به گزارش بخش اقتصادی سایت خبرمهم، هنگامی که ۱۲ سال پیش اسدالله بادامچیان نماینده وقت مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و قائممقام حزب موتلفه در گیرودار گرانی شدید نرخ مرغ در واپسین سالهای ریاست جمهوری احمدینژاد در دوره اول ریاست جمهوریاش از مردم تهران انتقاد کرد که «چرا مردم در خانه مرغ نگه نمیدارند تا تخممرغ تولید کنند؟!» گفته بود: «مردم حاضر نیستند یک مرغ در خانهشان نگهداری کنند چون بو میدهد. از ۳ میلیون خانهای که در تهران داریم چند نفر پرنده دارند؟ چند نفر در گلدانشان ریحان میکارند تا نان و پنیرشان را با ریحان بخورند!؟» پس از آن بود که سیل نقدها به سمت او روانه شد. تا جایی که برخی طنزپردازان هم فرصت را مغتنم شمرده و نوشتند: پیرو این گلایه باید از مردم خواست در آپارتمانهای ۵۰ متری شان ( اگر داشته باشند) چند راس گاو نگه دارند تا هم از شیرش استفاده کنند و هم از گوشتش! همچنین گاو نر هم اگر نگه دارند خالی از لطف نخواهد بود و آنها زاد و ولد میکنند و گوساله پدید میآید و مشکل گرانی گوشت گوساله هم حل میشود؛ همچنین میتوانند یک تعداد گلدان بخرند، چند تا را بگذارند در حمام، در آن شالی نشاء کنند و برنج خانواده را تامین کنند. چند تا را هم پشت پنجره قرار دهند و گندم بکارند تا خودکفایی ۱۰۰ درصدی حاصل شود!
و حال با وجود گذشت بیش از یک دهه از بیاطلاعی مسئولان از چالشهای پرورش مرغ و… در آپارتمانهای شهری و حتی روستایی، مسئول دیگری این بار از سازمان حمایت مصرفکننده و تولیدکننده که گویا دیگر راه حلی برای حمایت از مصرفکننده و حتی تولیدکننده نیافته است نسخه تازهای را برای ملت نگون بخت ایران پیچیده است گویی خود آنها تمایلی به خرید ماهی ندارند و شیفته غذاهای تکراری از گوشت مرغ هستند!
مهرداد ایزدی، مدیرکل دفتر مطالعات سازمان حمایت در اظهارنظری عجیب درباره راهکار مقابله با گرانی مرغ پیشنهاد کرد «مردم ماهی بخورند!» او در وصف این پیشنهادش هم گفت: «باید تغییر استراتژیک ایجاد کنیم تا مردم بجای خوردن مرغ، به سمت خوردن ماهی بیایند!» البته این نخستین بار نیست که چنین راهکاری به ذهن میرسد کما اینکه وقتی علیصفر ماکنعلی رئیس سازمان دامپزشکی کشور در نخستین نشست مطبوعاتی خود با خبرنگاران در اردیبهشت ۹۹ یکی از راهکارهای کاهش شدید وابستگی ایران به واردات گسترده نهادههای طیور به ایران را تغییر روند مصرف گوشت مرغ به ماهی برشمرد. اگرچه این پیشنهاد در برجستهسازی از چشم خبرنگاران حاضر پنهان ماند؛ اما در واقع مشخص بود که این نسخه میتواند هم راه علاجی برای کاستن از واردات هنگفت و پرحجم نهاده طیور به ایران و هم استفاده سلامتزا از جهت تغذیه گوشت ماهی در رژیم غذایی ایرانیان باشد. اگرچه رئیس این سازمان هوشمندانه اجرایی ناپذیربودن آن را دست کم در این شرایط اقتصادی درک کرد و از اصرار و اشاره به آن در یک برنامه تلویزیونی پرهیز کرده است. این در حالی است که جلالالدین میرزای رزاز رئیس انستیتو تغذیه و صنایع غذایی کشور نیز شهریورماه امسال در مراسم امضای تفاهمنامه با رئیس سازمان شیلات کشور اعلام کرد «این موسسه هر ۱۰ سال یک بار سرانه مصرف اقلام مختلف غذایی را در کشور محاسبه میکند و در آخرین محاسبه سرانه مصرف آبزیان در ایران مشخص شد که میزان سرانه مصرف ایرانیان که در سالهای گذشته حدود ۱۰.