توقف اجرای پروتکل الحاقی نقض برجام شمرده می‌شود

خبرمهم: توافق برجام امروز بيش از هر زمان ديگري ضربه‌پذير شده و خروج آمريکا، عدم عمل به تعهدات از سوي اروپا و کاهش پله‌پله تعهدات از سوي ايران باعث شده تا اميد‌ها به برجام کمرنگ‌تر شود؛ مجموع اين مسائل و راهکار خروج را با توجه به احتمال راي آوري بايدن در آمريکا چگونه تحليل مي‌کنيد؟

به گزارش بخش بین المللی سایت خبرمهم، خیلی خوشبینانه است که از حالا بگویم ترامپ رای نمی‌آورد و هنوز قضاوت در این باره زود است. به هر حال برجام توافق مهمی در تاریخ سازمان ملل و شورای امنیت است. چرا که باعث شد قطعنامه‌هایی که علیه یک کشور صادر شده بود و ادامه آن می‌توانست به یک بحران بزرگ و جنگ در منطقه تبدیل شود از طریق مذاکره و دیپلماسی به یک توافقی برسد. البته طی برنامه‌ای قرار بود که خواسته‌های طرفین طی ۸ سال انجام شود. اما متاسفانه در راه اجرای این توافق سنگ اندازی شد و نهایتا با خروج آمریکا امروز برجام در شرایط مناسبی قرار ندارد و می‌شود گفت که وضعیت برجام در حال سکرت است یعنی امیدها به اینکه برجام بتواند ادامه حیات بدهد خیلی بالا نیست. با این حال طبیعی است که همه کشورها و طرف‌های توافق منهای آمریکا که در همان کشور هم اختلاف وجود دارد مخالف ادامه چنین توافق و برنامه‌ای باشند. در ایران نیز کارشناسان و عمده کسانی که به امنیت ملی، تمامیت ارضی، منافع مردم و به‌خصوص منافع عمومی باور دارند معتقدند که برجام باید بماند و اگر به‌طور کامل از دست برود می‌تواند آینده ایران را با مخاطرات عظیمی مواجه کند که معلوم نیست آیا در آینده می‌تواند استقلال، تمامیت ارضی و وحدت ملی خود را حفظ کند یا خیر. بنابراین حفظ برجام برای ما یک امر حیاتی است و برای دنیا نیز توافقی بسیار مهم است که شکست آن می‌تواند آثار بسیار زیادی بر روابط بین‌الملل داشته باشد.

چندی پیش مجلس طرح دو فوریتی را در مورد لزوم خروج داوطلبانه ایران از پروتکل الحاقی به تصویب رساند که بازتاب‌هایی داشت؛ اساسا اینکه ایران در چنین شرایطی بخواهد اجرای داوطلبانه را کنار بگذارد چه تبعاتی برای کشورمان در پی خواهد داشت؟

البته من بعید می‌دانم که این افکار ناپخته و غیرکارشناسی شده به نتیجه عملی برسد. چراکه خروج ایران و توقف اجرای پروتکل الحاقی نقض برجام به حساب می‌آید و طبیعتا می‌تواند مجددا ایران را به شورای امنیت بازگرداند که خواست آمریکا، رژیم صهیونیستی و قدرت‌هایی است که به‌دنبال از بین بردن برجام هستند. تعجب آور است که برخی در داخل با این خواسته دشمنان برجام، تمامیت ارضی و وحدت و استقلال ایران همگامی می‌کنند. لذا فکر نمی‌کنم این به نتیجه برسد چرا که کاملا برخلاف منافع ملی ایران است و مطمئنم که وزارت امور خارجه، دولت و نهادهایی که در کشور بر اساس کار کارشناسی و نگاه ملی کار می‌کنند با این کار موافق باشند.

