به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، اعتماد ایران با گفتار نمیتواند جلب شود بلکه باید در عمل و با تضمینهایی جلب شود. از جمله مشوقهایی که بایدن باید بدهد میتواند این باشد که لغو تحریمهای توافقشده در برجام عملی شود و همه تحریمهای ترامپ برداشته شود و از اروپاییها بخواهد به آن عمل کنند. اگرچه سیاست کلی آمریکا درباره ایران در طول سالهای متمادی گذشته به کلی اشتباه بوده و مبتنی بر خط و خطوطی بوده که تندروهای اسرائیل و عربستان از یک سو ارائه میدادند ولی به وضوح هم احزاب و هم مهمتر از آنها رؤسای جمهور آمریکا با هم تفاوتهایی داشتهاند. یعنی قدرت رؤسای جمهور آمریکا که خود نماینده جمهوریخواه یا دموکرات هستند، دارای ظرفیتی است که به آنها امکان میدهد سیاستهای متفاوت و متمایز خود را نسبت به دیگری یا حتی نسبت به حزبشان اعمال کنند.همه کشورهای دنیا از این تفاوتها استفاده میکنند و ابایی ندارند به طور غیررسمی نشان دهند که کاندیدایی را نسبت به دیگری ترجیح میدهند. ما نیز باید با استفاده از یک دیپلماسی هوشمند از این تفاوتها کمال استفاده را بکنیم.
کلیگویی در مورد اینکه خط و خطوط کلی همه آمریکاییها یکی است و همه را مردود دانستن نشانه هوشمندی نیست.با رویکارآمدن ترامپ این نکته یعنی وجود تفاوتها بیشتر و بهتر خود را نمایان میکند. تفاوت هرچند کوچک ولی قابل استفاده است. دستگاه وزارت خارجه ما به خوبی دارای این ظرفیت است که تفاوتهای کاندیداها را تشخیص دهد و برای استفاده از آن برنامههایی را طراحی کند. باید به وزارت خارجه امکان داد تا از این ظرفیت خود کمال بهرهبرداری را بکند.
همانطور که فرمودید انتخاب جو بایدن یا دونالد ترامپ در اکتبر تفاوت عمیقی میتواند برای ایران داشته باشد. به نظر شما رویکارآمدن بایدن چقدر میتواند به نفع ایران باشد؟ انتخاب دوباره ترامپ چطور؟
به نظر من رویکارآمدن هریک از این دو کاندیدا مسلما برای موقعیت ایران تفاوت خواهد داشت. نه اینکه سیاه و سفید باشد. ایران مسلما ظرفیت دارد تا برای هر دو سناریو آمادگی لازم را داشته باشد. البته مشکل بزرگ در این است که آمریکا بهویژه با کارهای ترامپ همه اعتبار خود را لااقل نزد ایران از دست داده است. دیوار بیاعتمادی به دریایی از بیاعتمادی تبدیل شده است. در مورد بایدن اما به نظر میرسد او با داشتن شعار اعاده اعتبار بینالمللی آمریکا شاید بتواند فرصت مناسبی برای ایران باشد. به نظر من بایدن قبل از هر چیز باید ابتدا به شیوهای عملی اعتماد ایران را برای مذاکره دوباره جلب کند. اعتماد ایران با گفتار نمیتواند جلب شود بلکه باید در عمل و با تضمینهایی جلب شود. از جمله مشوقهایی که بایدن باید بدهد میتواند این باشد که لغو تحریمهای توافقشده در برجام عملی شود و همه تحریمهای ترامپ برداشته شود و از اروپاییها بخواهد به آن عمل کنند. کل داراییهای ایران در سراسر دنیا را آزاد کنند و همکاریهای نفتی و روابط مالی بینالمللی ایران به حالت عادی بازگردد و حداقل سه سال از آن بگذرد تا اعتماد ایران جلب شود. خود شرکتهای آمریکایی مانند بویینگ و… در مواردی که ایران تشخیص میدهد قرارداد بسته و به آن عمل کنند.