۶ درصد بود، سال گذشته به ۱۱.۲ و امسال به حدود ۱۲ کیلو به ازای هر نفر رسیده است در حالی که سرانه مصرف آبزیان در جهان بین ۲۰تا ۲۲کیلوگرم است!» اگرچه در خصوص این افزایش مصرف سرانه یک کیلویی مورد ادعا نیز نمیتوان با توجه به وضعیت تورم سال ۹۹ چندان خوشبینانه قضاوت کرد؛ شاید آنچه هویداست مصرف سرانه پایین ماهی در ایران معضلی است که بخشی از آن به نبود فرهنگ مصرف آبزیان در سلایق ایرانیان باز گردد. اما با وجود نداشتن یا ارائه نشدن نظرسنجی مستقل پیرامون دلایل عدم مصرف ماهی در ایرانیان به نسبت سایر کشورهای حتی همسطح اقتصادی با ایران، آنچه قطعی است گرانی نسبی نرخ انواع آبزیان و ماهی نسبت به سایر فراوردههای پروتئینی مانند گوشت قرمز و گوشت مرغ است. در واقع زمانی میتوان دم از لزوم تغییر استراتژی مصرف مرغ به ماهی زد که قیمت هر دو محصول در شرایط یکسان بوده باشد و در آن شرایط انتخاب مردم گوشت مرغ بوده باشد. در واقع وقتی مدیرکل دفتر مطالعات سازمان حمایت، «مطالعه نشده» از لزوم تغییر سیاست استراتژی مصرف گوشت مرغ به ماهی میگوید و حتی تاکید میکند ارزش غذایی ماهی بیش از مرغ است باید به این پرسش نیز پاسخ دهد که آیا قیمت ماهیهای پخته شده در منزلش که پس از بازگشت از جلسات این سازمان در سفره نوش جان میکند را از همسر گرامی خود جویا شده است!؟ آیا چون قیمت گوشت مرغ از ۲۰ هزار تومان تجاوز کرده است و به ۳۰ هزار تومان رسیده توصیه به تغذیه ماهی از کیلویی ۶۰ هزار تومان تا ۱۵۰ هزار تومان علاج درد سوء مدیریت گذشتگان در صدور مجوزهای به وفور واحدهای مرغداری و سوءمدیریت مدیران حاضر در نکاستن از قیمت تمام شده ماهی در کشور و دست کم نزدیک کردن آن به نرخ مرغ است!؟ کما اینکه مردم ما در بین انواع ماهی رغبت خود را به ماهی «تون» نشان داده بودند که آن هم با تورم ۱۵۰ درصدی حدود ۳۰ تا ۳۵ هزار تومان ( یک قوطی ۱۸۰ گرمی) در دسترس است که یک قوطی آن جوابگوی یک خانواده ۴ نفری نیست!
در این وادی شاید توجه مدیرمرکز مطالعات سازمان حمایت را بتوان به ارزیابی عوامل و موانع موثر بر مصرف سرانه ماهی در یکی از شهرستانهای شمال ایران معطوف کرد که برای مقاصد تحلیلی از آزمون فریدمن و جهت بررسی فاکتورهای موثر بر مصرف ماهی از تحلیل رگرسیون خطی چندگانه بهره گرفته شد. نتایج آن آزمون نشان داد که «قیمت» و «بوی» ماهی موانع عمده مصرف ماهی بودند و درآمد، شغل و تعداد افراد خانوار با مصرف ماهی رابطه
معنادار داشتند. همچنین، مشخص شده است که خواص و ارزش غذایی ماهی، مهمترین انگیزه مصرف ماهی در خانوارهاست. نتایج آن تحقیق نشان داد که در زمینه موانع مصرف، باورها در مورد «قیمت» ماهی بیش از ویژگیهای ذاتی آن اهمیت داشته است! حالی آن که در پایان آن تحقیق پیشنهاد شده بود که سیاستهایی برای کاهش هزینههای تولید ماهیان پرورشی به منظور کاهش قیمت تمام شده ماهی، توسعه محصولات شیلاتی بدون بو مثل فیله و ناگت ماهی و ایجاد کمپین فرهنگسازی و تبلیغاتی به عمل آید.
