به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، با دیدگاه هشت کارشناس نگاهی داریم به آثار انتخاب رئیسجمهور آمریکا بر اقتصاد ایران که این روزها خیره به نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ ایالات متحده در انتظار نشسته است.
تفاوت فاحشی بین انتخاب ترامپ و بایدن نیست
انتخابات آمریکا تأثیر زیادی بر شرایط اقتصادی ایران نخواهد داشت زیرا بیشتر مسائل ایران ریشه داخلی دارد. تحریمهای آمریکا قطعا اثرات منفی روی اقتصاد ما دارد اما عمده مسائل ما ریشه داخلی دارد. از نظر انتخاب بین بایدن و ترامپ هم تصور میکنم اگر احیانا (که احتمالش ضعیف است) ترامپ انتخاب شود، او روش دیگری را نسبت به ایران اتخاذ میکند. فکر میکنم یک مقداری ملایمتر عمل میکند و حالت سختگیرانه و تهاجمی چهار سال اول را احتمالا در دوره دوم نخواهیم داشت. خیلی از صحبتها و کارهایی که ترامپ قبلا میکرد، جنبه تبلیغات انتخاباتی داشت؛ بنابراین تصورم این است که در چهار سال آینده کمی ملایمتر عمل میکند. بایدن اگر انتخاب شود تصور من این است که او هم به این سادگی نتواند تمام راه و طریقی را که اوباما شروع کرده بود، ادامه دهد. به دلیل تغییرات در سنا، یک مقدار بایدن دست به عصاتر عمل میکند. بایدن گفته است که برجام را دوباره ابقا میکنم اما قبلا هم مشکلاتی در راه تعاملات با آمریکا حتی در زمان اوباما داشتیم، بنابراین اگرچه بایدن به گفته خود عمل میکند اما پیشبینی اینکه این اقدام چقدر میتواند برای ایران راهگشا باشد و چقدر طرفین بتوانند از این موقعیت استفاده کنند، برایم مشکل است. در ظاهر قضیه چون بایدن گفته است که برجام را ابقا میکنم و دموکراتها کمی سعی میکنند که راه دیگری بروند، احتمالا انتخاب بایدن برای ایران از جهاتی بهتر باشد. اما انتخاب بایدن و ترامپ تفاوت فاحشی با هم ندارد. ریشه مشکلات ما داخلی است و اصولا مسائل ما با آمریکا حزبی نیست. مشکلات ما یک مسئله بین دو سیستم و دو کشور است. بحث حزبی نیست که ما با دموکراتها خوب باشیم و با جمهوریخواهها بد باشیم. بحث ما باید بین دو کشور است و مسئله بین دو کشور حل شود.
بهره انتخابات آمریکا
کشور ما در صد سال اخیر همیشه در پی استقلال بوده است. مصدق نفت را درونی و مستقل کرد ولی امروز میبینیم که اگر با جامعه جهانی روابط مناسب نداشته باشیم، در عین استقلال نسبی در تولید نفت، نمیتوانیم آن را بفروشیم. اگر هم فروختیم پول آن را نمیتوانیم منتقل کنیم یا به کالاهای مورد نیازمان تبدیل کنیم. ۴۰ سال است که علیه سلطهگری آمریکا شعار دادهایم و سعی کردهایم خود را مستقل از نفوذ آمریکا اداره کنیم ولی حال که انتخابات آمریکاست، همه چشم به پیروزی بایدن دوختهاند، زیرا فکر میکنند از ترامپ نرمتر است و راهمان را باز خواهد کرد. درست است که در کوتاهمدت ممکن است برخی مواضع آمریکا نرمتر شود و مثلا بتوانیم یک میلیون بشکه نفت هم بفروشیم ولی مگر همین چند سال اخیر نبود که نفت را به قیمت بیش از صد دلار در بشکه میفروختیم ولی اقتصادمان هر روز بدتر از گذشته میشد؛ بنابراین اقتصاد ما نیاز به بازنگری جدی دارد که یکی از ابعاد آن روابط بینالملل مناسب است. بدون روابط بینالملل روان و بدون تنش، نمیتوانیم تولید و صادرات داشته باشیم و درآمد دولت، در نتیجه، تکافوی هزینههایش را نخواهد کرد و کسر بودجه بزرگتر منجر به افزایش نقدینگی و تورم بیشتر خواهد شد. اداره یک کشور تورمی با رشد منفی برای دوره طولانی عملی نیست و اگر سیاستگذار نتواند آن را چاره کند، مکانیسمهای طبیعی عمل خواهند کرد که در این صورت هزینههای آن برای کشور بسیار است. سیاستگذار باید فهمیده باشد که دیگر با وصلهوپنیه کار اقتصاد سامان نمییابد. میتوانیم از فرصت احتمالی برندهشدن بایدن استفاده کنیم و در مذاکرات به تفاهمی قابل اتکا دست یابیم که منافع ملی را نیز حفظ کند. شاید این اتفاق بهترین رهآورد انتخابات آمریکا برای ما باشد، اگر این چنین شود… .
