بین المللی

محمدجواد ظریف افشا کرد: «گرا» ی بعضی دوستان به آمریکا

به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، بعضی دوستان می روند و به امریکا «گرا» می دهند که با ما بهتر می توانید کار کنید. ما که سکوت می کنیم، دلیل نمی شود که متوجه این گراها نیستیم‌ محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران در گفتگو با انتخاب از مشکلات شغلش و پیچیدگی روابط خارجی ایران با کشورهای همسایه سخن گفت که در ادامه گزیده این گفتگو را می خوانید:
اصولا سیاست خارجی را جناحی نمی‌بینم؛ یعنی سیاست خارجی باید بر قاعده فراجناحی طرح‌ریزی شود. اما متاسفانه این امر در کشور ما از سوی برخی جناح‌ها نادیده گرفته می‌شود. ما باید در پی منافع ملی باشیم؛ حال چه در دولت دوازدهم باشد چه در دولت سیزدهم. قابل توجه این است که مذاکرات ایران با آمریکا در دولت دهم با اجازه مقام معظم رهبری آغاز شد. حضرت آقا بارها فرموده‌اند که گفتگوها در دولت دهم با اجازه ایشان شروع شد. همان کسانی که در دولت یازدهم و دوازدهم مخالف مذاکره بودند، در دولت دهم هم مخالفت می‌کردند. دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در آن دوران مخالف بود و بعدا نیز مخالف بود. بر این باور هستم که حملات جناحی به عرصه سیاست خارجی، حملاتی بی‌جهت و نادرست هستند. سیاست خارجی در چارچوب کل نظام اتخاذ و اجرا می‌شود؛ لذا این‌که بخواهند از سیاست خارجی دعوایی جناحی بسازند، حتما به ضرر منافع ملی کشورمان خواهد بود. در ۷ تا ۸ سال گذشته، کسانی که راهبرد سیاست خارجی کشور را تخریب کرده‌اند، حتما کمکی به منافع ملی کشور نداشته‌اند.
بعد از اینکه ترامپ از برجام بیرون رفت، دیدید که دولت آمریکا چه کار می‌تواند بکند. این کارها را اوباما نکرد. این است که نشان‌دهنده موفقیت برجام است. باید توجه داشته باشیم آمریکا از گذشته تا امروز همین ماهیت را داشت؛ یعنی همین زور را داشت. اما مهم این بود که ما این زور را نمی‌پذیرفتیم. در زمان اوباما هم ما چند نامه برای خانم موگرینی نوشتیم و عدم اجرای تعهدات توسط دولت آقای اوباما را مستند کردیم. ما که ماهیت آمریکا را تغییر نداده‌ایم. اما خداوکیلی شما خودتان الان مقایسه کنید؛ آیا دوران اوباما بهتر بود یا دوران ترامپ؟ آیا در دوران اوباما قبل از برجام فشار بیشتری بر تهران وارد می‌کرد یا بعد از برجام؟ آیا اگر برجام نبود ترامپ همین مقدار و سطح از فشار را می‌توانست وارد کند یا بیشتر؟ این‌ها مسائلی هستند که باید مورد مقایسه قرار گیرد.
خیلی‌ها با من برای شرکت در انتخابات صحبت کرده اند. بنده عرضم به همه این‌ها یکی بوده است. من از ابتدا به امر تخصص باور داشته و هیچ‌گاه کاری خارج از زمینه تخصص خود انجام نداده‌ام. من همه ی زمینه ی درسی و تدریسم در همین رشته یعنی رشته روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل بوده است؛ در همین رشته هم در ۴۰ سال گذشته کار کرده‌ام و در رشته ی دیگری هم تخصص ندارم. اما باید این نکته را هم بگویم؛ ما برای پیشرفت کشور ضروری است که با جهان رابطه معقول داشته باشیم و تنش زدایی بکنیم. همزمان، ضروری است برای پیشرفت و توسعه کشور از تشنج‌آفرینی پرهیز کنیم و روابطی متعادل و فراگیر را در سراسر جهان داشته باشیم. اما نباید آینده خود را بر اساس سیاست خارجی طراحی بکنیم. بر این باور هستم که متاسفانه خیلی از جناح‌ها آینده را بر اساس سیاست خارجی تعیین می‌کنند.
