به گزارش بخش اقتصادی سایت خبرمهم، بازار سهام مدتها است درگیر نوسانات و تناقضات محسوسی شده و به عقیده بسیاری از فعالان، بازارگردانیهای ناقص را میتوان عامل اصلی این معضل دانست. نکته مهم دیگر روند منفی صندوق پالایشی است که پس از کشوقوسهای فراوان برای عرضه آن و با بلوکه کردن حدود دو ماه و نیم پول مردم، نه تنها بازدهی آنچنانی نداشته بلکه مردم متحمل زیان شدهاند، این در حالی است که خیلی از تحلیلگران ضمن آنکه تاکید میکنند نگاه مردم به این صندوق و برخی نمادها باید به صورت بلندمدت باشد، خواستار تعیین بازارگردان حرفهای برای آن هستند. به هر جهت بازار سرمایه میتواند تکیهگاه امنی برای جذب نقدینگی سرگردان باشد و لازم است دولت برنامه ویژهای را برای جلب اعتماد دوباره مردم به لحاظ سرمایهگذاری مطمئن در دستور کار قرار دهد. به همین منظور، عباسعلی حقانینسب، کارشناس ارشد بازار سهام گفتوگویی را با «آرمانملی» انجام داده که در ادامه میخوانید.
به نظر شما وضعیت بازار سرمایه در حال حاضر چگونه است و در روزهای آتی چه سمتوسویی را پیش خواهد گرفت؟
من فکر میکنم اگر بخواهیم با جزئیات این موضوع را ارزیابی کنیم، باید گفت در بازار سرمایه مشکلاتی که قبل از ریزش شدید وجود داشت، همچنان در مقطع کنونی هم پابرجاست و به علاوه مشکلات دیگری هم به آن اضافه شده است. بهعنوان مثال مباحث مربوط به بازارگردانی، به همین دلیل میبینیم که بازار نوسانات و هیجانات شدیدی را دنبال میکند و از آنجایی که بازار ما شرایط تودهواری دارد و مردم به صورت مستقیم وارد آن شدهاند، اذیتکننده است. به عبارت دقیقتر و به علت اینکه بخش قابل توجهی از سرمایه مردم در بورس است، وضعیت فعلی آنها را آزردهخاطر میکند. متاسفانه در این شرایط تودهوار و بدون توجه به مختصات و عدم اصلاح دامنه نوسان، بحث بازارگردانی و مدیریت عرضهها مطرح شد تا بتوان از این طریق روند بازار کنترل کرد و این ضربه بدی به بازار سهام وارد میکند. بازارگردانی در چارچوب مقررات و دامنه نوسان، مصداق بارز دستکاری در بازار است و عملا راه سوءاستفاده را افزایش میدهد و متاسفانه افراد دیگری هم هستند که از مردم عادی نوسان میگیرند. من فکر میکنم تا زمانی که این مشکلات حل نشود، وضعیت بازار به همین شکل ادامه خواهد داشت. نکته اصلی دیگر آن است که اقتصاد کشور چارهای جز توجه به بازار سرمایه ندارد و ما اگر ثبات یا کاهش نرخ ارز داشته باشیم، به طور حتم بازارهای دیگر با رکود همراه میشوند و تبع آن بورس، مورد توجه اکثر سرمایهگذاران قرار خواهد گرفت.
بیش از دو ماه و نیم بود که پول مردم برای خرید صندوق پالایشی با آن همه کش و قوسهای فراوان بلوکه شد، اکنون و پس از بازگشایی میبینیم که صندوق مذکور هیچ بازدهی نداشته است و مردم متحمل زیان شدهاند، نظر شما در این باره چیست؟
باید بگویم ما در اینجا یک تناقض آشکار داریم. به عبارتی تعریف بازار سهام، بازار تامین سرمایه بلندمدت است و از یک طرف ابزارهایی که به مردم دادهایم و اقداماتی که متولیان بازار انجام میدهند، منجر به تزریق نگاه کوتاهمدت شده است، که این ذات بازار را برای نگاه بلندمدت خدشهدار میکند و منجر میشود تعادل درستی برقرار نشود. این مهم منجر شده تا سهام پالایشی در شرایط نامطلوبی قرار بگیرند و به تبع آن صندوق مذکور هم دچار معضل شده است. همانطور که اشاره شد تناقضهای بازار عامل اصلی مشکلات است و اگر شرایط به گونهای بود که نگاه همه به صندوق پالایش به صورت بلندمدت و میانمدت باشد، آینده سهام پالایشی و صندوق آن مطلوب، ولی اینکه در کوتاهمدت بازدهی داشته باشد کمی دور از ذهن است.
آنطور که پیداست دولت برای سال آینده هم نگاه ویژهای به بازار سهام دارد و این مهم در لایحه بودجه ۱۴۰۰ پیشبینی شده است. به زعم شما این مساله چقدر تحققپذیر خواهد بود و آیا نیازمند اعتمادسازی دوباره است؟
حدود یک سالی است که دولت عملا بخش زیادی از تامین منابع خود را از طریق بازار سهام انجام میدهد. این در حالی است که تحریمها و شعار حذف نفت از بودجه عامل اصلی این اقدام است و دولت به واقع سعی کرده تا با الگوبرداری، ادامهدهنده راه بسیاری از کشورهای پیشرفته باشد و بازار سرمایه هدف اصلی برای تامین کسریهای دولت قرار گیرد. از طرفی دولت از بازار سرمایه تامین مالی خوبی کسب کرده و شرایط هم به این سمت و سو برده است. اما نکته اصلی آن است که، به اعتقاد من دولت میتواند از طریق بازار سهام، تامین مالی آسانی داشته باشد، به طوریکه سهم و اوراق بدهی بفروشد و البته این مهم مشروط به دو موضوع اساسی است: یکی آنکه شرایطی برای بازار سرمایه ایجاد شود تا مردم نگاه حرفهایتر و در عین حال بلندمدتتری به بازار داشته باشند و مساله دیگر نرخ بهره بین بانکی است که به عقیده من، باتوجه به آنکه دولت حدود دوسال است که به صورت مستقیم از بانکها استقراض نمیکند و توجه آن بیشتر معطوف به بورس است، جا دارد بهرغم آنکه نرخ سود بانکی پایین آمد و در بانکها دستوری بالا رفت، دولت نرخ بهره بانکی را کاهش دهد و این مهم سبب میشود تا بازار سرمایه برای تامین مالی دولت و برگشت اعتماد دوباره، جذاب شود. در حقیقت علت بخش قابل توجهی از ریزشهای اخیر بورس ما مربوط به سود بین بانکی بود. به طوریکه در گذشته نرخ مذکور به زیر ۱۲ درصد هم رسید و صحبت پایین رفتن بیشتر آن بود، اما به یکباره افزایش یافت و به ۲۰ درصد رسید که این شرایط بدی را به بازار سهام تحمیل کرد. در حالت کلی اگر دولت نرخ بهره بانکی را کاهش معنادار دهد، برآورد میشود بالغ بر ۸۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی بدون آنکه منابعی از سیستم بانکی خارج شود، آزاد خواهد شد و همین زمینه را برای رشد بازار سرمایه مهیا خواهد کرد./آرمان ملی