افراد زیر دیپلم و افراد دارای دکترای تخصصی، بیشترین شانس را برای کاریابی دارند. داده‌های مرکز آمار تایید می‌کنند که نرخ بیکاری تنها برای این دو گروه، زیر ۱۰ درصد است و دارندگان مدارک دیپلم، کاردانی، لیسانس و فوق‌لیسانس نرخ بیکاری بیشتری دارند. جالب اینکه در بین مدارک دیپلم، کاردانی، و لیسانس، بیشترین نرخ بیکاری مربوط به گزینه سوم، یعنی لیسانس است. جالب‌تر اینکه جویندگان کار با مدرک فوق‌لیسانس شانس کاریابی کمتری نسبت به افراد دارای مدرک دیپلم دارند. هر چند در بین تحصیلکرده‌ها، افراد دارای مدرک دکترای تخصصی از بخت خوبی برای یافتن شغل برخوردارند.

نمای کلی از  دارندگان مدرک

مرکز آمار داده‌های تفصیلی بازار کار مربوط به سال ۱۳۹۷ را منتشر کرده است. در نمای کلی جمعیت در سن کار بالغ بر ۶۶ میلیون و ۸۷۴ هزار نفر در سال گذشته می‌شدند. البته از این تعداد همگی فعال اقتصادی نیستند. فعال اقتصادی یعنی اینکه فرد یا شاغل است یا در هفته مرجع به دنبال کار بوده است.  از کل جمعیت در سن کار کشور، ۵/ ۴۰ درصد فعال اقتصادی محسوب می‌شوند، به عبارتی به‌طور میانگین از کل جمعیت بالای ۱۰ سال، ۵/ ۴۰ درصد یا به دنبال شغل یا در شغلی مشغول به کار هستند. نکته اول اینجاست که نرخ مشارکت فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، بیشتر از نرخ کشوری است. نرخ مشارکت در جمعیت لیسانسه‌، معادل ۲/ ۵۵ درصد است که از تمامی رده‌های فوق‌دیپلم، دیپلم، متوسطه، راهنمایی و ابتدایی بیشتر است. همچنین بیشترین نرخ مشارکت در دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دوره‌های کارشناسی ارشد، دکترای حرفه‌ای، دکترای تخصصی و فوق دکترا وجود دارد. در این گروه‌ها نرخ مشارکت بالای ۷۰ درصد است. در دکترای تخصصی و فوق‌دکترا نرخ مشارکت تا ۴/ ۷۷ درصد نیز بالا رفته است.  اما نرخ بیکاری این جمعیت به چه گونه‌ای است؟ نرخ بیکاری نشان دهنده جمعیت بیکار به جمعیت فعال اقتصادی است. در حقیقت در نرخ بیکاری، آن قسمت از جمعیت که به دنبال کار نرفته‌اند یا از یافتن شغل ناامید شده‌اند، منعکس نمی‌شود و این افراد جزو جمعیت بیکار به حساب نمی‌آیند. از این‌رو برخی معتقدند که در نرخ بیکاری، کمی توهم آماری نیز دخیل است. در هر حال، می‌توان با این آمار وضعیت بیکاری را در مدارک تحصیلی مختلف سنجید. در واقع این نرخ به ما می‌گوید که در هر مدرک تحصیلی، اگر فردی به دنبال یافتن شغل باشد، با چه احتمالی بیکار خواهد ماند. نرخ بیکاری کل در سال گذشته معادل ۱۲ درصد بوده است. اما نرخ بیکاری در مدارک تحصیلی مختلف، متفاوت است. نکته جالب اینکه بالاترین نرخ بیکاری در بین تمامی گروه‌های تحصیلی(از ابتدایی تا دکترا) متعلق به لیسانسه‌ها است. از جمعیت فعال دارای مدرک کارشناسی، حدود ۳/ ۲۰ درصد بیکار هستند. این در حالی است که مثلا نرخ بیکاری برای افراد دارای دیپلم، معادل ۶/ ۱۲ درصد است. یا نرخ بیکاری برای افرادی که تنها دوره ابتدایی را گذرانده‌اند، حدود ۸/ ۶ درصد گزارش شده است. نرخ بیکاری برای فوق‌لیسانسه‌ها و دکترای حرفه‌ای(مانند پزشکان) نیز جالب نیست. این گروه با ثبت نرخ بیکاری ۳/ ۱۵ درصد شانس کاریابی کمتری از فعالان اقتصادی دارای مدرک متوسطه، راهنمایی، ابتدایی و دیپلم دارند. این آمارها می‌گویند که اگر شما دیپلم داشته باشید و به دنبال کار روید، نسبت به کسی که فوق‌لیسانس دارد، با احتمال بیشتری شغل پیدا می‌کنید. البته در این آمارها، کیفیت شغل و سطح دستمزد منعکس نشده است. همچنین آمارها گویای آن است که دارندگان دکترای تخصصی یا همان دارندگان p.h.d و فوق دکترا، بهترین وضعیت را در بازار کار دارند. از تعداد ۱۷۵ هزار نفر دارای دکترای تخصصی یا فوق دکترا، تقریبا ۵/ ۵ درصد بیکار هستند که نسبت به تمامی گروه‌های تحصیلی در وضعیت بهتری قرار می‌گیرند. به تعبیری می‌توان گفت که بازار کار برای دارندگان مدارک زیر دیپلم در کنار دارندگان مدرک دکترای تخصصی، وضعیت مطلوبی را ارائه می‌کند. برخی کارشناسان این داده‌ها را نشانه کیفیت پایین بازار کارکشور تلقی می‌کنند.

