آیا کوروش کبیر همان ذوالقرنین در قران است؟

خبرمهم: شاید یکی از ابهاماتی که گاهاً مطرح می‌شود، تشابه بین «کوروش» با «ذوالقرنین» که در کتاب آسمانی قران ذکر شده باشد، یک باستان‌شناسان یزدی معتقد است که هر چند اسنادی این موضوع را تایید می‌کند اما هنوز اجماع نظری در این باره وجود ندارد.

به گزارش بخش فرهنگی سایت خبرمهم، «محسن میرجانی» در خصوص تشخیص کوروش به عنوان «ذوالقرنین» که در قران اشاره شده است، می‌گوید: یکی از مهمترین شواهد نسبت دادن کوروش به ذوالقرنین، آیات  ۸۳ تا ۹۷ سوره کهف در قران مجید است که با این مطلع آغاز می‌شود؛ «ای پیامبر از تو درباره شاخدار( ذوالقرنین) پرسیده می‌شود.»

وی اضافه می‌کند: به نظر می‌رسد منشاء و شان نزول این آیات مربوط به ابهاماتی است که «نضر بن حارث» و برخی از بزرگان یهود مدینه ایجاد کرده‌اند و پیامبر در جواب آن‌ها به شرحی از صفات و خصائل ذوالقرنین و اقداماتش در ایجاد مانعی برای جلوگیری از تباهی یاجوج و ماجوج می‌پردازد.

وی با تاکید بر این که در خصوص هویت ذوالقرنین اجماع خاصی وجود ندارد، می‌گوید: افراد متعددی برای این موضوع مطرح شده‌اند و آنچه که در این میان کورش را مصداق این شخصت می‌دانند یکی در تورات است که ذوالقرنین را کوروش نشان می‌دهد و دیگری تفسیر المیزان علامه طباطبایی که به طور کامل آیات سوره کهف را به این شکل تفسیر کرده و ذوالقرنین را کوروش دانسته است.

وی اضافه می‌کند: ناگفته نماند که برابری میان کوروش و ذوالقرنین هر چند در منابع دوران اسلامی زیاد مورد تأکید نبوده ولی چندان هم ناشناخته نبوده است، یعنی بخش مهمی از اشاره‌هایی که در تفاسیر قرآن درباره ذوالقرنین وجود دارد، به داستان کوروش در تورات یا منابع یونانی ارجاع داده میشود و ارتباطی با اسکندر ندارد به طور مثال در احادیث اسلامی از جایی به نام مسجد ذوالقرنین یاد شده که آشکارا انعکاسی از هیکل دوم در اورشلیم است.

وی در خصوص این احادیث تصریح می‌کند: گفته‌اند که ذوالقرنین فرمان داد تا پرستشگاهی بزرگ برای خداوند بسازند و حاصل آن مسجد و ساختمان بزرگی بود با درازای ۴۰۰ ذراع، که در ساختمان آن از تخت‌های چوب و مس و الواح مسین استفاده شده است و درازای هر تخته چوب ۲۲۴ ذراع و فاصله دو دیوار ۲۰۰ ذراع و بلندی دیوارها را ۲۲ ذراع دانسته‎اند.

میرجانی اضافه می‌کند: برخی از مورخان مانند مسعودی جایگاه این مسجد را در گرجستان دانسته‌اند و این به کلی ارتباط موضوع با اسکندر را منتفی می‌سازد چرا که نه اسکندر و نه جانشینان مقدونی‎اش در تسخیر قفقاز موفقیتی به دست نیاوردند، در حالی که این منطقه به خاطر ساخته شدنِ بندِ قفقاز به دست کوروش با این شاه پارسی ارتباط داشته است.

وی در مورد سند دیگری مبنی بر عنوان کوروش و ذوالقرنین، می‌گوید: سند دیگر به تفسیر میبدی از قرآن مربوط می‌شود که در جریان شرح سوره کهف داستانی را نقل کرده که همتا بودنِ کوروش و ذوالقرنین را تأیید می‌کند و طبق این داستان، ذوالقرنین برای فتح جهان به سوی بلاد مغرب لشگر کشید و به زنی که پادشاه این سرزمین بود، گفت که تسلیم شود.

