ظهور ژنرال‌های ابر ثروتمند

خبرهای فوری: گرانی بنزین و در مقابل پرداخت یارانه نقدی اندک به مردم، در واقع گرفتن مالیات منفی از مردم است و دولت کمبود درآمد خود را از جیب جامعه پوشش می‌دهد.

به گزارش بخش اقتصادی سایت خبرهای فوری، در پی اعلام افزایش قیمت بنزین، بحث تجربه‌های پیشین افزایش قیمت سوخت و پرداخت یارانه نقدی در ازای آن، داغ شده است. در سال ۸۹ بعد از گرانی بنزین و پرداخت یارانه نقدی ضریب جینی که بیانگر شکاف و فاصله درآمدی افراد جامعه است، تشدید شد و این سیاست باعث عمیق شدن شکاف درآمدی میان افراد جامعه شد.

محمود جامساز، کارشناس اقتصادی، در‌این‌باره به «شرق» می‌گوید: گرانی بنزین و در مقابل پرداخت یارانه نقدی اندک به مردم، در واقع گرفتن مالیات منفی از مردم است و دولت کمبود درآمد خود را از جیب جامعه پوشش می‌دهد. حسین راغفر نیز می‌گوید: نهاد‌های ضعیف ناشی از فقر در جامعه است؛ از‌این‌رو دولت‌ها در گروگان بازیگر رانتی هستند. مردم در نظام تصمیم‌گیری ما نقش ندارند؛ به‌همین‌دلیل در دولت این‌گونه مطرح می‌شود که ما ارز را گران کردیم و هیچ اتفاقی رخ نداد؛ پس بنزین را گران می‌کنیم.

درآمد روزانه ۲۱۰ میلیاردتومانی بنزین

محمود جامساز درباره تأثیر افزایش قیمت بنزین بر شکاف درآمدی توضیح داد: درست است که ما جامعه را به ۱۰ دهک درآمدی تقسیم کردیم؛ اما سازوکار تقسیم این دهک‌ها اشکال اساسی دارد و اکثر دهک‌های درآمدی با دهک‌های درآمدی بالا فاصله عمیقی دارند. مسئله روشن است، به خاطر بی‌ثباتی اقتصادی و مدیریت ناکارآمد اقتصادی و دیپلماسی خارجی کشور که منجر به توقف تجارت خارجی شده، افراد بیشتری از جامعه به سمت فقر رفته‌اند. همین که دولت اعلام می‌کند به ۱۸ میلیون خانوار کمک نقدی می‌کند، که بسیار هم ناچیز است، نشان‌دهنده این است که جامعه به دو طبقه دارا و ندار، غنی و فقیر تقسیم شده و طبقه متوسط ریزش کرده است. در میان افراد طبقه متوسط عده‌ای که با رانت در تماس هستند، می‌توانند خود را بالا بکشند؛ اما اکثر جامعه این امتیاز را ندارند. اگر نگاهی اجمالی به روند اجاره‌ها بیندازیم، در هر سال که قرارداد تمام می‌شود، افراد به محله‌های پایین‌تر هدایت می‌شوند. قدرت خرید اجازه نمی‌دهد زندگی سال قبل را داشته باشند و این در میان اکثر اقشار جامعه صدق می‌کند. درآمد خانواده کارگری که چهار سال پیش می‌توانست پاسخ‌گوی معیشت باشد، حالا این سبد چنان فشرده شده که قادر نیست تأمین نیاز کند. افزایش تورم که مسئول آن نوع سیاست پولی و مالی دولت است، در کنار بی‌کاری بالا که آن هم به دلیل توقف کار کارخانجات یا ظرفیت پایین تولید افزایش پیدا کرده، معیشت افراد جامعه را دشوار کرده است.

