به گزارش بخش اقتصادی سایت خبرمهم، یکی از کلماتی که از دوران کودکی تا به امروز زیاد شنیدیم، میشنویم و خواهیم شنید، کلمه «وجدان» است که با شنیدنش، حس خوبی پیدا میکنیم. منتها اینکه قبل از وجدان، «با» باشد یا «بی» خیلی فرق میکند. آنجایی که قبل از وجدان «با» باشد و فردی که روبهروی ماست، در جامعه را با عنوان باوجدان بشناسیم، حس خوبی داریم چون به او اعتماد داریم و قابل اطمینان است. چون میدانیم که این آدم خلاف نمیکند، حقوق خود و دیگران را رعایت میکند، تبعیض قائل نمیشود، وظیفهاش را درست انجام میدهد، آدم سالمی است، اهل رشوه و اختلاس و موضوعات از این قبیل نیست، کمفروشی نمیکند، قدرتش را غنیمت نمیداند تا زراندوزی کند بلکه همه اینها را فرصتی برای خدمت کردن به مردم میداند. درمجموع صداقت دارد و میتواند مورد وثوق خیلیها باشد. اما همین که کلمه «بی» جلوی وجدان میآید و با یک بیوجدان طرف هستیم، حس بدی داریم چون میدانیم این آدم بویی از انسانیت نبرده، قابل اعتماد نیست، برای اینکه به خواستههایش برسد دست به هر کاری میزند حتی اگر تبعیض قائل شود، ظلم بکند، حق دیگری را بخورد و اینکه نتیجه کارش چه آسیب یا ضرری به دیگران میرساند، برایش مهم نیست. و معمولا در جامعهای که آدم بیوجدان زیاد باشد، اختلاس و ارتشا و تعرض به حقوق دیگران زیاد خواهد بود و ترسی در مردم برای توجه و رعایت حقوقشان چنانچه احساس کنند با بیوجدانها بیشتر از باوجدانها در جامعه سروکار دارند، بهوجود میآید. پنجشنبه مجبور بودم برای کاری خارج از تهران بروم و برای اینکه مراعات کنم، مجوزی برای سفر با خودروی شخصی نگرفتم و از خودروهای عمومی شرکتی که تقریبا ۳۵ سال است در چنین مواقعی سفر انجام میدهم، استفاده کردم./آرمان ملی