سیاست خارجی یک عنصر در آینده کشور است؛ سیاست خارجی، آینده کشور نیست. البته نسبت به این امر آگاه هستم که به دلیل ارجاع دادن تمامی مشکلات به جهان خارج، در میان مردم نیز این تفکر فراگیر شده که راه‌حل تمام مشکلات باید در خارج کشور جستجو شود. اگر بخواهیم مشکلات مان را حل کنیم، سیاست خارجی تنها بخشی از راه حل مشکلات ماست. مشکلات ما نیازمند راهکارهای جامع در سیاست داخلی همراه با تمرکز بر توان ملی و تمرکز بر تشنج‌آفرینی است. برخی‌ها می‌گویند باید بر توانمندی ملی متمرکز شویم؛ اما در کنار آن تشنج آفرینی می‌کنند. آنچه که کشور را پیش خواهد برد، تمرکز بر مردم، توان و اعتقاداتشان است و همین‌طور منابع و جغرافیای کشور. مهم‌تر از همه این مردم هستند که پشتوانه سیاست کلان کشور هستند. واقعیت امر این است که تمامی این محورها، عنصرهایی درون یک سبد هستند که به ما قدرت می‌بخشند.
 قاعده مردم سالاری این است که انتخاب مردم در مقطعی موافق دیدگاه ماست و در مقطعی مخالف. ما باید این تمرین را داشته باشیم که به انتخاب مخالف دیدگاه خودمان احترام بگذاریم؛ قاعده مردم‌سالاری نیز همین است. الان این غائله‌ای که در کشوری که مدعی مردم سالاری است ببینید؛ یک نفر در واقع مانع احترام به عقیده و انتخاب مردم شده است. از دور که مشاهده می‌کنید، چه تصویر زشتی دارد که یک نفر به انتخاب ظاهری مردم که نتایجش دارد بیرون می‌آید، احترام نمی‌گذارد. لذا ما هم باید این تمرین را بکنیم که وقتی مخالف ما به هر دلیلی توسط مردم انتخاب می‌شود، آن را بپذیریم. من امیدوارم که در دور بعدی کسانی در ایران سر کار بیایند که دوست داشته باشند رابطه ی همراه با تعامل با دنیا داشته باشند و به دنبال سربلندی مردم باشند.
من فکر می‌کنم مردم در نهایت انتخابی را خواهند داشت که به نفع کشور است و انشاءالله همه ی دیدگاه‌ها و تفکرات امکان حضور فعال در صحنه سیاسی را پیدا خواهند کرد و انتخابات پرشوری را خواهیم داشت. مردم انشاءالله با صندوق رای قهر نخواهند کرد. صندوق رای مهمترین ملاک رضایت یا نارضایتی مردم ازعملکردهاست. حضور مردم در پای صندوق‌های رای حتما تاثیرگذار است و عدم حضور مردم باعث انتخاب‌های دیگری می‌شود که ممکن است خواسته ی اکثریت مردم نباشد. لذا اعتقاد دارم که در نهایت آنچه مصلحت کشور است را مردم تشخیص می‌دهند و با حضور خودشان، این مصلحت را رقم می‌زنند.
اساسا مردم تمام داشته ما هستند و چیزی غیر از این مردم نداریم. این را بعضی وقت‌ها یادمان می‌رود و فراموش می‌کنیم که این مردم همه چیز ما هستند. اینکه امام بارها تاکید کردند که مردم ولی نعمت ما هستند، بسیار دقیق است. واقعا اگر این مردم نبودند، از ما هیچ چیز باقی نمانده بود، چه در زمان جنگ چه در زمان تحریم‌ها و فشارهای دیگر. نیروهای مسلح ما هم ازمردم هستند و توانشان را از مردم می‌گیرند. هیچ وقت بین نیروهای مسلح و مردم و بقیه ارکان جامعه، هیچ تباینی قائل نیستم. این‌ها همگی از یک جنس هستند و به نظرم مردم باید در مرکز توجهات و محاسبات ما باشند. برای من خیلی دردناک است و اساب شرمندگی است که مردم شرایط معیشتی بدی دارند. تلاشی که من از روز اول کردم این بوده است که وزارت خارجه کمک معیشت مردم باشد نه مخل آن.