کشورهای دیگر مانند روسیه و چین و اروپاییها را به ارتباط با ایران بگرداند. این دوره اعتمادسازی بسیار مهم است و بایدن اگر بخواهد سیاست مستقلی از بنسلمان و نتانیاهو داشته باشد باید این مسیر را طی کند که البته مسیری دشوار است؛ چون دشمنان منطقهای ما ساکت نخواهند نشست و با رایزنی در داخل آمریکا درصدد جلوگیری از هرگونه توافق برخواهند آمد.
با توجه به بحرانی مانند کرونا، اساسا در این دوره به نظر نمیرسد ایران موضوع مردم رأیدهنده آمریکا باشد اما میبینیم که در اغلب سخنرانیهای انتخاباتی ترامپ، به ایران و اتفاقا توافق با ایران پرداخته میشود. چرا اینگونه است؟ به نظر میرسد ترامپ که تصور میکرد دستاوردی برای انتخاب مجدد داشته باشد با ویروس کرونا همه آمال و آرزوهایش فروریخت. در این دوران که چیزی برای ارائه به مردم آمریکا ندارد، با مطرحکردن ایران و فشارهای ظالمانهای که در تاریخ بیسابقه است، میخواهد دستاوردی برای خود نشان دهد. اما علت دیگری که میتوان برای آن برشمرد این است که دشمنان هرگونه توافق با ایران قصد دارند موضوع ایران را زنده نگه دارند. علاقهمندند موضوع ایران هر روز در اخبار به صورت منفی بیاید بنابراین هر روز سعی میکنند در همه جا مطرح شود. بحث و مجادله بین کاندیداهای رؤسای جمهور نیز یکی از بهترین جاهایی است که میتوان به نام ایران اشاره کرد و به سیاهنمایی در مورد ایران افزود. این کار فضایی ایجاد میکند که کسی جرئت نمیکند به تغییر در سیاست فشار حداکثری فکر کند.
هر دوره ریاستجمهوری «سورپرایز اکتبر» موضوع مهمی است که میتواند نتیجه را کاملا تغییر دهد. ممکن است این نوبت ارتباطی بین سورپرایز اکتبر و ایران وجود داشته باشد؟ از آنجایی این نگرانی قابل طرح است که با نقشآفرینی کاخ سفید، توافقهایی بین کشورهای عربی منطقه و اسرائیل، برای عادیسازی روابط امضا شده است که عملا میتواند آتش زیر خاکستر باشد.به گمان من سورپرایز اکتبر از سوی خود ترامپ باید یک سورپرایز داخلی باشد تا خارجی و احتمالا ارتباطی با ایران ندارد. خصوصا با اولین مناظرهای که بین طرفین انجام شد و ترامپ نتوانست از آن طرفی بربندد و اینکه اکنون هم کرونا گرفته بعید است در فکر ماجراجویی باشد.
کسی چه میداند شاید همین کروناگرفتن او یک سورپرایز باشد که با درمان جدید به صحنه برگردد. درعینحال نباید از آمادگی خود برای دفاع در برابر هرگونه اقدام علیه ایران کاست. از طرف دیگر اگر اقدامی علیه ایران طراحی شود، احتمالا از سوی منطقه باید باشد. اسرائیل و عربستان که هماکنون در چنگال رهبرانی تندرو گرفتارند، در فکر توطئه هستند. اینان میخواهند وضع ایران و آمریکا به نقطه غیرقابل برگشت برسد تا در آمریکا هر کس سر کار بیاید نتواند تنشها با ایران را کاهش دهد یا روابطی هرچند غیررسمی برقرار کند. به نظرم اگر سورپرایزی منفی درباره ایران باشد از ناحیه این دشمنان منطقهای و جاسوسان ایشان خواهد بود./شرق