اقتصادی

کارگران: جمعیتی بزرگ، اما بی‌تأثیر در تصمیم‌گیری‌ها

خبرمهم: کارگران ستون فقرات تولیدند، اما قوانین ناعادلانه و درآمد ناکافی، امروز جوانان را از این حرفه فراری داده است.

در کشوری که کارگران ستون فقرات تولید و صنعت هستند، چرا صدای‌شان به تصمیم‌گیران نمی‌رسد؟ با وجود ۱۳.۲ میلیون کارگر که سهم بزرگی از جمعیت فعال کشور را تشکیل می‌دهند، چرا مطالبات اولیه‌شان همیشه در انتهای صف ایستاده است؟ این گزارش به مناسبت روز کارگر، به واکاوی بحران‌های پیش روی این قشر زحمتکش می‌پردازد؛ از نگاه تحقیرآمیز به نیروی کار تا قوانین ناکارآمد و جامعه مدنی ضعیف. آیا می‌دانید که امروز صنعت ایران با بحران کمبود نیروی کار دست و پنجه نرم می‌کند؟ اما چرا جوانان دیگر حاضر نیستند راه پدرانشان را ادامه دهند؟ پاسخ را باید در نابرابری‌های ساختاری، درآمد ناکافی و فقدان امنیت شغلی جستجو کرد.

به گزارش بخش اقتصادی سایت خبرمهم، دکتر مجید ایرانشاهی به مناسبت روز کارگر در یادداشتی برای گروه رسانه‌ای خبرهای فوری مهم نوشت: کارگران به‌عنوان یکی از مهم‌ترین اجزای مؤثر در اجرای فعالیت‌های صنعتی و تولیدی شناخته می‌شوند و با جمعیتی بالغ بر ۱۳.۲ میلیون نفر، بخش قابل‌توجهی از جامعه را تشکیل می‌دهند؛ اما با وجود این جایگاه حیاتی، نقش آن‌ها در تصمیم‌سازی‌ها و تحقق مطالبات‌شان همواره کمرنگ بوده است.

در سال‌های اخیر، حتی حضور کارگران به‌عنوان نیروی عملیاتی در صنایع کشور با چالش‌های جدی مواجه شده و کمبود نیروی کار به دغدغه اصلی صنعتگران و تولیدکنندگان تبدیل شده است. اما پرسش اینجاست: چرا به این نقطه رسیده‌ایم؟

دلایل کاهش جایگاه کارگر و تأثیر آن بر اقتصاد:

۱. نبود دید درست به کارگران به عنوان منابع انسانی

طی سالیان متعدد دیدگاه درستی نسبت به مدیریت منابع انسانی و کارگران در کشور ما حاکم نبوده است. در واحدهای صنعتی، هنگام استعفا یا اخراج کارگران جمله معروف «این نبود، یکی دیگه؛ آدم ریخته» بیان می‌شد که نشان‌دهنده نگاه ابزاری به کارگران بود. امروز اما این نگاه به التماس برای جذب نیرو تبدیل شده است.

۲. ضعف قانون؛ نبود امنیت شغلی و درآمد مطلوب

کارگران فعالیت شغلی خود را بر اساس درآمد و امنیت شغلی انتخاب می‌کنند. اما قوانین موجود در حوزه روابط کار (از ساختار شورای عالی کار و میزان حقوق و دستمزد گرفته تا قوانین روابط کار) از این اصول حمایت نمی‌کنند. آمار بالای قراردادهای موقت کار کوتاه‌مدت گواه این موضوع است. وقتی کارگری نه درآمد مطلوب دارد و نه امنیت شغلی، چرا باید به این شغل وارد شود؟ عملکرد سازمان تأمین اجتماعی نیز در حمایت از کارگران با کاستی‌های جدی مواجه است.

۳. نبود جامعه مدنی مؤثر کارگری

علیرغم تعداد بالای جمعیت کارگران، جامعه مدنی فعال و تأثیرگذار واقعی که بتواند مطالبات کارگران را پیگیری کند، در کشور وجود ندارد. این مسئله باعث شده خواسته‌های کارگران بی‌پاسخ بماند.

۴. تأکید بر اهمیت کارگران در گفتار، نه در عمل

در فضای تعامل و ارتباطی همواره بر اهمیت کارگران تأکید می‌شود، اما در عمل نه از نظر درآمد و نه از نظر جایگاه اجتماعی، موقعیت مناسبی برای آن‌ها دیده نمی‌شود.

۵. نبود رویکرد توسعه کارگری به عنوان یک شغل حرفه‌ای

در کشور ما به کارگری به عنوان یک شغل تخصصی و حرفه‌ای نگاه نمی‌شود. این نگاه باعث شده کارگری به عنوان امری دون‌پایه تلقی شود، در حالی‌که کارگری نیز نیازمند مهارت و تخصص است.

۶. نبود جایگاه اجتماعی و درآمد مناسب؛ ضعف در جانشین‌پروری

به دلیل نبود جایگاه اجتماعی مناسب برای کارگران، نسل جدید (حتی فرزندان کارگران نسل‌های قبل) تمایلی به ورود به این عرصه ندارند.

کارگران، محور توسعه اقتصادی

این موارد تنها بخشی از چالش‌های پیش‌روی کارگران است و حل آن‌ها نیازمند برنامه‌ریزی کلان و راهبردی دارد. واقعیت این است که رشد اقتصادی بدون حضور و رضایت کارگران امکان‌پذیر نیست. و در پایان روز کارگر بر تمامی زحمت‌کشان عرصه تولید و صنعت مبارک باد.

جهت دریافت مهم‌ترین خبرها، ایمیل خود را وارد کنید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بخوانید:

دکمه بازگشت به بالا