اقتصاد به زبان احمدینژادی یا روحانی!؟
به گزارش بخش اقتصادی سایت خبرمهم، سایت «دولت بهار» متعلق به جریان محمود احمدینژاد که مشاورش این روزها در «توییتر» به عنوان حامی ابقای دونالد ترامپ خود را سر زبان محافل رسانهای انداخت و تکیهکلام چند ماه اخیرش «گلوبالیسم» و نقد به جریان «جهانیگرایی» است، چندی پیش به حسن روحانی پیشنهاد داد تا یک مناظره تلویزیونی انجام دهد و «مرد» باشد و به جای حرف زدن یک طرفه رودررو مناظره کند! در این میان این روزها به دلیل شرایط بد اقتصادی، عدهای نیز معتقد هستند که شرایط اقتصادی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بهتر بوده است! اگرچه به زعم کارشناسانی نظیر آنچه همکاران ما در پایگاه «اقتصاد ۲۴ » از مهدی پازوکی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی پرسیدهاند و در صفحه ۶ امروز روزنامه «آفتاب یزد» به آن اشاره شده است، این حرف در ۴ سال دوم دولت روحانی به لحاظ آماری درست است و تجربه ۳ سال پیاپی تورم بالا در چند دهه اخیر بیسابقه بوده است؛ اما با وجود همه اینها نمیتوان این مقایسه را بدون در نظر گرفتن سایر جنبهها انجام داد. البته بیشتر دولتهای پس از انقلاب به جز دولت سید محمد خاتمی در سال آخر دچار مشکلات اقتصادی شده اند! (هر چند در دولت روحانی این سال آخر تبدیل به دو سال آخر شده است) اما در واقع محمود احمدینژاد به عنوان رئیس جمهوری دورههای نهم و دهم، دولت را با نرخ تورم ۱۰.۴ درصدی و صندوق ذخیره ارزی انباشته از ارز از دولت خاتمی تحویل گرفت و با وجود نفت ۱۰۰ دلاری با مانده صفر تحویل دولت روحانی داد! دوره اول ریاست جمهوری احمدینژاد تورم بعد از رسیدن به محدوده ۲۵.۴ درصد دوباره به ۱۰.۸ درصد بازگشت، اما در دوره دوم دوباره روند صعودی نرخ تورم از سر گرفته شد و نهایتا در سال ۹۲، نرخ تورم سالانه به ۳۴.۷ درصد افزایش پیدا کرد! این درحالی است که به واسطه رشد بیسابقه قیمت نفت دولت احمدینژاد صاحب بیشترین درآمدهای نفتی در طول چند دوره بود، درآمدهایی که البته تبدیل به فرصت برای توسعه اقتصادی نشد و نهایت رشد اقتصادی منفی نتیجه آن بود. درآمدهایی که بخشهایی از آن صرف سفرهای تبلیغاتی و نمایشی به استانها شد تا با جمع کردن مردم به امید نجات یافتن با یک نامه مکتوب در گونیهای جمعآوری شده شانسی برای دریافت اندک یارانه اعطایی از مال خود مردم به خودشان یافته باشند.
احمدینژاد برنامههای اقتصادی خود را بر اساس آنچه «اقتصاد اسلامی» و «اقتصاد عدالت محور» خوانده بود، پایهریزی کرد و با شعار «آوردن پول نفت بر سر سفرههای مردم» نظر مردم را به خود جلب کرد و اجرای طرحهای «طرح تحول اقتصادی»، احداث بنگاههای زود بازده، طرح مسکن مهر، طرح هدفمندسازی یارانهها و صندوق مهر امام رضا(ع) را در اولویت کاری در ۸ سال صدارتش قرار داد، اما بر خلاف شعارها و عملکرد دولتها در مدت ۸ سال زمامداری محمود احمدینژاد، بیشتر شاخصهای کلان اقتصادی ایران تنزل پیدا کردند، از جمله میزان نقدینگی کشور از زمان آغاز به کار دولت نهم تا زمان اتمام دوره دولت دهم به میزان ۶ برابر افزایش یافت. دولت حسن روحانی نیز در دوره نخست توانست رویکردهای سیاستی گذشته و روند شاخصهای مختلف را معکوس کند. روند تحریمهای بینالمللی را معکوس کند؛ روابط بینالمللی ایران به اندازهای بهبود یابد که ایران برای نخستین بار بتواند نقش دیپلماتیک نیز در بحرانهای منطقهای ایفا کند؛ نرخ تورم به میزان قابل توجه کاهش یابد؛ اما آنچه در دوره دوم رخ داد، هواداران روحانی را شگفت زده و مغموم و حتی چنان سرخورده کرد که تمام امیدهای خود را از دولت «تدبیر و امید» رنگباخته ببینند و به دیگری نیز سخت اعتماد کنند! حال این تغییر رویکردش ناشی از چه بوده است، محل بحث این یادداشت نیست. اینکه چقدر عنان کار از دست روحانی خارج شده است یک سوی کار است و سخنرانیهای گزندهتر از عمل دولت او، یک سوی دیگر ماجرا! اما آنچه نباید از اذهان قیاس این دو رئیس جمهوری فراموش شود شرایط زمانی و مکانی و همچنین تفاوت کاراکترهای شخصیتی آن دو و یارانشان است./آفتاب یزد