وی ادامه می‌دهد: پس از فرمان ذوالقرنین، آن زن نپذیرفت لذا ذوالقرنین، عارش آمد که با او بجنگد و مانده بود که چه کند تا آن که ملکه مغرب، او را به مهمانی دعوت کرد و به جای غذا بر سر سفره مروارید و گوهرهای گرانب‌ها گذاشت و به این ترتیب به شاه جهانگیر اندرز داد که آز خود را کم کند، چرا که زر و گوهر را نمی‌توان خورد!

میرجانی در مورد این روایت اظهار می‌کند: این روایت به روشنی از داستان درگیری کوروش و ملکه ماساگتها و نیرنگ کوروش مربوط می‌شود که با برگزاری مهمانی، پسر آن ملکه را شکست داد.

ایجاد اولین تاریخ سیاسی و حاکمیتی ایران

این پژوهشگر استان یزد به هفتم آبان به عنوان سال‌روز ولادت کورش کبیر بنیان گذار سلسله هخامنشی اشاره می‌کند و می‌گوید: بی شک این شخصیت برجسته یکی از مهمترین گرانیگاه‎ها و یکی از اولین ایجاد کنندگان تاریخ سیاسی و حاکمیتی ایران است.

وی اضافه می‌کند: شخصیت جامع الاطراف کورش و نگاه منصفانه تاریخ به او و همچنین مقبولیت انسانی و منش رفتاری او که در کتب مقدس و منابع نوشتاری تاریخی بر جای مانده است، او را در قامت یک پادشاه با سیاست و درایت و شیوه حکومت داری او را شیوه‌ای بر مدار احترام به آیین‌ها، سنت‌ها و مناسک ملل مغلوب نشان داده است.

 میرجانی در مورد شخصیت کوروش تصریح می‌کند: اوج رفتار روامدارانه کورش در هنگام فتح بابل در سال ۵۳۹ قبل از میلاد است که به مردوک خدای خدایان بابل احترام می گذراد و زمینه رهائی قوم یهود را در این سرزمین فراهم می‌کند.

وی با بیان این که بی‌تردید کورش و حکومت او در جهان باستان خاورمیانه یک شاخص و یک رویکرد نوین به امر حکومت داری است، می‌گوید: رویکردی که می‌توان به معنای واقعی کلمه مهر و اعتبار ایجاد یک واحد سیاسی متشکل و موجودیت یک دولت – ملت منسجمی به نام ایران را بر پیشنانی آن زد.

این باستان شناس اضافه می‌کند: با نگاهی به اسناد برجای مانده پیش از دوران کوروش در واحد سیاسی زاگرس و بین‌النهرین شمار وسیعی از حکومت‌های محلی و جوامع پراکنده‌ای چون گوتیها، آماردها، لولوبی‌ها، هیتی‌ها، کاسی‌ها و اقوام دیگری را مشاهده می‌کنیم که به صورت کاملاً نامنسجم و بدوی زیست داشته‌اند و با حضور کوروش در تاریخ خاورمیانه این تشویش و اغتشاش جای خود را به یک نظم حکومتی و بر مدار یک بروکراسی اداری و اجتماعی نوین می‌دهد.

میرجانی با بیان این که نقش و اهمیت کوروش در تاریخ ایران بر جنبه‌های حکومت داری و انسجام جغرافیایی سرزمینی به نام ایران متکی است، می‌گوید: یک نقش بی‌بدیل که او را در شمار یکی از فرهیخته‌ترین و دوام‌دارترین حاکمان جهانی مطرح کرده، شاید زیباترین و پرمغزترین توصیف از کورش و حکومتی که او بنیان نهاد را در کلام هگل فیلسوف شهیر آلمانی بتوان یافت.