او اضافه کرد: در شاخص فلاکت ایران که از جمع تورم و بی‌کاری ابداع شده، در بین ۹۵ کشور دنیا رتبه ۹۱ را داریم و این نشانه‌خوبی نیست. درحالی‌که ایران درآمد نفتی بسیار بالا تا ۱۳۰ میلیارد دلار هم داشته است؛ اما متأسفانه این درآمد اغلب هرز رفت و به سمت رفاه جامعه حرکت نکرد. مبادلات با چین و کره هم کاهش پیدا کرده؛ بنابراین رفاه نسبی طبقات محروم جامعه روز‌به‌روز کاهش پیدا می‌کند. بنزین کالای مصرفی گسترده است و روزی ۱۰۵ میلیون لیتر مصرف بنزین داریم. حالا برای بعضی که صاحب کارت هستند، بنزین ۵۰۰ تومان گران‌تر است و بدون کارت‌ها ۳۰۰ درصد افزایش قیمت پیدا کرده‌اند. بنزین سوپر هم بیش از ۳۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است. اگر معدل این افزایش را دو هزار تومان برای دولت در نظر بگیریم، حدود ۲۱۰ میلیارد تومان در روز در‌آمد برای دولت است. در واقع ماهانه شش‌هزار‌و ۳۰۰ میلیارد تومان؛ بنابراین دولت می‌خواهد کمبود درآمد خود را از مردم بگیرد. چون بنزین یک کالای اساسی است، افزایش درآمد آن بر همه کالا‌ها اثر دارد. هزینه حمل را بالا می‌برد. در همین مدت کوتاه بسیاری از قیمت‌ها افزایش پیدا کرده‌اند؛ در‌حالی‌که این متناسب با حقوق و دستمزد نیست و گرانی ایجاد می‌کند. دولت باید به فکر در‌آمد و دستمزد افراد باشد که آیا می‌توانند این افزایش قیمت را تحمل کنند؟ دولت برای اینکه تصمیم خود را توجیه کند، بحث توزیع درآمد را پیش می‌کشد و می‌گوید قشر پردرآمد بیشتر از بنزین استفاده می‌کند و ما با گرانی بنزین، از این افزایش قیمت یارانه به کم‌درآمد‌ها می‌دهیم. در‌حالی‌که ما این تجربه را سال ۸۹ داشتیم و نه‌تن‌ها دردی را دوا نکرد؛ بلکه افزایش تورم و گرانی ایجاد کرد. حالا همین تجربه را تکرار می‌کنیم. ضمن اینکه در مجموع ۶۰ میلیون نفر یارانه جدید هم می‌گیرند و این خود باعث افزایش تقاضای عمومی می‌شود؛ در‌حالی‌که عرضه ثابت است و تورم ایجاد می‌کند؛ بنابراین از دو جنبه گرانی بنزین و افزایش تقاضای ناشی از یارانه نقدی مردم روز‌به‌روز فقیرتر می‌شوند. درست عین اینکه مالیات منفی پرداخت می‌کنند، دولت هم کمبود‌های خود را از جامعه می‌گیرد.

ترکش گرانی بر عمق نابرابری

حسین راغفر نیز در نشست هفتگی مؤسسه دین و اقتصاد درباره جهت‌گیری‌های سیاستی با مسئله فقر و نابرابری گفت: یکی از برچسب‌های اجتماعی و آنچه که اجتماع را به عنوان یک پدیده واحد تعریف می‌کند، همبستگی اجتماعی است که آن نیز ناشی از احساس تعلق خاطر به جامعه مشترک است. پدیده‌های روزمره آن‌ها را به این نتیجه‌گیری هدایت می‌کند که آن‌ها متعلق به آن جامعه هستند آن موقع سیاست‌های بخش عمومی حائز اهمیت خواهد بود. در واقع ریشه همه مشکلات اجتماعی را باید در نابرابری‌های ناموجه دید که آن نیز محصول نظام تصمیم‌گیری است به نحوی که فرصت‌های نابرابر را در اختیار افرادی قرار می‌دهند که منشأ اصلی فقر است.

ظهور ژنرال‌های ابرثروتمند نتیجه خصوصی‌سازی به دوستان و اقوام

این اقتصاددان خاطرنشان کرد: یکی از پیامد‌های سیاست‌های نئولیبرالی، تقلیل تدریجی نقش دولت به ارائه تسهیلات به سرمایه‌گذاران به اسم آزادسازی است. البته این موضوع در اکثر کشور‌ها وجود دارد، اما در ایران ویژگی‌های خاص خود را دارد. یکی از پیامد‌های سیاست‌های نئولیبرالی پس از جنگ همین خصوصی‌سازی به دوستان و اقوام است که امروز شاهد به وجود آمدن ژنرال‌های ابرثروتمند هستیم؛ کسانی که در مجامع سیاست‌گذاری هم حضور دارند و صحبت از فساد در این مجامع ممنوع است، البته مشخص است که نتیجه تصمیم‌های این مجامع چه خواهد بود.