اروپایی‌ها بارها در یک فرافکنی آشکار اعلام کردند که تا حد توان به تعهدات خود پایبند بودند و توپ را به زمین ایران انداختند؛ این در حالی است که مقامات کشورمان بسیار بیان کردند اروپایی‌ها از عمل به تعهدات خود عاجزند؛ این فرافکنی اروپایی‌ها از چه رو است؟

اروپا در منگنه‌ای میان ایران و آمریکا قرار گرفته و به قول معروف ساندویچ شده است. خب فشار آمریکا طبیعتا بسیار بالا است و اروپایی‌ها نمی‌توانند آن را پس بزنند. از طرف دیگر انتظارات اروپایی‌ها از ایران انتظارات روشنی است. برجام تنها یک توافق در خلأ نبوده که فقط به آثار بخش هسته‌ای آن توجه کرد. همانطور که در مقدمه برجام آمده انتظارات اروپایی‌ها نیز این بوده که برجام به صلح و امنیت در خاورمیانه منجر شود. درگیری‌ها، جنگ‌های نیابتی و کشمکش‌ها در این منطقه پایان پیدا کند. با این حال علت اینکه پرونده ایران به شورای امنیت رفت این بود که طرف‌های دیگر ادعا می‌کردند برنامه هسته‌ای ایران برای صلح و امنیت منطقه‌ای جهان مخاطره‌آمیز است. بنابر این هدف برجام این بود که صلح و امنیت در منطقه حفظ و احیا شود. اما اروپایی‌ها بر این باور هستند که ایران در این راستا همکاری نکرده است. از طرف دیگر آمریکایی‌ها به‌خصوص تندروهایی مثل ترامپ و تیمش، رژیم صهیونیستی و عربستان موافق اجرای برجام نبودند. در نتیجه اروپایی‌ها در این وضعیت خیلی توانایی اجرا نداشتند اما اروپایی‌ها بالاخره تاکنون تلاش کردند که برجام حداقل از نظر حقوقی باقی بماند و خواسته‌های آمریکا برای اینکه برجام به شورای امنیت برود و مجددا تحریم‌های بین‌المللی بر ایران احیا شود تامین نگردد. از این رو به نظر می‌رسد که اروپایی‌ها تا اندازه زیادی کمک کردند و نمی‌شود گفت که خیلی بیکار بودند. البته اروپایی‌ها قادر نبودند به‌دلیل فشار آمریکا آنچه را که در برجام آمده را اجرا کنند. البته طی این سال‌ها اتفاقاتی نیز بین ایران و کشورهای اروپایی فرانسه، آلمان و انگلیس که ۳ طرف اصلی اروپایی برجام هستند نیز رخ داد و مناسبات ما با این سه کشور نیز چندان دوستانه نبود و اتباعی از آنها در ایران زندانی هستند که به بهبود روابط ایران و این کشورها کمک نمی‌کند تا این کشورها بتوانند در بین افکار عمومی خود از برجام حمایت کنند.

در ابتدای برجام که هنوز در آمریکا اوباما روی کار بود شاهد بودیم با وجود عمل تمام و کمال ایران به تعهداتش اروپایی‌ها آن زمان نیز بیش از عمل سخن می‌گفتند؛ اساسا این تناقض که اروپایی‌ها نمی‌خواهند یا نمی‌توانند تعهدات خود را اجرا کنند را چگونه تحلیل می‌کنید؟