وی در خصوص این توصیف می‌گوید: «از دیدگاه سیاسی، ایران زادگاه نخستین امپراتوری راستین و حکومتی کامل است که از عناصری ناهمگن [بی گمان به معنای نسبی] فراهم می‌آید. در اینجا نژادی یگانه، مردمان بسیاری را دربر می گیرد (ولی این مردمان) فردیت خود را در پرتو حاکمیت یگانه نگاه می دارند. این امپراتوری نه همچون امپراتوری چین، پدرشاهی، و نه همچون امپراتوری هند، ایستا و بی جنبش، و نه همچون امپراتوری مغول، زودگذر، و نه همچون امپراتوری ترکان بنیادش بر ستمگری است.برعکس، در اینجا ملت های گوناگون در عین آنکه استقلال خود را نگاه می دارند، به کانون یگانگی بخشی وابسته اند که می تواند آنان را خشنود کند. از این رو امپراتوری ایران، روزگاری دراز و درخشان را پشت سر گذارده است و شیوه پیوستگی بخش های آن چنان است که با مفهوم (راستین) کشور یا دولت، بیشتر از امپراتوری های دیگر مطابقت دارد.»

وی ادامه می‌دهد: البته نظر هگل در این خصوص مشتی نمونه خروار است و در نگاه سایر متفکرین و مستشرقین معتبر جهانی نیز کورش در قامت یک مصلح اجتماعی، یک پادشاه که با شیوه‌‎های مسالمت‌آمیز و با احترام به سنت‌های ملل مغلوب برخورد کرده به دفعات در نوشته ها و آثار آن‌ها آمده است.

قوانین کوروش همچنان باقی است

این پژوهشگر با تاکید بر این که کوروش قدیمی‌ترین بنیانگذاری است که قوانین و نظامات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اش هنوز هم باقی مانده و استوار است، تصریح می‌کند: کوروش در دوره‌ای ظهور و بروز می‌کند که بزرگترین واحدهای سیاسی همبسته و شناسنامه دار در تاریخ منطقه خاورمیانه از استان‌های کوچکِ امروزین کوچکتر و دارای یک بروکراسی بسیار ساده و ابتدائی بودند.

وی با بیان این که شاید تنها بدیل قدیمی‌تر سلسله‌ای که کورش بنیان نهاد، سلسله آشور بود، می‌گوید: البته کیفیت حکومت داری و نحوه سلوکش با رعایای و ممالک زیر مجموعه‌اش آنچنان که در سالنامه‌های آشوری و نگاره‌های مکشوفه از شهر خورس آباد یا همان دورشاروکین باستانی ملغمه‌ای از خونریزی، تخریب، قلعه کوبی و استثمار ملل تابعه محدود در دو سوی زاگرس بود که خود به روشنی هویداست که این شیوه حکومت داری به هیچ روی در دیدگاه‌های کورش دوم جایگاهی ندارد و مدعای شاخص ما در این زمینه همان فتح شهر باستانی بابل است.

وی تصریح می‌کند: شهری که از نیمه هزاره دوم قبل از میلاد به عنوان یک هدف مهم برای شاهک‌نشین و حکومت‌های محلی مد نظر بود و تا سال ۵۳۹ قبل از میلاد که کورش آن را با صلح و موافقت فتح کرد  هیچ گاه روی مسالمت و دیرپایی یک حکومت مستقر را به خود ندید.

رییس اداره میراث فرهنگی شهرستان اردکان، درخصوص بزرگداشتِ اثرگذاری کورش کبیر خاطرنشان می‌کند: همین گذاره بس که بخش عمده جوامعی که ما متمدن می‌دانیم وتاریخشان را مورد کنکاش قرار می‌دهیم، در مبداء تاریخی ظهور و حکمرانی کوروش زیسته‌اند، و در جهانی که پایه‌گذاری‌اش را کوروش کبیر ریخت منجر به زندگی جمعی اجتماعی و سیاسی پرداخته‌اند.

خروج از نسخه موبایل