با وجود تمامی دشواری‌ها این آمادگی را دارم که وزیر امور خارجه دولت بعدی باشم. اما اعتقاد دارم وزیر امور خارجه باید با اجماع ملی کار کند. با این شرایط متاسفانه، حتی نمی‌توانم یک کلمه حرف هم بزنم. من چندان نگران این نیستم که شخصا اذیت شوم. فکر میکنم از گناهانم کم می‌شود.واقعیت امر این است که توهین‌های متفاوتی را علیه من به کار برده‌اند و حتی این اتهام را مطرح کرده که متن توافق ۲۵ ساله با چین را نخوانده‌ام. در حقیقت، ما در نظامی هستیم که به آخرت اعتقاد داریم و معتقدیم که باید یک روزی پاسخگوی اعمالمان باشیم. خب آقایانی که این حرف را زدند، واقعا از همکاران من پرسیده‌اند که چندبار این توافق را بازنویسی کردم؟ واقعا سوال کرده اند؟ شما فرض کنید این حملاتی که به من می‌شود، یک طرف خارجی وجود دارد که آنها را می‌بیند. او احساس می‌کند وزیر خارجه ایران فردی است که سندی که جلویش می‌گذارند را نمی‌خواند، او دیگر باید من را تحویل بگیرد؟ او دیگر باید منافع ملی ایران را تحویل بگیرد؟ دوستان ما می‌دانند چه کار دارند می‌کنند؟
من از آقایان سوال می‌کنم؛ در دولت اصولگرای آقای دکتر احمدی‌نژاد که در ابتدا به قول خودشان «End»اصولگرایی بود، چندبار چین و روسیه قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران را وتو کردند؟ البته من از این القاب خیلی بدم می‌آید، چون خودم را خیلی آدم اصولی می‌دانم، آدم اصولگرا آدمی است که از اصول تبعیت کامل می‌کند.
در اصولگرا بودن دولت اول احمدی‌نژاد هیچکس به هیچ عنوان نمی‌تواند تردید کند که تمام ارکان و جریان‌های اصولگرایی نه تنها پشت سر ایشان بودند، بلکه نسبت به ایشان غلو می‌کردند و جملاتی عجیب و غریب که به نظرم اسائه ادب به محضر مبارک امام زمان بود را به کار می‌بردند. لذا فراموش نکنید که روسیه و چین به ۶ قطعنامه شورای امنیت علیه ایران، من جمله قطعنامه ۱۹۲۹ رای مثبت دادند. اما در مقطع کنونی، همین روسیه قطعنامه‌ای در ارتباط با یمن که اسم ایران در آن به صورت حاشیه‌ای مطرح شده بود را وتو کرد و چین رای ممتنع داد. در قطعنامه اخیری که آمریکا در ارتباطات با تمدید تحریم تسلیحاتی ایران ارائه کرد، با وجود عدم نیاز به دو رای روسیه و چین، هر دو رای منفی دادند. یعنی یک قطعنامه ۱۱ رای ممتنع داشت و قطعنامه‌ای که اینطور رای ممتنع بیاورد، یعنی رد شده است. اما روسیه و چین خواستند رای منفی دهند و آن دو هم می‌توانستند ممتنع دهند. برای اولین بار در تاریخ شورای حکام آژانس، روسیه و چین به قطعنامه اتحادیه اروپا علیه ایران رای منفی دادند. کدام دولت توانست این را بدست بیاورد؟ به تاریخ نگاه کنید، اولین باری که چین پذیرفت روابطش با ایران روابط راهبردی باشد، با دولت دکتر روحانی و طی سفر آقای شی جین پینگ به ایران بود. این تبلیغات و دروغ‌هایی که دوستان می‌گویند مثل اینکه ظریف برجام را نخوانده یا قرارداد ۲۵ ساله را نخوانده، گوش نکنید. در دولت نهم و دهم، حتی اسم «راهبردی» در روابط مان نبود.
در دولت یازدهم، به این تفاهم با چین رسیدیم که نه تنها روابط راهبردی باشد، بلکه به مشارکت جامع راهبردی یعنی مرحله سوم راهبردی چین، برسیم. ما در دوره اقای احمدی‌نژاد، حتی در مرحله اول راهبردی با چین نبودیم، همچنین در ادوار قبل. در مورد روسیه نیز چنین است. روابطی که امروز با روسیه داریم، در تاریخ روابطمان با این کشور داریم بی‌سابقه است. روابطی که با ترکیه، عراق، آذربایجان داریم نیز این چنین است. دوستان نباید این را فراموش کنند. بعضی وقت ها، بعضی نکات را فراموش می‌کنند. مرتب می‌گویند که ظریف برای اینکه می‌خواهد کاندیدای انتخابات شود، به آمریکای لاتین رفته. آیا آنها نگاه کنند من چند سفر به انجا رفته ام؟ فقط تبلیغ می‌کنند و خودشان هم باور می‌کنند.