وی ادامه داد: وجود نهاد‌های ضعیف ناشی از فقر در جامعه است از همین روی دولت‌های ضعیف در گروگان بازیگران رانتی هستند. مردم در نظام تصمیم‌گیری ما نقش ندارند به همین دلیل در دولت این‌گونه مطرح می‌شود که ما ارز را گران کردیم هیچ اتفاقی رخ نداد پس بنزین را گران می‌کنیم. راغفر افزایش انتظارات را موجب ناامنی دانست و افزود: سیاست‌هایی که باعث افزایش انتظاراتی می‌شوند و از سویی خارج از توان دولت است، زمینه‌ساز ناامنی هستند که دولت نهم و دهم استاد این کار بود یعنی مرتبا با افزایش انتظارات خوراک ناامنی به جامعه تزریق می‌کرد.

این کارشناس اقتصاد با اشاره به موضوع افزایش قیمت بنزین گفت: پس از پایان جنگ تحمیلی، دولت‌ها برای جبران سوءتدبیر‌ها و کسری بودجه خود از دو ابزار افزایش نرخ ارز و قیمت حامل‌های انرژی استفاده کرده‌اند. متأسفانه در این مدت دولت‌ها درس عبرت نگرفتند که خود آن‌ها قربانی اصلی این سیاست‌ها هستند. در همین موضوع بنزین، دستگاه‌های دولتی باید بنزین خود را با نرخ آزاد بزنند که این به معنای افزایش هزینه‌های خود دولت است. نتیجه این سیاست‌ها آن است که دولت مسئولیت‌های اجتماعی خود را واگذار کرده است. آموزش و پرورش که سال‌هاست به این وضع افتاده و آموزش عالی کشور نیز تا دو سال اخیر ۸۷.۵ درصد آن پولی بود. وی ادامه داد: علت همین افزایش قیمت بنزین نیز برای جبران کسری بودجه است، اما چون با فشار جامعه روبه‌رو شدند، گفتند می‌خواهیم آن را توزیع کنیم که سم است. در دولت قبل که برای ۷۵ میلیون ایرانی یارانه واریز کردند، وزیر اقتصاد دولت یازدهم گفتند آخر سال ما ماتم می‌گیریم که این منابع را از کجا باید تأمین کنیم حالا هم علاوه بر آن ۳۰ هزار میلیارد تومان به آن اضافه شده است و در واقع این چاله‌ها برای دولت بعدی است. اقتصاد سیاسی ما به‌گونه‌ای است که دولت‌ها در دور اول به چاله‌ها و میراث کج دولت گذشته انتقاد می‌کنند و در دور دوم خودشان همان اقدامات را انجام می‌دهند. راغفر متذکر شد: در سال گذشته تقریبا ۱۱۸ میلیون تن شن، ماسه و سنگ‌آهن به قیمت هر تن زیر ۵۰ دلار صادر شد در حالی که در همین شش‌ماهه نخست سال ۹۸، این میزان به ۱۵۰ میلیون تن رسیده است. جالب آنکه یارانه حمل‌ونقل مانند بنزین، لاستیک و استهلاک آن تقریبا صد هزار میلیارد تومان است. برای اینکه ببینید این چه رقم بزرگی است؛ همین موضوع افزایش قیمت بنزین ۳۳ هزار میلیارد تومان درآمد خواهد داشت در حالی که ما سه برابر آن پرداخت می‌کنیم تا با منابع کشور این طور رفتار شود. این اقتصاددان با انتقاد از سیاست‌های تورم‌زا گفت: افزایش نرخ ارز یا بنزین باعث افزایش هزینه‌های تولید و آن نیز باعث افزایش تورم می‌شود، آن موقع خواهند گفت: فنر فشرده است که از کلمات دردآور است. در حالی که خود آقایان فنرساز هستند که هزینه‌های آن را نیز مردم باید بپردازند. جالب آنکه این سیاست‌ها در همه دولت‌ها با استدلال‌های نخ‌نما صورت گرفته است مثلا ادعا دارند قاچاق می‌شود، در حالی که اگر دلار را به چهار هزار تومان کاهش دهند، آن موقع قاچاقی نخواهد بود. /شرق

خروج از نسخه موبایل