اثر معکوس انتخاب ترامپ و بایدن بر اقتصاد
حزب دموکرات و جمهوریخواه دو رقیب در آمریکا هستند که روش کار آنها در داخل و بیرون از کشور تا حدود زیادی متفاوت است. البته این را باید بدانیم که هر دو حزب در منافع ملی مشترک عمل میکنند و نشانه آن هم حمایت از رژیم صهیونیستی است. این دو حزب در حقوق بشر و موضعگیری علیه کشور ما مشترک هستند. ما باید بدترین سناریو را از انتخابات آمریکا انتظار داشته باشیم و آن پیروزی مجدد ترامپ در این انتخابات است. با توجه به سابقه ترامپ در شدتبخشیدن تنش با ایران شاید او بعد از انتخابات، شدت عمل بیشتری هم از خود نشان دهد. بعد از خروج از برجام ما همواره شاهد کاهش ارزش ریال، افزایش نرخ تورم و التهاب بازار بودیم و انتظارات سوداگرانهای را در بازارهای مالی تجربه کردیم. با پیروزی جمهوریخواهان این انتظارات تقویت میشود و نگرانی را نسبت به شرایط اقتصادی ایران بیشتر میکند. جریان صادرات نفت و حتی صادرات غیرنفتی بهواسطه تشدید تحریمها وارد فاز جدیدی میشود و بهاینترتیب شاهد شوکهای تورمی، جهش نرخ ارز و… به دلیل انتظارات ناشی از انتخابات خواهیم بود. مدتی که از انتخابات بگذرد، بسته به سازوکارهای داخلی در کشور، میتوان یک ثبات نسبی را به اقتصاد ایران بازگرداند. در نقطه مقابل اگر بایدن انتخاب شود، برعکس اثرات اقتصادی است که بهواسطه انتخاب ترامپ بهوجود میآید. با پیروزی دموکراتها به احتمال خیلی زیاد روند نزولی ارزش دلار و… ادامه مییابد اما بهواسطه چسبندگی قیمتها، برگشتپذیری تورم و کاهش قمیتها بسیار ضعیف است. البته در بلندمدت اگر ایران موفق شود مذاکرات مداوم و مستمری درخصوص برجام در شرایط پیروزی دموکراتها به پیش ببرد، طبیعتا صادرات مجدد نفت برقرار میشود و مجرای عرضه ارز از طریق صادرات غیرنفتی رخ میدهد؛ بهاینترتیب میتوانیم حتیالمقدور تأمینکننده تقاضای ارزی در داخل باشیم، ولی همه اینها به سیاستهای داخلی و نحوه تنشزدایی ایران با خارج و تنظیم روابط بینالملل با سازوکارهای مناسب بازمیگردد.
