شورای شهر چه میگوید؟
اعضای شورای شهر تهران تا امروز پاسخ روشنی برای این پرسشها نداشتهاند حتی حسن خلیلآبادی، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا به فارس گفته است هرگونه اظهارنظر مستلزم بررسی دقیق موضوع است، حجت نظری، عضو دیگر این کمیسیون نیز درگفتوگو با ایسنا تردید داشته که پاسخ روشنی به پرسشها بدهد و میان انگیزههای مادی و غیرمادی، یکی را انتخاب کند. البته او گفته است اگر انگیزه دزدها مادی باشد، میتوان جنس مجسمهها را عوض کرد و نجاتشان داد مثلا این که از این به بعد همه سردیسها را با سنگ ساخت که ارزان است و منفعتی برای سارقان ندارد. طبق آمارسازمان زیباسازی شهر تهران ۲۵درصد مجسمههای پایتخت از برنز ساخته شده است و معاون فرهنگی و اجتماعی این سازمان نیز میگوید، برنز برای ساخت مجسمه از اصالتی خاص برخوردار است. پس این که برای جلوگیری از دزدی، جنس مجسمه را تغییر دهیم، راهکاری اصولی نیست و به گفته مجتبی موسوی شاید نتواند به عنوان یک سیاست همیشگی در دستور کار باشد. پس باید چه کار کرد؟ آیا مجسمهسازی با فلزات با ارزش را باید کلا بوسید و کنار گذاشت یا باید حفاظت از سرمایههای هنری شهر را جدیتر گرفت؟ علی اعطا، سخنگوی شورای شهر تهران که میگوید حفاظت و صیانت از آثار و مجسمههای شهر تهران نیاز به قانون و مصوبه جدید ندارد و هر اثر هنری به این دلیل که ثروتی عمومی و متعلق به بیتالمال است باید توسط شهرداری و با کمک پلیس محافظت شود. این شاید درستترین و معقولترین راهکار باشد که بر لزوم هوشمندی مدیریت شهری و پلیس که حافظ نظم و امنیت است اشاره دارد، راهکاری که تا به حال دستکم دوبار درباره مجسمهها در تهران جواب داده است.
مراقبت لازم است
۸ مهر پارسال ساعت ۳۰ دقیقه بامداد سه موتورسوار در خیابان قائممقام فراهانی داشتند تندیس برنزی شهید ارمنی گاگیک طومانیان را که۵۰ میلیون تومان ارزش داشت و فقط یک روز از نصبش میگذشت، میدزدیدند که با فریادهای «آی دزد» مامور آبیاری فضای سبز این محدوده پا به فرار گذاشتند. سال ۸۹ نیز در قالب همان سرقتهای سریالی معروف، عدهای داشتند مجسمه ۷۰۰ کیلویی عبدالرحمن صوفی رازی منجم و ریاضیدان برجسته ایرانی را در منطقه۲۰ تهران با جرثقیل و تجهیزات کامل میربودند که با تلاش نگهبان پارک ناچار به فرار شدند. پس با مراقبت و هوشیاری میتوان مانع سرقت سارقان شد، حتی میتوان با راهکارهای هوشمندانهتر از وقوع سرقتها جلوگیری کرد تا کار به جایی نرسد که مجسمهها مثل مجسمه عبدالرحمن درجریان کش و قوس با سارقان آسیب ببیند وشهرداری مجبور شود برای ترمیم آن ۹۵ میلیون تومان از بیتالمال هزینه کند.
معاون سازمان زیباسازی شهر تهران دیروز گفت تا پایان سال، ۳۰ مجسمه جدید در تهران نصب میشود و سردیس به یغما رفته قیصر امینپور نیز دوباره ساخته و نصب میشود که با آن ۳۰ تا میشود ۳۱ مجسمه که به حفاظت نیاز دارند، هر روز، هرلحظه، حتی حفاظت از سوی مردم و این که با حواس جمع و ششدانگ مراقب اموال شهر باشند، گویی که دارند مال و اموال خود را میپایند.
