانشگاه جورج واشنگتن و نویسنده کتابی در مورد روابط آمریکا و چین، می‌گوید: «ما از شوروی آموختیم که چگونه جنگ سرد را سرد نگه داریم.» او می‌گوید باید از جعبه ابزار جنگ سرد غباررویی کنیم تا ببینیم آیا توافقات کنترل سلاح، خطوط تلفن و مشاوره‌های ارتش با ارتش می‌تواند از درجه برخورد بکاهد یا خیر. او می‌افزاید: «ما اکنون به‌راستی در آب‌های خطرناکی هستیم.»/دنیای اقتصاد

خروج از نسخه موبایل