ارتباط سریعتر ایران با جهان از طریق جمهوریخواهان
خیلیها بهویژه دولتیها انتظار دارند که حزب دموکرات و بایدن پیروز انتخابات آمریکا شوند. فکر میکنند که اگر دموکراتها بیایند، میتوانند باب گفتوگو با آمریکا را باز کنند و به برجام بازگردند. مجددا تحریمها برداشته میشود و ایران میتواند با کشورهای جهان مبادلات داشته باشد. البته به نظر من این یک توهم بیشتر نیست. اگر قرار باشد که دموکراتها پیروز بشوند و اینطورکه ایران انتظار دارد به برجام بازگردند، این برجام دیگر برجام سابق نیست که فقط مسئله هستهای را هدف گرفته باشد. مسائل بسیار زیادی مثل مسائل مربوط به موشکهای بالستیک و کروز، حضور در خاورمیانه، مسئله عدم شفافیت تراکنشهای مالی ایران مسائلی از قبیل حقوق بشر و … مطرح خواهد شد که این موارد خوشایند ایران نیست. روند مذاکرات بسیار طولانی خواهد بود و اگر قرار باشد به توافقهای اولیهای هم برسند، تحریمها بسیار بهتدریج برداشته میشود؛ درحالیکه ایران به یک توافق سریع نیاز دارد. در زمان احمدینژاد مسئله هستهای که پیش آمد، حدود شش قطعنامه علیه ما از طریق شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد که همه در زمان دموکراتها بود. در زمان اوباما تلاش شد توافقی حاصل شود و پس از حدود سه سال گفتوگو، به توافق برجام دست یافتیم اما از همان ابتدا ابتر شد زیرا تفاهمنامههای زیادی بین هیئتهای اقتصادی خارجی در معیت هیئتهای دیپلماتیک امضا شد اما هیچیک از حیطه نوشته به عمل درنیامد. ترامپ هم تحریمها را تشدید کرد و مکانیسم ماشه را اجرا کرد. برنامه او فشار حداکثری درباره ایران است و فکر نمیکنم گزینه نظامی داشته باشد. فشار حداکثری اقتصاد ایران آسیب میزند. به نظر من ترامپ با وجود اینکه یک آدم سیاسی نیست اما شفافیت دارد. دموکراتها شفافیت ندارند. دموکراتها خیلی مسائل را در پیچوخم میاندازند. ترامپ شفاف حرفش را میزند. درباره برنامه ترامپ چیزی نمیدانم اما قدر مسلم این را میدانم که مناسبات ایران و جهان از طریق جمهوریخواهان زودتر برقرار میشود تا از طریق دموکراتها.
راهحل ماییم
اقتصاد ایران با ابرچالشهای کسری بودجه بالا، بحران نظام بانکی، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و نظام تأمین اجتماعی، نرخ بیکاری بالا، کاهش شدید درآمد خانوارها و… مواجه است. این ابرچالشها خود را قالب تورم بالا، رشد اقتصادی و سرمایهگذاری پایین و اندک و… به رخ میکشد. دو گزارش اخیر دو نهاد معتبر بینالمللی، نگاه دنیای خارج را به این عملکرد اقتصادی نشان میدهد؛ رتبه ۱۵۸ در بین ۱۶۲ کشور جهان به لحاظ «آزادی اقتصادی» از سوی مؤسسه «فریزر» و نمره هفت در ریسک صادراتی از سوی «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی»؛ رتبههایی که ایران را در ردیف عراق، افغانستان، سوریه و… قرار میدهد. بایدن یا ترامپ؟ انتخاب ترامپ فشار را بر اقتصاد ایران بیشتر و تحریمهای مالی و بانکی را تشدید خواهد کرد. بایدن که به نظر رئیسجمهور آتی آمریکاست، چنان که خود گفته، به برجام بازمیگردد و انتظار آن است که بخشی از تحریمها را لغو و فروش یک تا دو میلیون بشکه نفت را در مقابل شرایط جدید و تغییر رفتار منطقهای و موشکی ایران در دستور کار قرار دهد. انتخاب بایدن فرصت کاهش شکاف دولت – ملت و ایران – جهان خارج را بهعنوان مؤلفههای ضروری برای انجام اصلاحات ساختاری اقتصادی فراهم میکند. با افزایش سرمایه اجتماعی و ارتقای اعتماد و اطمینان جامعه، کاهش تورم انتظاری و… ارتقای اعتبار خارجی، کاهش ریسک و افزایش امکان جذب سرمایه و دانش فنی و… را به ارمغان میآورد. در این میان، نتیجه انتخابات آمریکا بدون شک بر انتخابات آتی کشورمان و صفبندی نیروهای سیاسی در داخل و خارج تأثیرگذار است. انتخاب بایدن جریان عقلگرا و اصلاحطلب و نیروهای میانهرو را تقویت خواهد و روی کار آمدن ترامپ به افزایش توان نیروهای رادیکال و تندرو میافزاید. تقویت اولی، امکان اصلاحات اقتصادی را افزون و قدرتگیری نیروهای تندرو، اصلاحات اقتصادی را سخت و دشوار میکند. در نهایت بایدن یا ترامپ، هرچند مهم، اما مشکلگشا نیست؛ راهحل ماییم.