مجسمه، جزئی از مبلمان شهر است
ما در مبلمان شهری، عناصر مختلفی داریم که باید در فضای شهر استفاده شوند مثلا نیمکت، چراغ، سطلزباله و تابلوی راهنما که جزو حداقلهای این مبلمان هستند. برخی ارکان مبلمان شهری را اما بسیاری از افراد نمیشناسند مثل یادمانها، سردیسها، مجسمهها و حتی نماهای شهری که جزئی از مبلمان شهری محسوب میشوند. در واقع همانطور که اتاق پذیرایی خانه را طوری میچینیم که به دل مهمان بچسبد، شهر هم به چنین اصولی نیاز دارد و مجسمهها و سردیسها عاملی برای زیبایی شهر و آگاهی مردم هستند.
البته نکته مهم این است که بین نیمکت و چراغ راهنما با سردیسها و مجسمهها تفاوتهایی وجود دارد. مثلا چراغها و نیمکتها جنبه عمومی دارند و در مکانهای عمومی شهر قرار میگیرند، اما سردیسها بهطور موضوعی در سطح شهر نصب میشوند. به این ترتیب نمیشود مجسمه قیصر امینپور را در میدان ولیعصر گذاشت.
متاسفانه ما از این نوع طراحیها و یادمانهای موضوعی در شهرهای کشور بهخصوص در تهران بسیار کم داریم و در این باره بسیار فقیر هستیم. خب طبیعی است با این کمرنگ بودن، ما به عنوان یک شهروند عادی با مجموعه مجسمهها و نمادها به عنوان یک مبلمان شهری برخورد نمیکنیم و نگاهمان با این عناصر شهری غریب و نامانوس است. بهتر است وقتی بزرگراهی را به نام آیتا… هاشمی رفسنجانی یا شهید همت نامگذاری میکنیم، جایی از آن محل را پاتوق کنیم و سردیسی از او با یک زیرنویس کوتاه بنویسیم که همه بدانند به چه دلیل این مکان یا این اتوبان به نام چنین اشخاصی ثبت شده است.
به دلیل ضعف در این بخش، عامه مردم نه خبر دارند که مجسمهها جزئی از مبلمان شهر هستند و نه به مراقبت از آنها باور دارند. در دهههای اخیر که همهچیز قیمتی و مادی شده است، طبیعتا آثار هنری نیز ارزش مادی دارد و طبیعی است در خطر سرقت قرار بگیرند. به نظر من با توجه به شرایط فعلی باید طراحی شهری طوری اصلاح شود که این تندیسها از سرقت مصون بمانند، اما این که چه قالبی باید داشته باشد، جای تفکر بسیار دارد. درکشورهای اروپایی عموما مجموعه آثار هنرمندان را در قابهای شیشهای قرار میدهند که ضمن حضور در شهر و آگاهی دادن به مردم از سرقتهای احتمالی نیز مصون باشند، راهکاری که ما نیز میتوانیم به آن فکر کنیم.
پلیس بیشتر مراقب باشد
درباره سرقت مجسمه قیصر امینپور، مثل هر طرح پلیسی دیگری اول از همه باید بدانیم که چه کسی آن را برداشته یا به سرقت برده است؟ طبیعتا اگر کسی آن را دزدیده و یک سرقت اتفاق افتاده، موضوع باید از طریق پلیس پیگیری شود؛ اما موضوع این است که درباره مجسمههای شهری، همیشه بحث دیگری هم وجود داشته مبنی بر این که گاهی این مجسمهها و سردیسها به مذاق برخی افراد خوش نمیآید و هستند کسانی که آن را بهدلیل سلیقه شخصی برمیدارند.
اما درباره سرقت، ماجرا این است که قضیه باید به صورت عقلی بررسی شود، یعنی این که اگر جنس آن نماد از فلزات گرانبهاست، باید مراقبتش به پلیس شهری سپرده شود. طبیعتا وقتی یک نهاد فرهنگی، مجسمهای درست میکند و در شهر میگذارد، خودش نباید برای حفاظت از آن کنارش بایستد. این نهاد کار خودش را کرده و حالا باید یک سیستم حفاظتی برای آن اثر فعال شود.