من ۳۰ سفر به روسیه داشته‌ام و بیش از شش سفر به چین داشته ام. بیش از ۱۵ یا ۱۶ کشور آمریکای لاتین را در چهار سفر رفته ام. چندین سفر نیز به آفریقا رفتم. بیشترین سفرهایم به منطقه بود و کمترین سفرهایم به اروپا بوده. آیا دوستان اینها را نگاه کرده‌اند که می‌گویند دولت چین منتظر یک دولت اصولگراست که بیاید؟ بعضی دوستان می‌روند و به امریکا «گرا» می‌دهند که با ما بهتر می‌توانید کار کنید. ما که سکوت می‌کنیم، دلیل نمی‌شود که متوجه این گراها نیستیم. من کسی را متهم نمی‌کنم، ولی می‌دانم و خبرش را بهم می‌دهند که گفته‌اند این‌ها در قدرت نمی‌مانند و قدرت این‌ها چند روزه است. اینجاست که فکر می‌کنم سیاست خارجی نیاز به این دارد که منسجم باشد، اینجاست که فکر می‌کنم ما با خارجی که طرفیم، یک نفر واحد باید تلقی شویم. شخصا وقتی به خارج از کشور می‌روم، همان اندازه که از همکارانم دفاع می‌کنم، از کسانی که علیه من حتی اتهام می‌زنند نیز دفاع می‌کنم.
متاسفانه ابزار تبلیغ و حاشیه امن در اختیار دوستان است. طرف می‌تواند به آسانی مدعی شود که ظریف برجام را نخوانده و به یک کلمه در برجام استناد کند که آقای عراقچی چندین بار درموردش توضیح داده و هیچ اتفاقی هم برایشان نمی‌افتد. طرف می‌تواند بگوید که ظریف جاسوس است و در مدرسه جاسوسی تربیت شده است اما هیچ اتفاقی برای او نیفتد. می‌گویند ظریف از اول جاسوس بوده، می‌گویند پدربزرگ من که مسجد اعظم قم و مسجد هامبورگ با هزینه ایشان ساخته شده، عامل بهایی‌ها بوده و این روزها هم که می‌نویسند عامل گلوبالیست‌ها بوده. این چیزها را در رابطه با پدربزرگ من که بنده خدا هفت کفن پوسانده، می‌گویند. البته آنقدر هم باقیات الصالحات دارد که خداوند از ایشان قبول کند. درمورد پدرم نیز با استفاده از اسم غلط درمورد ایشان می‌گویند ساواکی بوده و هیچ اتفاقی هم برایشان نمی‌افتد. شما بروید نگاه کنید؛ گفته‌اند پدر فلانی، حاج محمدعلی کازرونی بوده پدر من اما اسمش مشخص است حاج عباسعلی ظریف خونساری و به گاوصندوق علما معروف بوده و هرکس نیاز مالی داشته به ایشان رجوع می‌کرده، آن وقت می‌گویند پدر فلانی ساواکی است و پدربزرگش عامل بهایی است. هیچ اتفاقی هم برایشان نمی‌افتد. در این یک هفته‌ای که نگران حضور من در انتخابات شده اند، عکس پدربزرگ من به وفور در توییتر پیدا می‌شود.
من احساس می‌کنم دو گروه در ایران طرفدار ترامپند. یک گروهی که به اصطلاح خودشان مخالف گلوبالیست‌ها هستند و احساس قرابت فکری با ترامپ می‌کنند که واقعا باعث تاسف است. البته اقای ترامپ، ممکن است یک نیروی انزواگر باشد اما حتما یک نیروی ضد گلوبالیسم نیست.
