به گزارش بخش فرهنگی سایت خبرمهم، بسیاری از بزرگان آواز ایران روزگاری شاگرد مکتب تاج اصفهانی بودهاند، محمدرضا شجریان، علیاصغر شاهزیدی، ایرج خواجهامیری، حمیدرضا نوربخش و علیرضا افتخاری شاید مشهورترین شاگردان این استاد به حساب بیایند.
علیاصغر شاهزیدی میگوید: تاج بزرگ همیشه میگفت دنیایی از هنر بدون اخلاق و به دور از شأن انسانی در نزد فرد صاحب هنر به پشیزی نمیارزد. روزی که با اتومبیلم به اتفاق همسر استاد به محل برگزاری تشییع و تدفین پیکر استاد رهسپار شده بودیم، این بانوی گرامی اینگونه زبان گرفت که آقای تاج؛ دیگر بعد از شما چه کسی نگران جان مورچههاست؟ و اشاره این بانو به این بود که استاد تاج همیشه به همسرشان میگفتند لطفا شبها حیاط را آب و جاروب بزنید تا مورچهها برای خواب به لانهشان رفته باشند و یک وقت در اثر آب و جاروب آسیبی نبینند.
همایون تاج فرزند استاد تاج اصفهانی درباره پدرش گفته است: پدرم وارسته بود و خوب زندگی کرد و با مردم خوب بود و نام نیک هم از خودش بهجای گذاشت. بابا همیشه میخواند. عاشق خواندن بود. اصلا مثل این بود که خدا بابا را فقط برای آواز خواندن خلق کرده بود، همهجا میخواند. هرکسی به او میگفت بخوان بابا برایش میخواند و اصلا معروف بود که منیت ندارد. صبح زود بیرون میرفت و رفتگر میگفت آقای تاج برایم بخوان و بابا همانوقت میخواند. بابا اصلا منیت نداشت. هیچ وقت ما را تشویق نکرد که بهدنبال کار هنری برویم، حتی به شاگردانشان هم میگفتند مبادا این کار را شغلتان قرار بدهید. میگفت موسیقی و آواز را که قسمتی از فرهنگ ماست حفظ کنید و زمانی که در جمع دوستان کنار یکدیگر هستید مجلس را با موسیقی و آواز گرم کنید و به این ترتیب موسیقی را سینه به سینه حفظ کنید ولی شغلتان را از دست ندهید. همه دوستان بابا هم کارمند بودند و خود بابا هم کارمند بود.
رضا قرنیان اصفهانی از شاگردان تاج که رابطه نزدیکی هم با استادش داشته نیز میگوید: ازهر نظر چه از نظر اخلاق و چه از نظر هنر و سلیقه، وارسته و بینظیر بود. همیشه خودش را همتراز با شاگردانش میدانست. باوجودی که از نظر هنری در سطح بسیار بالایی بود ولی خیلی افتاده و متواضع بود. یک روز رفتیم رادیو ایران و ایشان به آقای «علی تجویدی» گفت: «این آقای قرنیان از دوستان من است و تمام ردیفها را بهتر از من میداند»، آقای تجویدی گفت «حالا که شما اینجا هستی دیگر نیازی نیست که نوارت را بشنویم، خودت بخوان». من که مضطرب شده بودم به تاج گفتم «آخه من چطوری جلوی این ۱۰ تا استاد آواز بخونم؟!» ولی در هر حال خواندم. مقصود این است که تاج هیچوقت کسی را سبک و در حد پایین لحاظ نمیکرد و هرکس هم هرچقدر بد میخواند میگفت «خوبه». استاد واقعا انسان وارسته و بینظیری بود.
زندهیاد دکتر حسین عمومی نوازنده و پژوهشگر موسیقی در کتاب «آتش دل» که یادنامه تاج اصفهانی است و به کوشش مجید زهتاب منتشر شده گفته است: تاج در یکی از سفرهایش به تبریز شبی به اتفاق خواننده توانا اقبال آذر به مجلسی دعوت شد. شب از نیمه نگذشته بود که از تاج میخواهند آوازی بخواند. تاج نیز همچون پهلوانی به تاخت و تاز در میدان هنر پرداخت ولی در نیمههای آواز خروسی بیمحل از خانه همسایه شروع به خواندن کرد و تاج اینجاست که تحیر دیگران را برمیانگیزد:
شب وصل است گلوگیر شو ای مرغ سحر
پاسی از شب نگذشته است چه فریاد است این
/دنیای اقتصاد