وفور مهندسان

اما وضعیت بیکاری در رشته‌های تحصیلی گوناگون به چه شکل است؟ در گزارش مرکز آمار، رشته‌های تحصیلی بر اساس طبقه‌بندی بین‌المللی آموزش (ISCED-۲۰۱۳) تهیه و تدوین شده است. مجموعا ۱۳ میلیون و ۱۵۱ هزار نفر در کشور، فارغ‌التحصیل یا در حال تحصیل دوره‌های عالی هستند. این تعداد مجموع افراد شاغل در تحصیل یا فارغ‌التحصیل دوره‌های کاردانی، کارشناسی،کارشناسی ارشد، دکترا و دکترای حرفه‌ای هستند. بیشترین فراوانی در گروه تحصیلی «بازرگانی و علوم اداری» وجود دارد. تعداد فارغ‌التحصیلان و شاغلان به تحصیل در این گروه، معادل ۱۹ درصد از کل جمعیت دانشگاهی و فارغ‌التحصیل کشور است. سررشته‌های تحصیلی حسابداری، مدیریت و علوم اداری، امور مالی، بانکداری و بیمه، بازاریابی و تبلیغات، منشی‌گری و امور دفتری در این گروه قرار می‌گیرند. بعد از این گروه، بیشترین فراوانی در شاخه تحصیلی «مهندسی و حرفه‌های مهندسی» وجود دارد که معادل ۸/ ۱۱ درصد از جمعیت دانشگاهی و فارغ‌التحصیل کشور است. سررشته‌های مهندسی شیمی، فناوری حفاظت محیط‌زیست، برق و انرژی، الکترونیک و اتوماسیون، مکانیک و فلزکاری، وسایل نقلیه موتوری، انواع کشتی و هواپیما در این شاخه هستند. به جز دو گروه علوم اداری و مهندسی، فراوانی گروه‌های دیگر به ۱۰ درصد نمی‌رسد. البته در این تقسیم‌بندی باقی مهندسان در زیرشاخه‌های دیگر قرار گرفته‌اند. مثلا مهندسان عمران و معماری در زیرگروه معماری و ساختمان، تقسیم‌بندی شده‌اند که به تنهایی معادل ۹/ ۸ درصد از کل جمعیت مورد بررسی را شامل می‌شوند. یا مهندسان کامپیوتر و IT در گروه فناوری اطلاعات و ارتباطات قرار گرفته‌اند که این گروه نیز ۸/ ۶ درصد از کل جمعیت فارغ‌التحصیلان و شاغلان به تحصیل را تشکیل می‌دهند. به این گروه‌ها باید «فرآوری و ساخت» را نیز اضافه کرد. در نتیجه با مجموع اینها، جمعیت مهندسان از باقی رشته‌های کشور با فاصله بیشتر است که این داده، با مشاهدات عینی در جامعه نیز مطابقت دارد. پس از این گروه‌ها، شاخه‌های تحصیلی «حقوق»، «علوم تربیتی» و «بهداشت» بیشترین جمعیت فارغ‌التحصیل یا شاغل به تحصیل را دارند.

