سقوط نفت؛ فرصت یا تهدید؟

خبرمهم: به باور یک روزنامه‌نگار سقوط قیمت نفت و تحریم آن برای اصلاح سیاست و اقتصاد و حتی جامعه ایران می‌تواند فرصتی تاریخی باشد و نه تهدید.

به گزارش بخش اقتصادی سایت خبرمهم،  «کشورهای نفتی همیشه این ویژگی را داشته‌اند که ضربان قلب مسئولان آن با شاخص و قیمت نفت هماهنگ می‌شد. مثل ‏طلافروشان که تا صبح قیمت نگیرند، کرکره را بالا نمی‌دهند و خرید و فروش را آغاز نمی‌کنند. این مسئولان هر روز صبح ‏ قیمت نفت را می‌گرفتند و سپس باید هر چند ساعت یک بار نیز قیمت جدید بگیرند! احتمالاً اکنون نبض آنان باید مثل ‏مانیتورهای اتاق عمل تبدیل به خط صاف شده باشد و از آن بالا و پایین رفتن ضربان قلب، خبری نباشد. این از برکات کروناست. البته ایران به واسطه تحریم مدت‌ها بود که چندان دنبال این شاخص نمی‌رفت، چون بالا رفتن آن بیش از آن که خزانه ‏خودمان را پُر کند، خزانه رقبا و دشمنان را پُر می‌کرد. از این رو اکنون نباید به اندازه دیگران نگران این وضعیت شد.

با این ‏حال در این سقوط آزاد قیمت نفت چند نکته جالب وجود دارد که یادآوری آنها خالی از فایده نیست‎. نخستین نکته غیر قابل تصور بودن چنین پدیده‌ای بود. این که قیمت حتی به زیر صفر برسد و به خریداران پول نیز داده شود. به ‏طور قطع این وضعیت موقتی است ولی نکته مهمی وجود دارد. این که نظام سرمایه‌داری تا چه حد انعطاف‌پذیر عمل می‌کند. این که در مدت نه‌چندان طولانی بتوان از قیمت ۵٠ دلار در بشکه به زیر قیمت صفر رسید، واقعیتی است که این نظام اقتصادی ‏قادر به تحمل و تطبیق دادن خود با آن است. درسی که نظام‌های سیاسی کمتر می‌گیرند و آمادگی ندارند که خود را با وضعیت‌های ‏تحول تطبیق دهند و رفتار خود را با شرایط جدید هماهنگ نمی‌کنند و به همین علت دچار جمود و شکنندگی می‌شوند.‏

نکته بعد درباره هدفمندی یارانه‌هاست و تأکیدی بود که برخی از افراد ازجمله بنده درباره نحوه پرداخت یارانه‌ها مطرح ‏می‌کردند ولی مورد توجه دولت قرار نگرفت. پیشنهاد این بود که به‌جای تعیین قیمت انرژی و بنزین و پرداخت مبلغ ثابت به ‏مردم، بهتر است، سهم انرژی آنان را به‌عنوان یارانه بپردازید و قیمت را شناور کنید. در این صورت میزان دریافتی مردم متأثر ‏از قیمت سوخت و انرژی خواهد بود. انجام این کار نه‌تنها موجب آزادسازی قیمت انرژی می‌شود، بلکه منجر به اصلاح اساسی ‏در ساختار بودجه‌ای دولت ایران خواهد شد. آن زمان گوش نکردند، به این گمان که قیمت انرژی بیشتر می‌شود و درآمد اضافه در ‏اختیار دولت قرار خواهد گرفت. حالا به روشنی متوجه می‌شوند که دولت نه‌تنها از این طریق چیزی در اختیار ندارد که پرداخت ‏کند، بلکه باید چیزی هم از جیب و خزانه خودش برای تأمین یارانه‌ها بدهد. امروز مسأله کشور، قاچاق سوخت از داخل به ‏خارج نیست، شاید با ادامه این وضع قاچاق سوخت از خارج به داخل مسأله شود. اگر درایت و شجاعت کافی وجود می‌داشت، ‏همین روزها قیمت سوخت را آزاد می‌کردند تا دیگر در بند قیمت‌گذاری این کالای پردردسر نباشند‎.

چرا باید از این وضعیت نفت استقبال کرد؟ به‌طور قطع تحریم و قیمت پایین نفت فشارهای فراوانی را به مردم و اقتصاد ایران ‏وارد می‌کند. این تهدید است ولی بالا بودن تولید و فروش نفت تهدیدی جدی‌تر است. ریشه بخش بزرگی از مشکلات ایران ‏اثرهای زیان‌بار درآمدهای نفتی بوده است. بنابراین کاهش قیمت و تولید وضعیت تهدیدآمیزی است که باید به فرصت تبدیل شود. ‏فقط در وفور درآمدهای نفتی کشورها است که می‌توان گنجشک را رنگ کرد و به جای قناری غالب کرد. این همه نابخردی‌های مدیریتی ‏برای چیست؟ برای این است که به پشتوانه درآمدهای نفتی و پول یامفت آن می‌توان انواع و اقسام ناکارآمدی‌ها را پوشاند و ‏مدیریت ضعیف و سیاست‌های نادرست را به نحو دیگری جلوه داد. کسی که … سالانه بالای ‏صد میلیارد دلار پول بی‌زبان از نفت نصیب خزانه او می‌شود، به‌طور طبیعی نیازی به کارآفرین و تولیدگر و صرفه‌جویی و ‏مصرف کارآمد و موثر ندارد. او نیازی ندارد که افراد مدیر و مدبر و آگاه و کارشناس و اقتصاددان را برای تصدی امور انتخاب ‏کند. چنین سیستمی مثل خودرویی است که بنزین و گازوییل مفت مصرف می‌کند. برای هر صد کیلومتر ٢٠لیتر مصرف ‏ و هوا را آلوده می‌کند. هیچ نوآوری در اصلاح موتور نخواهد داشت؛ چراکه ٢٠لیتر بنزین برای او هزینه‌ای ندارد. در ‏مقابل آن خودرویی قرار دارد که برای هر صد کیلومتر فقط ۵ لیتر بنزین مصرف می‌کند. چرا؟ چون بنزین برای آنان مفت ‏نیست، باید به قیمت بازار خرید و با ٢٠لیتر مصرف نمی‌توان حمل‌ونقل مقرون به‌صرفه‌ای داشت. سقوط قیمت نفت و تحریم آن برای اصلاح سیاست و اقتصاد و حتی جامعه ایران می‌تواند فرصتی تاریخی باشد و نه تهدید.‏»/شهروند

خروج از نسخه موبایل