مذاکره در عصر بایدن
آمریکا با داشتن یکچهارم اقتصاد جهانی و نزدیک به ۱۰ درصد تجارت جهانی، مهمترین کشور در تعاملات اقتصادی دنیا محسوب میشود، به همین دلیل تغییر و تحولات سیاسی در این کشور، نتایج ملموسی بر وضعیت اقتصادی و حتی سیاسی کشورهای دیگر دارد. اقتصاد ایران در حوزههای متعدد با چالشهای اساسی روبهرو است؛ از تورمهای دورقمی تا متوسط رشد اقتصادی زیر یک درصد در ۱۰ سال اخیر و بیکاری بالا تا وابستگی بودجه به نفت و کسریهای ۵۰ درصدی بودجه و مشکلات اقتصادی دیگر. تقریبا همه مشکلات اقتصادی، ریشه در سیاستهای دهههای گذشته و استمرار آن دارد. بروز بحرانهایی مانند تحریم نفت، صرفا مانند تب، بیماری را به ما گوشزد میکند؛ بیماری ناشی از وابستگی بودجه و اقتصاد کشور به نفت. رفع تحریمها بهمنزله در اختیار قراردادن مسکن برای پایینآوردن تب است، اما تأثیری در درمان و علاج بیماری ندارد. با توجه به معماری نوین تحریمها در دوره اوباما، استمرار و شدت آن در دوره ترامپ و گیرافتادن ایران در کنج رینگ، لغو تحریمها و بازگشت به دوره قبل از تحریمها و حتی دوره کوتاه پس از برجام، خیالی بیش نیست. در حالت واقعبینانه، با انتخاب بایدن که احتمال آن نیز زیاد است، حداکثر تا چند ماه شوک مثبت روانی به بازارها وارد خواهد شد؛ نرخ ارز احتمالا تا محدوده ۲۰، ۲۵ هزار تومان کاهش خواهد یافت و بقیه بازارها نیز شاهد آرامش نسبی خواهند بود، اما به تدریج با ازبینرفتن این آثار روانی، نوسان بازارها نیز شدت خواهد گرفت. شاید با انتخاب بایدن بهترین فرصت، مذاکره بر سر تهاتر غذا و دارو با نفت باشد. با انتخاب ترامپ هیچ روزنه امید و مجرای تنفسی برای اقتصاد باقی نخواهد ماند و در کوتاهمدت تلاطم بازارها (مانند بازار ارز) شدت خواهد گرفت. تحولات میانمدت اقتصاد به سیاستهای رسمی کشور در تعامل یا ادامه تقابل با آمریکا بستگی خواهد داشت.
اقتصاد ایران با بایدن هماهنگ است
اقتصاد ایران به واسطه واردات و صادرات و همچنین آثار هزینههای تحریم قطعا تحت تأثیر اقتصاد جهانی است؛ بنابراین افرادی که فکر میکنند آثار تحریم در کشور رخ نمیدهد، افزایش هزینه صورت نمیپذیرد یا آنکه هزینه صادرات افزایش نیافته و واردات گرانتر نخواهد شد یا تأخیر در واردات و صادرات موجب اتلاف منابع نمیشود، با اقتصاد بیگانهاند. هرچند هم جو بایدن و هم دونالد ترامپ هر دو از یک اقتصاد امپریالیستی هستند، اما تاکتیکهای آنها با یکدیگر متفاوت است. با وجود همه ایرادهایی که به بایدن به لحاظ همفکری در موضوع مصالح جهانی آمریکا وارد است، اما اقتصاد کشور بیشتر با این فرد هماهنگ است. اقتصاد امروز ایران بهشدت شکننده بوده و با انتخاب دوباره ترامپ، تأثیرات منفی بیشتری بر اقتصاد ایران تحمیل خواهد شد. به نظر میرسد انتخاب بایدن به سبب روشها و تاکتیکهای او، ایجاب میکند که بایدن متفاوتتر عمل کند که در این صورت، فرصت جدیدی برای اقتصاد ایران فراهم خواهد کرد تا بتواند بخشی از تنشها و مضیقههای خود را بهویژه در منطقه کاهش دهد؛ اما باید در نظر داشت که در سیستم مدیریتی کشور، در هر حال باید برای اداره کشور، سیاستهای خود را در