اما دکتر ارسلان قاسمی، رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق تعاون که به عنوان کارشناس خبره بازار شیلات کشور نیز شناخته شده است، در مورد تاثیر گرانی گوشت ماهی در دور بودن آن از سفره مردم و اظهارات مدیرکل مطالعات سازمان حمایت با نقدهای پیرامون تاثیر گرانی گوشت ماهی موافق نیست و میگوید: مشکل مصرف سرانه ماهی در ایران به قیمت آن باز نمیگردد در واقع اشکال کار در اینجاست که ما نتوانستهایم فرهنگسازی کنیم تا آشپز ایرانی بتواند انواع غذاهای لذیذ را با ماهی درست کند. مشکل اینجاست که یک آشپز در خانه ایرانی از چند قسمت مختلف مرغ مانند ران، سینه و گردن در چند نوع مختلف غذا استفاده میکند اما نمیداند که با ماهی میتوان ۴۰۰ نوع غذا تهیه کرد.
وی در پاسخ به پرسش خبرنگار ما که قیمت گران ماهی یکی از موانع عمده از سوی مردم عنوان شده و میشود، میافزاید: این مسئله نیز ناشی از بیاطلاعی مردم است، چرا که ماهی ارزان قیمت نیز همچون ماهی گران قیمت وجود دارد همچون گوشت مرغ که قیمت فیله آن دو برابر خود گوشت است.
قاسمی با بیان اینکه برخی انواع ماهی ۲۰ هزار تومان و برخی ماهیان دریایی نیز ۲۵ هزار تومان در دسترس است میگوید: اشکال عمده اینجاست که به لحاظ شناخت با تکنیکهای موجود آشپزی، تصور آشپز خانوار ایرانی از پخت غذا با گوشت مرغ و قرمز بازتر است
تا ماهی.
وی در شاهد آوردن از دلیل خود مبنی بر تاثیرگذاری نبود فرهنگسازی در قیاس با قیمتها به مثالی از یکی از قسمتهای «قصههای مجید» ساخته کیومرث پوراحمد اشاره میکند که در آن شخصیت نوجوان سریال (مجید) که در درس خواندن ناموفق است میخواهد با خوردن میگو و رسیدن فسفر به مغزش بهتر درس را یاد بگیرد؛ اقدامی که موجب شد تا مصرف میگو در دهه ۷۰ خورشیدی چند برابر شود و حتی مصرف این آبزی جزو محصولات پرطرفدار در ایران ( به نسبت سالهای قبل از پخش این سریال) شود.
قاسمی با بیان اینکه این فرهنگسازی به عهده سازمان شیلات، سازمان دامپزشکی کشور و صداوسیما است، در خصوص اظهارات مدیرکل مطالعات سازمان حمایت نیز میگوید: «البته این مسئله دلیل نمیشود که آقایان سازمان حمایت بجای حل آنچه در حیطه وظایف و اختیارات آنها بوده صورت مسئله را پاک کنند و کاستن از مصرف مرغ به عنوان یک منبع پروتئینی در مقابل افزایش مصرف سرانه ماهی به عنوان راهکار نجات از وضع موجود مطرح کنند. در واقع سازمان حمایت بجای نظارت هوشمند و مسئولانه به سرکوب قیمت در مقاطعی که نباید اقدام میکرد، پرداخته است و این دست راهکارها را که مسئول آن هم ارگانهای دیگری هستند طرح میکند. در حالی که مسئله امروز فقط قیمت گوشت مرغ نیست، بلکه نرخ خارج از توان مردم در خرید فرآوردههای لبنی، سبزیجات و میوهجات و همچنین گوشت قرمز و… را چگونه توجیه خواهد کرد!؟» /آفتاب یزد