نگرانی‌های متقابلی وجود دارد و اینگونه نیست که در اتحادیه اروپا نیز نسبت به برجام اجماع وجود داشته باشد. همانطور که در ایران اجماع وجود نداشت و برخی از همان ابتدا کلنگ به دست گرفته بودند که ریشه برجام را بزنند. هرچند که نباید از دولت‌ها و گروه‌هایی که مخالف برجام بودند و همچنین نفوذ رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی نیز غافل بود. در زمان اوباما نیز طبیعتا کنگره و حزب جمهوری خواه در سنا کاملا مخالف برجام بودند و اجازه ندادند که برجام در کنگره به تصویب برسد و این توافق فقط در سطح اوباما و ایران باقی ماند. لذا برجام دشمنان زیادی در همه طرف‌ها از جمله داخل ایران، منطقه، اروپا و آمریکا داشت. اکنون نیز همان وضعیت برقرار است و اینکه انتظار داشته باشیم اروپایی‌ها تمام و کمال بتوانند در کنار ایران قرار بگیرند همانطور که پیشتر اشاره کردم امری غیرممکن و محال است، چرا که هم اروپایی‌ها توانایی لازم را ندارند و هم اینکه ایران حاضر نیست انتظارات آنها را برآورده کند. چون دولت توانایی ندارد که سیاست خارجی را مدیریت کند اجماعی برای پیشبرد برجام وجود نداشت و دولت قادر نبود با مذاکراتی که با طرف‌های خارجی داشت اعتماد آنها را جلب کند و همین باعث شد همانقدر که ما نسبت به اروپایی‌ها بی‌اعتماد شدیم اروپایی‌ها نیز نسبت به ایران دچار بی‌‌‌اعتمادی شوند.

تاثیر انتخابات نوامبر آمریکا را بر برجام و تحولات پیرامون آن چگونه می‌‌بینید و اساسا تحول شگرفی حاصل خواهد شد؟

من معتقدم که اگر آقای بایدن روی کار بیاید می‌شود گفت که امکان دارد زمینه بازگشت آمریکا به مذاکرات فراهم شود، البته این گفته بدین مفهوم نیست که آمریکا کامل به برجام بازمی‌گردد بلکه تحریم‌های آمریکا می‌تواند در پی یکسری مذاکرات کاهش پیدا کند و زمینه اینکه دوباره توافقاتی انجام شود بوجود آید، اما اگر آقای ترامپ باقی بماند باید مقداری احساس نگرانی کرد و ممکن است که در دور دوم ترامپ اگر همچنان این وضعیت ادامه داشته باشد و مذاکراتی بین ایران و آمریکا شروع نشود ممکن است که مخاطرات بیشتری فراروی برجام و وضعیتی که بر سر برنامه هسته‌ای ایران است بوجود آید، البته اکنون فکر می‌کنم که تا انتخابات آمریکا هنوز زمان باقی است و دیپلماسی هنوز می‌تواند کار کند چرا که الان دولت ترامپ نیازمند آن است که در داخل آمریکا وجهه بهتری پیدا کند و ممکن است که اگر دیپلماسی ایران درست عمل کند با هماهنگی اروپایی‌ها و کشورهایی مثل روسیه و چین بتواند امتیازاتی را برای حفظ برجام بگیرد و دولت بعدی چه آقای ترامپ باشد و چه بایدن زمینه بهتری در دولت بعدی برای ادامه مذاکرات فراهم شود.

تاثیر دیپلماسی منطقه‌ای ایران در مواجهه با کشورهای همسو و مخالف را چگونه تبیین می‌کنید؟

همه کشورهای عربی که در منطقه هستند به غیراز سوریه که وضعیت خاصی دارد و ایران با آمریکا رابطه خوبی دارند. درست است که برخی کشورها مثل قطر و عربستان ممکن است که با هم اختلافاتی داشته باشند. اما قطر، عربستان و عمان همه هم‌پیمان نظامی آمریکا هستند، لذا چنانچه بین ایران و آمریکا نوعی تشنج‌زدایی صورت بگیرد باید منتظر باشیم که بین این کشورها در گسترش روابط با ایران رقابت ایجاد شود و سعی کنند از هم پیشی بگیرند. حال اینکه قطر، عمان و تا اندازه‌ای کویت فرصت بهتری دارند و به‌نظر می‌رسد که امارات، عربستان و بحرین نیز اشتیاق بیشتری برای بهبود رابطه با ایران پیدا کنند. از طرفی برای عراق که برای ارتباط با ایران از سوی آمریکا تحت فشار است فرصت‌های بهتری فراهم می‌شود و می‌تواند روابط ایران با عراق را گسترش دهد. در مورد لبنان نیز اگر فشار آمریکایی‌ها کاهش پیدا کند می‌تواند روابط خود را با ایران گسترش دهد. در مورد سایر کشورهای منطقه مثل افغانستان و پاکستان نیز فرصت‌های بهتری پیدا شده و روابط‌مان با این کشورها گسترش پیدا می‌کند. بنابراین اگر نوعی تشنج‌زدایی بین ایران و آمریکا صورت بگیرد سیاست ایران در مورد گسترش روابط با همسایگان نیز جاده‌ها و مسیرهای بهتری پیدا می‌کند و ایران می‌تواند موقعیت خود را در خاورمیانه بهبود ببخشد.

