به گزارش بخش فرهنگی سایت خبرمهم، معصومه نصیری کارشناس رسانه و تحلیلگر رسانه در ادامه در کانال دیتاک نوشت: برخی با تکرار عنوان «دهه هشتادیها» سعی در الصاق این رفتار به نوجوانان یک دهه را دارند. برخی این رفتار را به موضوعات سیاسی و اقتصادی پیوند زده و این افراد را خروجی سیستم معیوب میدانند و کمتر کسی تا امروز تحلیل جامعهشناختی- روانشناختی دقیقی از این موضوع که بیش از غیرقانونی بودن، غیرعرفی بودنش موجب توجه افکار عمومی شده را مورد بررسی کارشناسی قرار داده است.رصد دیتاک از چهار بستر خبر، اینستاگرام، تلگرام و توییتر نیز تاییدکننده دستهبندیهای مذکور است.
بر این اساس ۴۰٫۱ هزار توییت نتیجه واکنش اهالی توییتر به این موضوع بوده است. واکنشی که با ۱۳٫۸ هزار ریتوییت و ۲۹۲٫۵ هزار لایک و استفاده از هشتگهای #هلیا، #هلیانکنشر_میشه و #قمه پیگیری شده است.
توییتریها بیش از سایر بسترها با رویکرد طنز به این موضوع پرداختند. از تهدید باشگاه فوتبال برای انتشار قراردادها با چاشنی تهدید به اینکه «اگر قراردادها را منتشر نکنید میگیم هلیا بیاد» تا متن «من انتظار داشتم هلیا با یه بد بد بد قهلم، سر و تهش رو هم بیاره ـ قمه شو در میاره یا ابللفضل» که با ۱۰۳۶۰ لایک، پرلایکترین محتوای توییتر بوده، نمونههایی از واکنش توییتریها بوده است.
اما در تلگرام علاوه بر اطلاعرسانی این کلیپ، بیشتر سعی در الصاق این رفتار به دهه هشتادیها صورت گرفته است. نتیجه کنش اهالی تلگرام ۵٫۴ هزار پست با ۲۲٫۵ میلیون بازدید بوده است. پست کانال گیزمیز با متن «چه خبره تو پارکا. این دهه هشتادیا چرا قمه بدستن. تو باید الان دنبال درس و مشقت باشی نه قمهکشی» با ۲۹۳٫۱ هزار بازدید پربازدید ترین محتوای تلگرام بوده است.
کنش کاربران اینستاگرام که حول بازنشر و لایک این کلیپ بوده است با ۱٫۸ هزار پست، ۹۹٫۷ هزار لایک و ۹٫۹ هزار کامنت بوده است که تلاش برای پیوند زدن این کلیپ با ضعف سیستم حاکمیت در ابن بستر بیشتر دیده میشود.
«هلیا» در بستر خبر با ۶۶۰ محتوا که سهم پایگاههای خبری در آن بیشتر بوده پیگیری شده است.
آنچه بیش از هر چیز درباره رفتار هلیا که برخی آن را نشانگر گونهای نوظهور و البته متفاوت از خشونت در زیرپوست این نسل میدانند، باید مدنظر قرار گیرد، پرهیز از برچسبزنی به او و همسالانش است. رفتار رسانهای ما دقیقا در این نقاط دارای اهمیت است. ما میتوانیم فرد و یک گروه را ذیل یک صفت و رفتار قرار دهیم و آنها را از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل کنیم یا میتوانیم این رفتار را واکنشی هیجانی و از روی ناپختگی معرفی کنیم که امری قبیح است و نه دستمایه طنز و سرگرم شدن. ما باید «رفتار» را تقبیح و علل آن را واکاوی کنیم اما از فرد، نسل و جنسیت صیانت کرده و صفات «ساختارشکن»، «بیفایده» و «ضداجتماعی» را کنار بگذاریم. واکنشی که یک نسل و جنسیت را مورد هجمه قرار دهد قطعا منجر به بازتولید رفتارهای مشابه خواهد شد. /ایسنا