همپیمانی عمومی ملت-دولت تعریف کند. بنابراین در یک اتحاد بین دولت و ملت، باید نسبت به اداره کشور و روابط بینالمللی اعتنای بیشتری داشته باشیم. تورم در ایران یا ریشه در متغیرهای اقتصادی دارد یا متأثر از روابط بینالملل یا تحت تأثیر مدیریت است. اگر این سهگانه را بپذیریم، موضوع مدیریت چه داخلی و اقتصادی و چه بینالملل، به روابط برونمرزی ایران بازمیگردد. خواسته یا ناخواسته، اصلاحی در اقتصاد ایران شکل نمیگیرد مگر آنکه نظام درآمدی کشور را اصلاح کنیم؛ بنابراین باید آوردههای بینالملل خود را بیشتر کنیم، زیرا با منابع داخلی نمیتوانیم سالهایی درازی این کشور را اداره کنیم و اگر بخواهیم برای پنج سال به بالا برنامهریزی کنیم، باید مسائل بینالمللی را حل کنیم که اگر چنین نکنیم، مشکل تورم در کشور حل نخواهد شد؛ زیرا تورم چه از نظر ساختاری و چه از نظر روابط بینالملل، به آورده اقتصاد که آن نیز متأثر از روابط بینالمللی است، مرتبط میشود.
تنفس اندک با انتخاب بایدن
اگر روند نظرسنجیها را الگو قرار دهیم، با فرض انتخاب جو بایدن، او اعلام کرده به برجام بازخواهد گشت، اما اصلاحاتی را در دستور کار قرار میدهد که این امر نشان میدهد احتمالا در مذاکرات دوباره، امتیازهای بیشتری را از ایران طلب کنند. بااینحال، حتی اگر بایدن انتخاب شود، تا چند ماه دونالد ترامپ کماکان بر سر کار خواهد بود و تلاش خود را برای عمیقکردن تحریمها ادامه خواهد داد که برداشتن این تحریمها که احتمالا ذیل حمایت از تروریسم میگنجد نیز کار سختی خواهد بود و تا دو سال، زمان را از دستگاه دیپلماسی خواهد گرفت. علاوه بر آنکه انتخابات ایران نیز در راه است و مشخص نیست آیا رئیسجمهور بعدی همراهی لازم را در سرعتبخشی یا کندشدن روند مذاکرات خواهد داشت یا خیر. زمانبربودن مذاکرات به اقتصاد ایران ضربه میزند. درحالحاضر، بخشی از اقتصاد ایران با انباشت چالشها روبهروست که باید آنها را مدنظر داشت. تنها در دهه ۹۰، رشد سرمایهگذاری منفی هفت درصد، رشد اقتصادی نزدیک به صفر، میانگین تورم ۲۳ درصد و رشد استهلاک سرمایهها از رشد سرمایهگذاری پیشی گرفته است. انتظار موجب میشود رشد سرمایهگذاری کماکان متوقف بماند که به ضرر اقتصاد ایران است. سناریوی بدبینانه آن است که با انتخاب بایدن، مذاکرات وارد روند فرسایشی شود که در این صورت، اقتصاد ایران همچنان در حالت انتظاری باقی میماند و هرچند اقتصاد از فاز تورمی خارج شود، اما شاهد رکود عمیق در اقتصاد بهواسطه انتظار سرمایهگذاران برای مشخصشدن نتیجه خواهیم بود. ممکن است در این فاصله، گشایشهای اندکی هم در حوزه صادرات نفت حاصل شود که بخشی از کسریهای بودجه دولت را پوشش دهد. احتمالا بخشی از کشورهای همپیمان ایران بتوانند با ایران به فعالیت اقتصادی بپردازند و موانع وارداتی بخشی از مواد اولیه و اقلام مورد نیاز ایران برطرف شود و با یک تنفس حداقلی روبهرو باشیم. حال اگر در سناریوی دوم، ترامپ انتخاب شود، با تشدید تحریمها روبهرو خواهیم بود. رکود در این شرایط مسئله ایران نخواهد بود و احتمالا بخشی از رکود نیز برطرف شود؛ زیرا اقتصاد از فضای انتظاری خارج میشود./شرق