تحلیل‌های مختلفی در مورد قرارداد ۲۵‌ساله ایران و چین مطرح می‌شود از کسانی که این قرارداد را به نفع منافع ملی و اقتصاد کشور می‌دانند تا آنهایی که مخالفت خود را به انحای مختلف بیان می‌کنند تحلیل شما چگونه است؟

من معتقدم که در این موضوع نباید افراط و تفریط کرد. در اصل در دنیای امروز همه کشورها دنبال توافقات ساختاری و راهبردی با شرکای اقتصادی خود هستند. از این جنبه این موضوع ایده بسیار خوبی است. اما مشکلی که وجود دارد و ممکن است که باعث نگرانی شود اینکه چون سیاست خارجی ما یک سیاست خارجی متوازن و همه جانبه نیست، وقتی با یک قدرت بزرگ وارد توافق می‌شویم در حالی که همزمان با سایر قدرت‌ها در تشنج بسر می‌بریم ممکن است ناچار شویم امتیازات بیشتری دهیم. در نتیجه باید به نگرانی‌ها توجه داشت. اصطلاحا می‌گویند روابط بین‌الملل بر اساس سیاست Real Politic استوار است. یعنی کشوری عاشق چشم و ابروی کشور دیگر نیست و هر کشوری به‌دنبال منافع خود است. لذا وقتی کشوری ببیند که طرف مقابل ضعیف‌تر است و امکانات کمتری دارد خواسته‌های بیشتری را طلب می‌کند. از آنجایی که ما در تحریم هستیم، اگر بخواهیم وام بگیریم امکانات لازم را نداریم. حال اگر چینی‌ها به ما وام بدهند با بهره ۱۲‌درصد خواهد بود. در حالی که این بهره در دنیا معمولا ۲ تا ۵/۲‌درصد است و این یک فاجعه است. به هر صورت باید به نگرانی‌ها توجه داشت و جزئیات توافقات را دید و ببینیم که در نهایت پیشنهادات چینی‌ها چه خواهد بود. این چیزی که در حال حاضر منتشر شده پیشنهادات طرف ایرانی است و باید ببینیم پیش نویس متقابلی که چینی ‌ها ارائه می‌کنند چگونه است و آن زمان نسبت به آن قضاوت کرد. فعلا زود است نسبت به اینکه این توافق منافع ایران را در بر خواهد گرفت یا خیر به دقت اظهار نظر کرد. من فکر می‌کنم مقداری در این مورد افراط و تفریط صورت می‌گیرد و در ایران همه چیز به سرعت سیاسی می‌شود و گروه‌ها بنابر مواضع سیاسی خود بدون اینکه توافقی را بخوانند موضع گیری می‌کنند. قدرت‌ها و رسانه‌های خارجی نیز در این مساله دخالت دارند و قضیه را از جاده بررسی منطقی و کارشناسی خارج می‌کنند که اکنون نیز به‌نظر می‌رسد که این اتفاق افتاده است. باید پیش نویس طرف ایرانی و چینی را دید و آن زمان ببینیم که در نهایت این می‌تواند چه دستاوردهایی را برای ایران داشته باشد. از اصل توافق می‌‌شود دفاع کرد اما با توجه به شرایط حال حاضر در روابط خارجی ایران باید نگران بود که منافع ایران حفظ شود./آرمان ملی

خروج از نسخه موبایل