 ترامپ در حوزه سیاست خارجی، عامل صهیونیسم و سیاست‌های کشورهای مرتجع منطقه است. آقای ترامپ از روزی که انتخاب شد، فقط برای انتخاب مجدد فکر می‌کرد و پایه توده‌ای خودش را هم افرادی می‌دانست که در داخل امریکا می‌توانند به او رای دهند. این بدین معنا نیست که او ضد گلوبالیسم است، ترامپ فردی فرصت طلب است که دارد از این گروه استفاده می‌کند. البته تحلیل همه ی ما تا شش ماه پیش، این بود که آقای ترامپ مجددا انتخاب می‌شود. خوب شرایط اینطور بود اما شرایط تغییر کرد، با این حال ترامپ ۷۱ میلیون رای آورد. من حدودا از تیرماه به این تحلیل رسیدم که ترامپ ممکن است دیگر انتخاب نشود. در خرداد ماه، در مصاحبه‌ای گفتم احتمالا ترامپ انتخاب می‌شود. اتفاقا، آن موقع احتمال این بود که با فاصله ی زیادی پیروز شود. کمااینکه ۷۱ میلیون رای اورد. یکی ممکن بود این تحلیل را می‌داشت که ترامپ یک پایگاه توده‌ای دارد که هنوز هم البته در دست نگه داشته است.
 من برای سردار سلیمانی درد دل زیاد می‌کردم، از اینکه چرا آنقدر به من فشار می‌آورند. من نمی‌گویم ایشان هیچ وقت برجام را تایید کرد، اصلا بحث مان این نبود. ایشان همیشه در مقابل درد و دل‌های من می‌گفتند باید تحمل کنی و تو کار خیلی مهمی داری انجام می‌دهی. آشنایی من با سردار سلیمانی به کنفرانس صلح افغانستان در سال ۲۰۰۱ برمی گردد، یعنی سال ۸۰. من به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در انجا حضور داشتم. به خارجی‌ها هم گفته ام، صلح افغانستان بیش از هر کسی مدیون سردار سلیمانی است. بیشترین کمک را به من که در «بن» بودم، سردار سلیمانی از تهران کرد. بعد از آن، وقتی نماینده دائم ایران در سازمان ملل بودم، سه دور با اجازه رهبری با آمریکایی‌ها قبل و بعد از حمله ی آمریکا به عراق مذاکره داشتم که خطرات اقدام شان را به آنها تذکر دادم. در این مذاکرات، سردار سلیمانی بیشترین حمایت را از من کرد و بیشترین تماس را با ایشان داشتم. اصلا رفاقت ما با ایشان، از این دو واقعه آغاز شد. در دورانی که وزیر بودم، به صورت مرتب با همدیگر دیدار داشتیم. سردار سلیمانی آنچه را که در صحنه ی دیپلماسی توقع داشت، چه در گروه طرفداران سوریه، چه در آستانه، چه در حمایت از مردم یمن را با من بحث و گفتگو می‌کرد. سپس سیاستی که من و ایشان بر روی آن گفتگو و به توافق رسیده بودیم، دنبال می‌شد. اگر سردار سلیمانی به دیپلماسی اعتقادی نداشت، ضرورتی نداشت که وقت محدود بنده و ایشان، صرف این مسائل می‌شد.
حاج قاسم برای من خیلی عزیز بود. یک دوست عزیز بود. قرارم این نیست که از حاج قاسم استفاده کنم که دیدگاه خودم را پیش ببرم. بله، من و حاج قاسم رفیق بودیم و اختلاف نظرهایی در برخی موارد داشتیم. اما برجام موضوعی نبود که با ایشان درموردش بحث کنیم که ببینیم اختلاف نظر داریم یا نه. ممکن است در مورد سوریه، ایشان یک دیدگاه داشت و من یک دیدگاه، در مورد یمن هم همینطور؛ با هم بحث می‌کردیم و به نتیجه می‌رسیدیم. درمورد برجام اما ایشان دخالتی نداشت که با یکدیگربحث بکنیم.
زمانیکه مذاکرات ژنو را تمام کردیم، برخی دوستان در روزنامه هایشان نوشتند هیچ جا تعهد نشده که غنی‌سازی در خاک ایران باشد. به سابقه این روزنامه‌ها مراجعه کنید، موجود است. من به اینها گفتم آقا من از شما خواهش می‌کنم این بحث به ذهن آمریکایی نمی‌رسد، به آمریکایی‌ها این درس را ندهید. بعد از اینکه برجام حاصل شد و دیدند غنی‌سازی داخل ایران است، من به آقایان می‌گفتم به خارج گرا ندهید. خب اینها مانع دیپلماسی می‌شود. به خارج گرا می‌دادند که آمریکا می‌تواند این کار یا آن کار را بکند. برادر من، شما برجام را یک دور خواندید، ما جمله به جمله ی برجام را مذاکره کردیم. اینها البته مدعی هستند که ما برجام را نخوانده ایم. من نمی‌دانم چه حجتی پیش خدا دارند. استناد می‌کنند به یک کلمه «ساسپنشن» که روز آخر به یک پاورقی اضافه شده بود، که آن هم درمورد تحریم‌ها نبود، بلکه درمورد قوانین اتحادیه اروپا بود.