بیکاری در رشته‌های مختلف

داده‌های مرکز آمار نشان می‌دهد که ۷/ ۵۷ درصد از کل تعداد فارغ‌التحصیلان و شاغلان به تحصیل، فعال اقتصادی هستند. این عدد می‌تواند نشان دهد که فارغ‌التحصیلان یا شاغلان به تحصیل، تا چه حد به یافتن شغل امیدوارند. نرخ مشارکت اقتصادی در رشته‌های تحصیلی گوناگون می‌تواند چشم‌انداز افراد آن رشته را نسبت به بازار کار نشان دهد. با توجه به اطلاعات در دسترس، نرخ مشارکت اقتصادی در رشته‌های گوناگون بین ۳/ ۴۳ تا ۳/ ۷۴ درصد متغیر بوده است. کمترین نرخ مشارکت مربوط به رشته‌های تحصیلی گروه هنر و بالاترین نرخ مشارکت مربوط به شاخه تحصیلی دامپزشکی است. جالب اینکه مشارکت اقتصادی مهندسان، با وجود تعداد بالایشان قابل توجه و در حدود ۳/ ۷۰ درصد بوده است. همچنین علاوه بر مجموعه هنر، نرخ مشارکت اقتصادی رشته‌های تحصیلی زبان، علوم زیستی و رشته‌های مرتبط، جنگلداری و رفاه نیز زیر ۵۰ درصد بوده است.

اما وضعیت بیکاری در شاخه‌های مختلف تحصیلی به چه ترتیب است؟ در سال ۹۷، معادل ۱۲ درصد از جمعیت فعال اقتصادی بیکار بوده‌اند. اما نرخ بیکاری در رشته‌های مختلف تحصیلی از ۴/ ۴ تا ۱/ ۲۶ درصد متغیر بوده است. کمترین نرخ بیکاری در اختیار فارغ‌التحصیلان «خدمات امنیتی» است. فارغ‌التحصیلان رشته‌های نظامی و دفاعی و حفاظت از اشخاص و اموال، در این گروه قرار می‌گیرند. در چهار گروه تحصیلی دیگر نیز نرخ بیکاری زیر ۱۰درصد است: بهداشت، دامپزشکی، روزنامه‌نگاری و اطلاع‌رسانی و علوم تربیتی. در رشته‌های پرطرفداری مانند معماری و ساختمان، مهندسی و حرفه‌های مهندسی و حقوق، وضعیت اشتغال مطلوب نیست. نرخ بیکاری در معماری و ساختمان معادل ۱/ ۲۶ درصد است که نشان می‌دهد بازار کار، ظرفیت پذیرش این میزان از فارغ‌التحصیلان رشته‌های معماری و ساختمان را ندارد. یا در مهندسی و حرفه‌های مهندسی نیز نرخ بیکاری نزدیک به ۱۹ درصد گزارش شده است و این در حالی است که بخش قابل‌توجهی از مهندسان، از یافتن شغل ناامید شده‌اند و در این جمعیت منعکس نشده‌اند. شاید از بین گروه‌های محبوب، تنها پزشکی است که وضعیت خوبی دارد. پزشکی، دندانپزشکی، پرستاری و مامایی، داروسازی و طب سنتی در زیرمجموعه «بهداشت» قرار دارند. فارغ‌التحصیلان و شاغلان به تحصیل این گروه، دارای نرخ مشارکت ۲/ ۵۸ درصدی بوده‌اند و نرخ بیکاری ۷/ ۸ درصدی را ثبت کردند. اما به‌طور کلی می‌توان گفت که رشته تحصیلی دامپزشکی، بهترین بازار کار را دارد، چرا که با وجود مشارکت اقتصادی بالا(۳/ ۷۴ درصد) نرخ بیکاری اندکی را ثبت کرده است. از بین فعالان گروه دامپزشکی، تنها ۳/ ۷ درصد بیکار مانده‌اند. /روزنامه دنیای اقتصاد