من در جلسه مجلس گفتم تعلیق در برجام نیست. دوبار تعلیق در ضمیمه ی برجام نه درمورد اصل تحریم‌ها بلکه درمورد قانون حاکم بر آن، روز آخر اضافه شده بود. یک قاعده‌ای داریم که می‌گویند اولین کسی که قیاس کرد، ابلیس بود. براساس آن ماجرا، قیاس می‌کنند که من برجام را نخوانده ام. بروید از امریکایی‌ها بپرسید؛ خیلی از مفاد برجام انشای من است. دیگر هر کاری بلد نباشم، همه توافق دارند، مذاکره ی متن را بلدم. از دو کلمه‌ای که آقای نجابت به من نشان داد، استفاده می‌کنند و بعد به آن استناد می‌کنند و قسم جلاله می‌خورند که ظریف برجام را نخوانده است و سپس یک مرحله بالاتر می‌روند و می‌گویند توافق با چین را هم نخوانده است. اگر من برجام را نخوانده بودم، اگر همکاران ما برجام را کلمه به کلمه مذاکره نکرده بودند که امریکا به این افتضاح کشیده نمی‌شد. دوستان می‌گویند: ما گفتیم! شما چه چیز را گفتید؟ شما یک تصوراتی را آمدید و گفتید که اکثرش را ما خودمان برای شما نوشته بودیم. اما شما نصف قصه را گفتید، نصف دیگر قصه را نگفتید. آن نصف دیگر قصه هم باعث شده که علی رغم اینکه امروز هیچ یک از تعهدات هسته‌ای برجامی مان را به جز تعهدات نظارتی، اجرا نمی‌کنیم، [اما همچنان در برجام هستیم].
فراموش نکنیم زمانی که خیلی از تحریم‌ها روی کشور بود، این تعهدات را اجرا می‌کردید. نمی‌خواهم وارد برخی جزئیات شوم که مصالح کشور نیست. وقتی وارد دولت شدیم، دیدیم آژانس می‌گوید ذخایر ۲۰ درصدی شما از ۲۰۰ کیلو فراتر رفته است؛ گفتیم مگر ما تعهدی روی ذخایر ۲۰ درصدی داشتیم؟ بعد معلوم شد که یک توافق نانوشته وجود دارد که در مقابلش هیچی هم نگرفته بودند. در استانبول که راجع به ۲۰ درصد صحبت کردند، در مقابل چه چیزی گرفتند؟ وقتی در تهران با ترکیه و برزیل توافق کردند، چه چیزی گرفتند جز اینکه روسیه و چین به قطعنامه ۱۹۲۹ پیوستند؟ بحث زیاد است. بنده خیلی از مسائل را زمانی که بیکار بودم، نوشتم و به محضر آقایان دادم. لذا دوستان نخواهند طرف خودی و همکار خودشان، هم کیش و هم میهن خودشان را در مقابل خارجی تختطئه کنند. در مقابل خارجی، دستش را خالی کنند. این نه مرام مروت و انسانیت است، نه مرام وطن دوستی.
روسیه در مذاکرات هسته‌ای و بعد از آن، با ایران از نزدیک همکاری کرد. آن اتفاقی که افتاد، اتفاقی بود در زمان دیگری، با شرایط دیگری و با یک حکومت دیگری. در آن زمان، شرایط ویژه‌ای حاکم بود. در داخل هم دوستانی که امروز دیدگاهشان به ما نزدیک‌تر است، از آن سوء استفاده جالبی کردند.
کشور ما در شرایط ویژه باید تلاش‌های ویژه انجام دهد. من اگر گفتم سی سفر به روسیه داشتم، شاید تعداد بیشتری سفر به ترکیه داشتم. روسیه همسایه مهم ماست و چین هم شریک اول تجاری ۱۵۰ کشور دنیاست، شاید البته این عدد دقیق نباشد. در ایران، هر کلمه‌ای که می‌گویم، ۲۰۰ نفر دنبال آن می‌روند تا پیدا کنند اشتباه گفته ام. همزمان با اینکه رابطه مان با چین و روسیه خوب باشد، باید رابطه خوبی با ترکیه و اروپا نیز داشته باشیم. رابطه مان با امریکا هم باید بدون تنش باشد. روسیه و چین هم اصالتا هم باتوجه به شرایط ویژه ما، نقش بسیار مهمی در سیاست خارجی ایران داشتند و دارند. حتما ایراد گرفتن به سیاست‌های روسیه و چین مغایر منافع ملی ما نیست، اما باید جنبه احتیاط را هم رعایت کنیم که چرا امریکا رسما علیه توافق ۲۵ ساله ما موضع می‌گیرد؟ اصلا به آمریکا چه ربطی دارد؟ آیا امریکا دلش برای مردم ایران سوخته؟ مردمی که آقای پومپئو گفته اگر دولت ایران می‌خواهد مردمش بخورند و دارو داشته باشند، باید حرف ما را گوش کند. خب به یکباره مردم ایران برای آمریکا عزیز شدند؟ که دولت امریکا نگران ارتباط ما با چین شد! این به خاطر این است که روابط ما با چین به منافع استراتژیکی که آمریکا تقریبا ۲۵ سال است آن را دنبال می‌کند گره خورده. آمریکا از میانه دهه ۹۰ میلادی، به دنبال آن بوده تا مانع برآمدن صلح آمیز چین شود، برای همین می‌خواهد برآمدن آن را امنیتی کند تا بر آن احاطهداشته باشد.
ما باید منافع خودمان را در نظر بگیریم. ما تکرار‌کننده ی حرف‌های امریکایی‌ها نباشیم. ما حداقل این توافق ۲۵ ساله که یک متنش در نشریات آمده را بخوانیم؛ ببینید هیچ جای کشور را به تاراج داده که این حرف‌ها را بزنیم؟ حرف‌هایی که راجع به خزر زدند، ببینند این حرف‌ها از کجا در می‌آید؟ اینطور نیست که انتقاد به چین و روسیه حرام باشد. ما کشور مستقلی هستیم و برای این استقلال، هزینه زیادی دادیم و سیاست مستقلی داریم. اما باید مواظب باشیم که در انتقاد از کشورها، در دام تحلیل‌های دیگران نیفتیم. آن‌ها منافع خودشان را دارند و عاشق ما نیستند، کما اینکه روسیه و چین هم عاشق ما نیستند. ما نباید روابط بین‌المللی را دوستانه فرض کنیم، روابط بین‌المللی براساس منافع است و منافع ما در این است که با روسیه و چین ارتباط تنگاتنگ داشته باشیم، کما اینکه منافع مان در این است که با اروپا ارتباط داشته باشیم و همین‌طور با همسایگان ارتباط خوبی داشته باشیم.
ما درخواست کردیم که دکتر لاریجانی به عنوان نماینده ویژه جمهوری اسلامی در مورد چین، به این کشور سفر کنند و با رئیس جمهور چین در فضای کاری ملاقات کنند. این کار هم انجام شد. بعد از آن هم، ایشان نظارت دارند. ایشان نماینده کشور هستند. در سفری که به چین داشتند، پیام مقام معظم رهبری و رئیس جمهوری را برای آقای شی جین پینگ بردند. لذا نمایندگی ایشان، نمایندگی کشور است، ولی وزارت خارجه مسئول روابط با چین است و با ایشان همکاری بسیاری نزدیکی داریم. ایشان دفتری در یکی از ساختمان‌های وزارت خارجه دارند و میزان همکاری ما با ایشان در این حد است که ایشان در ساختمان متعلق به وزارت خارجه این موضوع را دنبال می‌کنند و ما هم بسیار خوشحالیم که در خدمت ایشان هستیم. در سفری که به چین داشتم، بحث‌های نهایی در این زمینه شد. چینی‌ها در حال بررسی متن آخری هستند که به آنها ارائه دادیم، متنی که باتوجه به دیدگاه‌های داخل کشور و حتی نظرات افکار عمومی که از مردم شنیدیم، تنظیم شد./آفتاب یزد

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا